یوسف عزیزی بنی طرف : بيست و يك آذر، يك روز نيست، قانون خواهى و مشروطه طلبى است كه با سد سديد سلطنت، ناسيوناليسم و اسلام سياسى بر خورد كرد
بيست و يك آذر، يك روز نيست، قانون خواهى و مشروطه طلبى است كه با سد سديد سلطنت، ناسيوناليسم و اسلام سياسى بر خورد كرد و آن ديكتاتور خودمدار از آن يك تراژدى خونين ساخت. مشروطيت مغدور شد و قانون، قربانى كودتاگران شد. بيست و يك آذر يك شكست است اما نه سرخوردگى. شاه مشنگ هر سال با نمايش مسخره روز نجات آزربايجان در بيست و يك آذر مى كوشيد خاطره كتابسوزى و ترُك كشى سربازان اش را زير چكمه هاى رژه روندگان جلوى جايگاهش در جاده كرج پنهان كند اما سر انجام خود و جايگاه اش بر باد رفت. چهل مليون ترك، نه، بگو يك سوم جمعيت ايران باقى ماندند كه هيچ نيرويى نمى تواند ناديده شان گيرد؛ همان ها كه از سد شكست بيست و يك آذر بيست و پنج گذشتند و اكنون فرزندانشان ، آواز اتحاد با عرب و كورد سر مى دهند و از همه مهمتر، نظام آينده را در خيابان هاى تبريز و اردبيل و اورميه ترسيم مى كنند: “آزاد ليق، عدالت، ملى حكومت”. يك سوم ديگر هم، به عربى و كوردى و بلوچى همان شعار را – كما بيش – در كشورهاشان فرياد مى زنند. بالروح بالدم نفديك يا اهواز .”شوراى موقت” سازان، “دولت موقت” بازان و نگهبانان نظم پوسيده پهلوى- خمينى بدانند كه پس از صد سال استعمار، ما در عصر آگاهى اين دو سوم قرار داريم و هيچ كس نمى تواند از آتشفشان و سيلان سيروان و سبلان و تفتان و كارون در امان باشد و هيچ نيرويى نمى تواند در بازى هاى سياسى ناديده شان بگيرد. كشور ها و مملكت هايمان را از حلقومتان بيرون مى كشيم. نه فقط ايران گرفتنى است بلكه كشورهاى درون آن نيز؛ آزربايجان، كردستان، فارس،عربستان، گيلان، لرستان و بلوچستان و.. در اينجا نام “كشور آذربايجان”، “مملكت آذربايجان” و “كشور فارس” در كتاب “امتحان الفضلا” اثر ميرزا محمد على قوچانى معروف به ميرزا سنگلاخ آمده كه در عهد ناصرالدين شاه چاپ شده است.