چرایی اعتراف دیرهنگام به سرنگونی هواپیمای مسافربری در تهران
یونس شاملی
سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکرایین در فضای تهران تنها مهمترین تیتر خبری ایران نیست. این خبر حتی پرچم بعضی از کشورها را نیز به نشانهء اندوه نیم افراشته کرده است. اما پرچم دولت ایران همچنان افراشته است! ۱۷۶ قربانی این حادثه و لحظهها و شاید دقایقی بعد از اصابت موشک به هواپیما برای هر انسانی قابل تأمل است. بد نیست که کوتاه هم که شده به لحظه اصابت موشک به هواپیما بیاندیشیم که نفس تمامی سرنشینان هواپیما، در یک آن در سینهها حبس شده و دقایقی حس وحشت از سقوط و دلهره مرگ کابین لرزان هواپیما را فرا گرفته است و زمان با سرعت ناقوس مرگ را در حس تک تک مسافران بصدا درآورده است و سپس لحظه انفجار اصابت هواپیما با زمین در دوربین تلفن های کنجکاو بعضی از شهروندان ثبت شده است. آنچنان ثبتی که ساعاتی بعد به سندی غیرقابل انکار تبدیل گردیده و رژیم را وادار به اعتراف کرده است. چون گفته میشود که موشک شلیک شده به هواپیمایی اوکرایینی یک موشک زمین به هوای Tor M1 روسی است که در ایران مورد استفاده قرار میگیرد.
حالا مسئله ابعاد دیگری به خود میگیرد. یعنی یک موشک روسی به یک هواپیمای اوکراینی شلیک شده است. دقت کنید که خطای یک موشک روسی، در عین حال به روسیه هم ربط پیدا میکند. حالا سوآل دیگری به میان میآید، و آن اینکه برای جمهوری اسلامی کتمان خطای موشک روسی مهمتر است یا صمیمی بودن با بازماندگان ۱۷۶ قربانی سرنگون شدهء هواپیمای اکرایینی که اغلب شان نیز شهروندان ایران هستند؟
مدارک و فیلمهای موجود و فشار روزافزون بینالمللی و حتی نیم افراشته شدن پرچم بعضی از کشورهایی که شهروندانشان را در این فاجعه هوایی از دست داده اند، محتویات جعبه سیاه که هنوز درباره آن چیزی گفته نشده و… جمهوری اسلامی را بالاخره به اعتراف مجبور کرد. اما نوع و زمان اعتراف نظر انسان را برای دقت به جنس این اعتراف جلب میکند. جنس اعتراف جمهوری اسلامی و بویژه آنجا که علت وقوع این حادثه را «خطای انسانی» آنهم خطای یک انسان، میخواند، قابل دقت و توجه است. دلایل مطرح شده دیگر برای سرنگون کردن این هواپیما نیز بسیار چوبین هستند. درعین حال شلیک سیستمهای دفاع فضایی به تصمیمات از قبل فرماندهان رده بالای سپاه پاسداران نیاز دارد و پرسنل محلی نقشی در این تصمیمات بازی نمیکند. به نظر میرسد که رژیم جمهوری اسلامی اذهان عمومی را مشغول مسائل فرعی خواهد کرد و شاید با این دلایل یک یا چند نفر از پرسنل محلی را برای قربانی کردن/اعدام کردن در نظر گرفته باشد.
با تمامی صغری کبری ها موجود در خصوص سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکرایینی، دو فاکتور از نظرها دور می ماند؛
یک، موشکی روسی هواپیمای اوکرایینی را سرنگون کرده است. با توجه به سابقه نه چندان قدیمی اختلافات فاحش میان روسیه و اوکرایین، زهر چشم گرفتن روسیه از اوکرایین در وقوع این حادثه هولناک دور از انتظار نیست. اما چرا در ایران؟
دو، رژیم ایران بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در فرودگاه عراق توسط امریکا، و بویژه موشک پرانی های بی حاصل، بی خطر و از قبل خبر داده شدهء ایران به پایگاههای نظامی آمریکا، افکار عمومی ایران بویژه بعد از تهدید رهبران ایران در انتقام از آمریکا همچنان بی پاسخ مانده بود. رهبران رژیم ایران عملیان نظامی انتقامجویانه علیه آمریکا را برای استمرار حاکمیت خود آشکارا زیانبخش میدانستند. لذا در صدد انحراف اذهان عمومی از کشته شدن قاسم سلیمانی و انتقام ناگرفته از مرگ وی بودند. سرنگونی هواپیمای مسافربری اکراینی و مشغول شدن اذهان عمومی با یک فاجعه انسانی و اندوه عمومی بهترین شیوه ایی بود که جمهوری اسلامی میتوانست از فشار افکار عمومی هواداران و شرکت کنندگان در سوک قاسم سلیمانی بر دوش خود بکاهد. مسائل پنهان دیگری میتواند در سرنگون کردن این هواپیما نقش داشته باشد که فعلا کسی از آنها خبر ندارد.
به نظر میرسد که در ساقط کردن هواپیمای مسافربری با یک تیر دو نشان زده شده است؛ اولی روسیه زهر چشمی از اوکرایین گرفته است و دومی، رژیم جمهوری اسلامی افکار عمومی ایران را از جنگ با آمریکا به سوگواری ۱۷۶ قربانی هواپیمای مسافربری سوق داده است.