ولی کوزه گر کالجی ; تاملی بر مخالفت های داخلی با توافقنامه آتش بس قره باغ در جمهوری ارمنستان
با بازگشت نظامی (مناطق فضولی، جبرائیل، زنگیلان و قبادلی) و سیاسی (مناطق آغدام، لاچین و کلبجر) به حاکمیت جمهوری آذربایجان در جریان جنگ اخیر قره باغ و تخلیه این شهرها و نیز اعطای حق دسترسی زمینی جمهوری آذربایجان به نخجوان، بزرگ ترین ناکامی سیاسی و نظامی ارمنستانِ پس از استقلال رقم خورده است. جامعه ارمنستان در پاییز پرالتهاب سال 2020 روزهایی را تجربه می کند که جمهوری آذربایجان در فاصله سال های 1991 تا 1994 تجربه کرده است. یاس و نا امیدی عمومی، شکسته شدن غرور ملی و احساس حقارت از شکست در جنگ، خشم و عصبانیت از نارکارآمدی و بی مسئولیتی رهبران سیاسی و نظامی و مطالبه تغییر دولت و حاکمیت یک دولت قدرتمند و باثبات، احساس مشترک دو جامعه جمهوری آذربایجان و ارمنستان در دو مقطع زمانی متفاوت در سه دهه گذشته است. شدت و گستردگی اعتراضات کنونی در ارمنستان قابل مقایسه با تحولات اعتراضی پس از اعلام آتش بس در قره باغ در سال 1994، مقطع استعفای لئون ترپطروسیان در سال 1998، اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری مارس 2008 و اعتراضات فراگیر مردمی در می و آوریل 2018 است. از دیدگاه معترضان ارمنی، نیکول پاشینیان متهم اول ناکامی سیاسی و نظامی جنگ اخیر در منطقه قره باغ است و از این رو مهم ترین تقاضا و مطالبه معترضان نیز استعفای پاشینیان و به قدرت رسیدن دولت جدید (به صورت انفرادی یا شورای نظامی) است. محورهای اصلی انتقاد مخالفان و معترضان ارمنی به نیکول پاشینیان را می توان در هشت محور بیان نمود: «عدم ارزیابی دقیق محیطی، اطلاعاتی و امنیتی از وقوع یک جنگ فراگیر در قره باغ» (با توجه به تحولات سیاسی و نظامی در جمهوری آذربایجان پس از جنگ چهار روزه جولای 2020 از جمله برکناری الدار محمدیاروف، وزیر امور خارجه آذربایجان و از مخالفان جنگ در قره باغ و نیز مانور مشترک نظامی باکو و آنکارا که موجب انتقال گسترده تجهیزات و نیروهای نظامی ارتش ترکیه به داخل خاک آذربایجان شد)، «پذیرش و امضاء موافقتنامه آتش بس در قره باغ بدون اطلاع رئیس جمهور، پارلمان و مردم ارمنستان»، «شانه خالی کردن پاشینیان از مسئولیت دفاع از قره باغ با تاکید مداوم او بر عدم صلاحیت و اجازه برای مذاکرات و ضرورت حضور نمایندگان این منطقه در مذاکرات صلح قره باغ»، «ناتوانایی در تجهیز ارتش و تقویت سامانه های دفاع هوایی و ضد موشکی»، «اعطای حق دسترسی کریدور زمینی جمهوری آذربایجان به نخجوان از خاک ارمنستان» (که معترضان ارمنی از آن به عنوان «دالان ترک» یاد می کنند)، «چشم انداز مبهم حقوقی و سیاسی وضعیت منطقه قره باغ کوهستانی» (که به صورت هم زمان مورد اعتراض مخالفان توافق آتش بس در ارمنستان و جمهوری آذربایجان است)، «حضور حلقه مشاوران بنیاد سوروس در تصمیم گیری های دولت ارمنستان» (با توجه به حمله مخالفان پاشینیان به دفتر بنیاد سوروس در ایروان پس از پذیرش موافقتنامه آتش بس در قره باغ) و «تضعیف روابط راهبردی ارمنستان و روسیه در دولت پاشینیان» (با توجه به رویکردهای پاشینیان در نزدیکی به غرب و پیمان ناتو، رویارویی پاشینیان با پوتین در ماجرای بازداشت و محاکمه روبرت کوچاریان و یوری خاچاطوروف، دبیر کل ارمنی پیمان امنیت دسته جمعی). در حال حاضر نیز نخستین گزینه ائتلاف سیاسی ۱۷ برای جانشینی پاشینیان که بسیار مشابه «کنگره ملی ارامنه» متشکل از 18 حزب سیاسی پس از اعتراضات مارس 2008 ارمنستان است، وازگن مانوکیان (نخستین نخست وزیر ارمنستان پس از استقلال در فاصله اوت 1990 تا نوامبر 1991) است. گویی جامعه زخم خورده و ملتهب این روزهای ارمنستان در یک حس و باور عمومی نوستالوژیک با بازگشت به گذشته و رهبرانی چون وازگن مانوکیان، لئون ترپطروسیان و روبرت کوچاریان که با وجود همه مشکلاتشان، دست کم موفقیت های سیاسی و نظامی را در جنگ قره باغ در ابتدای دهه 1990 رقم زده بودند، احساس آرامش و التیام بیشتری پس از ناکامی بزرگ سیاسی و نظامی اخیر می کند. با عنایت به نکات و ملاحظات یاد شده در این یادداشت تحلیلی کوشش می شود درک بهتری از مخالفت های داخلی با توافقنامه آتش بس قره باغ در جمهوری ارمنستان حاصل شود.
جنگ شش هفته ای اخیر در منطقه قره باغ، آرایش سیاسی و نظامی مناقشه دیرپای قره باغ را پس از نزدیک به سه دهه وضعیت «نه جنگ، نه صلح» به طور کلی تغییر داد. با بازگشت نظامی (مناطق فضولی، جبرائیل، زنگیلان و قبادلی) و سیاسی (مناطق آغدام، لاچین و کلبجر) به حاکمیت جمهوری آذربایجان در جریان جنگ اخیر قره باغ و تخلیه این شهرها و نیز اعطای حق دسترسی زمینی جمهوری آذربایجان به نخجوان، باکو توانست پس از سه دهه ناکامی و شکست، ورق را به سمت خود برگرداند و بزرگ ترین ناکامی سیاسی و نظامی ارمنستانِ پس از استقلال را رقم بزند. از این رو است که الهام علی اف از موافقتنامه آتش بس منعقد شده در 10 نوامبر 2020 به عنوان «دستاوردی بزرگ» یاد می کند، روز 10 نوامبر (روز امضای موافقتنامه آتش بس) را به عنوان «روز پیروزی» در تقویم رسمی این کشور به ثبت می رسد و در 10 دسامبر نیز «رژه پیروزی» نیروهای مسلح آذربایجان در میدان آزادلیق باکو با حضور رجی طیب اردوغان برگزار می شود.
اما در نقطه مقابل، ارمنستان و به ویژه نیکول پاشینیان سختترین روزهای سه دهه گذشته را سپری می کند. علاوه بر ناکامی نظامی در جنگ، امضای این توافقنامه آتش بس 10 نوامبر 2020 آن چنان برای نیکول پاشینیان سنگین و سخت بود که در تصاویر تلویزیونی تنها صحنه امضاء ولادمیر پوتین و الهام علی اف نمایش داده شد و علاوه بر آن آرمن سارگسیان (رئیس جمهور) و پارلمان ارمنستان نیز از مفاد و امضاء آن بی اطلاع بودند. به همین دلیل، الهام علیاف، به دلیل آن که پاشینیان توافقنامه را در برابر دوربین امضا نکرده است، «ترسو» خواند. پس از امضای موافقتنامه بود که پاشینیان در بیانیهای که به این مناسبت در فیسبوک منتشر کرد، دلایل پذیرش آن را این گونه بیان نمود:
«هم وطنان، خواهران و برادران عزیز. من شخصاً تصميم بسيار سختي براي خودم و همه ما گرفتم. من بیانیه ای در مورد خاتمه جنگ قره باغ با روسیه و آذربایجان امضا کردهام! روسای جمهور از ساعت 01:00 بعد از ظهر. متن بیانیهای که در حال حاضر امضاء شده است برای من و مردم ما بسیار دردناک است. من این تصمیم را در نتیجه تجزیه و تحلیل عمیق وضعیت نظامی و قدردانی از افرادی گرفتم که بهترین موقعیتها را از دست دادهاند. همچنین معتقدم که این آزمونی برای ما هست که شرایط آن را ایجاد کرده است. طی روزهای آینده پیامی در این باره خواهم نوشت. این یک پیروزی نیست؛ اما تا زمانی که خودتان را میشناسید شکستی وجود ندارد. و ما هرگز خودمان را نخواهیم شناخت مگر این دوران آغازی برای اتحاد ملی و تولد دوباره ما باشد. ما باید دوران استقلال خود را تجزیه و تحلیل کنیم تا برای آینده خود برنامه ریزی کنیم و اشتباهات گذشته را دیگر تکرار نکنیم. من در مقابل تمام قربانیان زانو می زنم. من در برابر همه سربازان ، افسران ، ژنرالها و داوطلبانی که از میهن خود با زندگی خود محافظت و پاسداری میکنند سر تعظیم فرود می آورم. آنها با تمام وجود آرتساخ را نجات دادند. ما تا آخر جنگیدیم. و ما پیروز خواهیم شد. آرتساخ ایستاده است. زنده باد ارمنستان. زنده باد آرتساخ!».[1]
وزارت دفاع ارمنستان نیز در بیانیهای اعلام کرد: «جنگ به پایان رسیده و کارهای بسیاری هست که باید انجام شود. ما از همگان میخواهیم که از هرگونه اقدام خرابکارانه اجتناب کنند. ما باید از اشتباهات گذشته درس بگیریم، به آینده نگاه کنیم و ارتشی قوی بسازیم که مردم ارمنستان شایسته آن هستند.»[2]
بهدنبال این دو پیام که در اواخر شب انجام توافق صادر شده بود، به فاصله اندکی تجمعات اعتراضی در مقابل ساختمان نخست وزیری ارمنستان آغاز شد و از همان ساعات اولیه شب معترضان درصدد ورود به ساختمان پارلمان برآمدند که در نهایت پس از چند ساعت مقاومت نیروهای امنیتی و حفاظتی، در صبح 11 نوامبر 2020 معترضان وارد صحن پارلمان شدند و در این بین، «آرارات میرزویان»، رئیس پارلمان ارمنستان نیز مورد ضرب و شتم شدید معترضان قرار گرفت و شعارهای تندی علیه پاشینیان سر داده شد. چنانکه خبرگزاری فرانس ۲۴ در خبری با عنوان «نیکول پاشینیان: از قهرمان معترضان تا خائن در جنگ» این گونه به این تحولات واکنش نشان داد که «پاشینیان ۴۵ ساله که دو سال پیش قهرمان ملی محسوب می شد و مردم نام او را در خیابان ها به عنوان یک قهرمان فریاد میزدند، حالا «خائن» خوانده میشود».[3]
حمله مخالفان و معترضان به آتش بس 10 نوامبر 2020 در منطقه قره باغ به پارلمان ارمنستان
موج اعتراضات به تدریج فراگیرتر شد و ائتلافی متشکل از 17 حزب سیاسی ارمنستان در مخالفت با موافقتنامه آتش بس در قره باغ و استعفای نیکول پاشینیان شکل گرفت که از نظر تعداد و گستردگی احزاب سیاسی بسیار شبیه «کنگره ملی ارامنه» است که متشکل از 18 حزب سیاسی ارمنستان در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 (رقابت بین سرژ سارگسیان و لئون ترپطروسیان در اوخر دوره ریاست جمهوری روبرت کوچاریان) شکل گرفت و نیکول پاشینیان نیز که خود رئیس ستاد انتخابات لئون ترپطروسیان بود در بطن این اعتراضات قرار داشت. اما شکست نظامی در قره باغ، پذیرش مفاد و شرایط موافقتنامه آتش بس 10 نوامبر 2020، بیش از ۲ هزار و ۷۱۸ کشته از جمله ۵۵ غیرنظامی، آوارگی و مهاجرت هزاران نفر از ساکنین مناطق پیرامونی قره باغ به داخل شهرهای ارمنستان و محرومیت ارمنستان از منابع غذایی و محصولات کشاورزی و دامی این مناطق موجب شد که تنها 12 سال پس از ائتلاف «کنگره ملی ارامنه» در سال 2008 میلادی، این بار ورق به گونه ای برگردد که ائتلافی متشکل از 17 حزب سیاسی ارمنستان علیه خود پاشینیان شکل گیرد. از دیدگاه معترضان ارمنی، نیکول پاشینیان متهم اول ناکامی سیاسی و نظامی جنگ اخیر در منطقه قره باغ است و از این رو مهم ترین تقاضا و مطالبه معترضان نیز استعفای پاشینیان و به قدرت رسیدن دولت جدید (به صورت انفرادی یا شورای نظامی) است.
تصویری از اعتراضات در ایروان به انعقاد موافقتنامه آتش بس 10 نوامبر 2020 در قره باغ
نکته شایان توجه این که طیف مخالفین پاشینیان تنها به این ائتلاف سیاسی احزاب مخالف محدود نمی شود و چهار رئیس جمهوری سابق و کنونی ارمنستان (لئون ترپطروسیان، روبرت کوچاریان، سرژ سارگسیان و آرمن سارگسیان)، شش نخست وزیر از 12 نخست وزیران سابق ارمنستان، رهبران دینی ارامنه جهان از جمله شورای عالی دینی و جامعه اسقف های کلیسای ارمنی، جاثلیق گارگین دوم رهبر دینی ارامنه کل جهان و جاثلیق آرام اول رهبر دینی کل ارامنه حوزه سیلیسی (لبنان) و نیز مراکز علمی و دانشگاهی از جمله آکادمی ملی علوم ارمنستان و شورای علمی دانشگاه دولتی ایروان) را در بر می گیرد. ضمن آن که در خارج از ارمنستان نیز بیش از 50 سازمان فعال در جامعه دیاسپورای ارمنی به جمع منتقدین و مخالفان پاشینیان پیوسته اند که علاوه بر ناکامی نظامی و سیاسی در جنگ اخیر قره باغ، کشمکش ها و اختلافات سیاسی دو سال اخیر پاشینیان با فدراسیون انقلابی ارمنی (داشناکسیون) به عنوان باسابقه ترین و پرنفوذترین تشکیلات سیاسی و حزبی در جامعه دیاسپورای ارمنی نیز در این روند بسیار تاثیرگذار بوده است.
در تظاهرات مخالفان و معترضین به آتش بس در قره باغ، تصویر نیکول پاشینیان در کنار ابوالفضل ایلچی بیگ (دومین رئیس جمهور آذربایجان) قرار داده شده است که گویای شباهت این دو سیاستمدار ارمنی و آذری در ناکامی در جنگ قره باغ است.
برآیند این امر اعتراضات فراگیر و مداومی است که در یک ماه گذشته در ارمنستان به ویژه در شهر ایروان علیه پاشینیان شکل گرفته است. «نیکول تو خیانت کاری»، «نیکول استعفا بده». «نه به نیکول»، «ارمنستان بدون نیکول» از جمله شعارهای معترضین ارمنی است و آرتور وانتسیان، رهبر حزب مخالف میهن و رئیس سابق سرویس امنیت ملی ارمنستان نیز در جمع بیش از ۲۰ هزار معترض ارمنی در 5 دسامبر 2020 میلادی (۱۵ آذر 1399) اظهار داشت که «صندلی نخست وزیری در حال حاضر از سوی یک جسد سیاسی اشغال شده است».[4] شایان توجه در روند اعتراضات سیاسی اخیر جامعه ارمنستان این است که بخش مهمی از جامعه ارمنستان که دو سال قبل در جریان جنبش اعتراضی فراگیر «نه به سِرژ» در آوریل و می 2018 درصدد کنارزدن رهبران سیاسی سنتی و گذشته ارمنستان برآمده بودند، به عقب برگردند و تصویر چهره های شاخص حزب جمهوری خواه و طیف قره باغی از جمله روبرت کوچاریان، سرژ سارگسیان، وازگن سارگسیان (وزیر دفاع و نخست وزیر ارمنستان که در حمله تروریستی اکتبر 1999 کشته شد) در دست معترضان قرار گیرد و نخستین گزینه ائتلاف 17 سیاسی برای جانشینی پاشینیان نیز وازگن مانوکیان (نخستین نخست وزیر ارمنستان پس از استقلال در فاصله اوت 1990 تا نوامبر 1991) باشد. گویی جامعه زخم خورده و ملتهب این روزهای ارمنستان در یک حس و باور عمومی نوستالوژیک با بازگشت به گذشته و رهبرانی که با وجود همه مشکلاتشان دست کم موفقیت های سیاسی و نظامی را در جنگ قره باغ در ابتدای دهه 1990 رقم زده بودند، احساس آرامش و التیام بیشتری پس از ناکامی بزرگ سیاسی و نظامی اخیر می کند. اما مهم ترین انتقادات مخالفان و معترضان ارمنی که خواستار استعفا و حتی محاکمه نیکول پاشینیان هستند، چیست و بر روی چه مواردی تاکید دارند؟
نخستین انتقاد مهم مخالفان، «عدم ارزیابی دقیق محیطی، اطلاعاتی و امنیتی از وقوع یک جنگ فراگیر در قره باغ» از سوی دولت نیکول پاشینیان است. از دیدگاه مخالفان، بی تجربگی سیاسی پاشینیان و نیز برکناری فرماندهان نظامی باسابقه و تغییر روسای سرویس امنیت ملی موجب شد دولت او ارزیابی دقیق محیطی، اطلاعاتی و امنیتی جامع و واقع بینانه از وقوع یک جنگ فراگیر در قره باغ نداشته نباشد. وقوع جنگ چهار روزه در منطقه تاووش در شمال شرقی ارمنستان (منطقه طاووس در شمال شرقی جمهوری آذربایجان) در جولای 2020 این باور را دولت پاشینیان ایجاد و حتی تقویت نمود که جنگ های بعدی نیز در قره باغ همانند جنگ چهار روزه آوریل 2016 و چهار روزه جولای 2020 کوتاه خواهد بود، روسیه نیز کنار ارمنستان خواهد بود و جمهوری آذربایجان همانند گذشته قادر به تغییر معادله «نه جنگ، نه صلح» در قره باغ نخواهد بود. تجمع اعتراضی مخالفان دولت الهام علی اف از جمله اعضای جبهه خلق آذربایجان در مقابل مجلس و انتقادات صریح علی اف از نقش این جریان سیاسی و ابوالفضل ایلچی بیگ در سقوط شهر شوشا در جنگ اول قره باغ در ابتدای دهه 1990 نیز این باور را در دولت پاشینیان ایجاد کرد که ارمنستان پیروز جنگ چهار روزه جولای 2020 است و این جنگ کوتاه و رویارویی نظامی با جمهوری آذربایجان باعث تقویت جایگاه او به عنوان یک «غیر قره باغی» در مقابل منتقدین و مخالفانش نیز خواهد شد. اما آنچه پاشینیان و نزدیکان او از آن غافل بودند یا دست کم توجه جدی به آن نداشتند، دو تحول مهم سیاسی و نظامی در جمهوری آذربایجان پس از جنگ چهار روزه جولای 2020 بود. نخستین تحول مهم، برکناری از المار محمدیارف از مسئولیت وزارت امور خارجه آذربایجان در 16 جولای 2020 بود. محمدیارف که از آوریل سال 2004 تا جولای 2020 یعنی به مدت 16 سال وزیر خارجه آذربایجان و از افراد نزدیک حلقه فکری و سیاسی الهام علی اف محسوب می شد، از جمله مخالفان حل و فصل مناقشه قره باغ از طریق جنگ بود و بیشتر تمایل داشت که این موضوع به ویژه بازگشت هفت شهر پیرامونی قره باغ به حاکمیت جمهوری آذربایجان از طریق مذاکره و اجرای طرح های صلح مرحله ای گروه مینسک (اصول مادرید) یا طرح صلح روسیه (قازان) حل و فصل شود. لذا برکناری چنین فردی از سوی الهام علی اف به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، گام برداشتن باکو در مسیری غیر از مذاکرات دیپلماتیک با ارمنستان بود. دومین تحول مهم نیز مانورهای مشترک نظامی جمهوری آذربایجان و ترکیه در باکو و نخجوان در اوت 2020 بود؛ یعنی در فاصله بین دو جنگ چهار روزه جولای 2020 و جنگ 44 روزه اخیر در قره باغ که از 27 سپتامبر 2020 آغاز شد.
در این رزمایش مشترک و گسترده که به منظور تقویت هماهنگیهای نظامی برگزار شد، حدود 2600 سرباز، 200 فروند تانک و خودروی زرهی، 180 سامانه موشکی، توپخانه و خمپاره انداز، 18 فروند بالگرد و هواپیما و بیش از 30 سامانه پدافند هوایی در این مانور نظامی شرکت کردند. نکته بسیار شایان توجه این که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان نظامی، بخش قابل توجهی از تجهیزات و نیروهای نظامی ترکیه در پایان این مانور مشترک به ترکیه برنگشت و در جمهوری آذربایجان باقی ماند که این امر در یکی از دلایل برتری نظامی این کشور جنگ اخیر قره باغ به شمار می رود. گزارش سایت کومرسانت به نقل از منابع دیپلماتیک نیز گویای آن است که پس از مانور مشترک نظامی ترکیه و آذربایجان در تابستان 2020 تعداد قابل توجهی از نظامیان ترکیه جهت هماهنگی، برنامه ریزی و اجرای عملیات تهاجمی علیه قره باغ در آذربایجان ماندند. طبق اطلاعات این منابع 600 نیروی نظامی ترکیه در آذربایجان مانده اند از جمله گردان تاکتیکی متشکل از 200 نفر، اکیپ آموزشی 50 نفره در نخجوان، 90 مستشار نظامی در باکو، 120 رزمنده در میدان هوایی گابالا، 20 اپراتور پهپاد در پایگاه هوایی دل یار، اکیپ آموزشی 50 نفره در فرودگاه یولخ، اکیپ آموزشی 50 نفره در سپاه چهارم ارتش و 20 نفر دیگر در پایگاه دریایی و مدرسه نظامی حیدر علی اف.[5] براین اساس بسیاری از کارشناسان نظامی و نیز منتقدان و مخالفان داخلی نیکول پاشینیان معتقد هستند که مانور مشترک ترکیه و جمهوری آذربایجان در عمل پوششی برای انتقال تجهیزات و نیروی نظامی از ترکیه به داخل خاک جمهوری آذربایجان بوده است و سیستم اطلاعاتی، امنیتی و نظامی ارمنستان نتوانسته است میزان و عمق چنین تهدید فراگیری را شناسایی کند. چنانچه «داویت تونویان» وزیر دفاع وقت ارمنستان پس از جنگ چهار روزه جولای 2020 در منطقه تاووش اعلام نمود که «جنگ جدید مصادف با تصرف سرزمین های جدید خواهد بود». اما نه تنها سرزمین جدیدی به تصرف ارامنه درنیامد، بلکه با بازگشت نظامی و سیاسی هفت شهر پیرامون قره باغ به حاکمیت جمهوری آذربایجان و تخلیه این شهرها و نیز اعطای حق دسترسی زمینی جمهوری آذربایجان به نخجوان، بزرگ ترین ناکامی سیاسی و نظامی ارمنستانِ پس از استقلال رقم خورد.
دومین انتقاد مخالفان، «پذیرش و امضاء موافقتنامه آتش بس در قره باغ بدون اطلاع رئیس جمهور، پارلمان و مردم ارمنستان» بود که از دیدگاه مخالفان نوعی فریب و پنهان کاری و حتی خیانت از سوی پاشینیان محسوب می شد. به ویژه آن که پاشینیان پس از به قدرت رسیدن در پی جنبشی مردمی و اعتراضی «نه به سِرژ» در آوریل و می 2018 میلادی در میدان جمهوری (هراپاراک) ایروان صراحتاً اعلام نمود که «من به تک تک شما مردم ارمنستان قول می دهم چنانچه تفاهمنامه ای در خصوص قره باغ وجود داشته باشد و من بدانم که آن تفاهمنامه بهترین است در این میدان حاضر خواهم شد و نظر تک تک شمارا خواهم پرسید و بدون اجازه شما چیزی امضا نخواهم کرد». لذا امضای شبانه، ناگهانی و بدون اطلاع موافقتنامه آتش بس قره باغ موجب شد در همان شب امضای توافق معترضان خشمگین ارمنی به نخست وزیری و پارلمان ارمنستان حمله کنند که به اشغال پارلمان دو ضرب و شتم شدید آرارات میرزویان، رئیس مجلس ارمنستان منجر شد. هرچند پاشینیان در دفاع از امضای موافقتنامه اتش بس آن را گریزناپذیر می داند و این گونه به دفاع از خود می پردازد:
«یک لحظه بود که فهمیدیم ادامه جنگ بی فایده است، ما خواستیم مسیر جنگ را تغییر دهیم ولی با سقوط شهر شوشا فهمیدیم که این امر ممکن نیست. اگر سند توافق آتش بس را امضا نمی کردم شهر استپاناکرت (خان کندی) سقوط می کرد و ۲۰ الی ۳۰ هزار سرباز ما در آنجا محاصره می شدند. من باید طی چند ساعت تصمیم می گرفتم؛ برای همین این مسئله را با پارلمان در جریان نگذاشتم. این سند درباره واگذاری اراضی [به آذربایجان] نیست بلکه سندی است برای حفظ آن مقدار که می توان آن را حفظ کرد».[6]
سومین انتقاد مخالفان، «شانه خالی کردن پاشینیان از مسئولیت دفاع از قره باغ با تاکید مداوم او بر عدم صلاحیت و اجازه برای مذاکرات و ضرورت حضور نمایندگان این منطقه در مذاکرات صلح قره باغ» بود. به باور منتقدین و مخالفین پاشینیان، این موضوع به موازات بازداشت و محاکمه چهره های شاخص سیاسی و نظامی جنگ اول قره باغ از جمله روبرت کوچاریان، سرژ سارگسیان، ژنرال مانوئل گریگوریان و ژنرال ویتالی بالاسانیان و نیز اختلافات پاشینیان با باکو ساهاکیان و آرکادی قوکاسیان (روسای جمهور سابق قره باغ از کوچاریان) به دلیل حمایت این دو از روبرت کوچاریان موجب شکاف بین ارمنستان و قره باغ (به تعبیر ارامنه جمهوری آرتساخ) شد و این امر شرایط مناسبی را در اختیار جمهوری آذربایجان برای بهره برداری نظامی و شکست نظامی ارامنه در جنگ اخیر قره باغ قرار داد. به باور منتقدین این اقدامات پاشینیان به همراه دیگر اقداماتی مانند شرکت در مراسم سوگند آرئيك هاروتونيان، چهارمین رئیس جمهور منطقه قره باغ که برای نخستین بار در سه دهه گذشته به جای مرکز قره باغ یعنی استپاناکرت (خان کندی) در شهر شوشا (شوشی) برگزار شد، اشاره مداوم بر این که «قره باغ ارمنستان و بس» تنها اقداماتی سیاسی و تبلیغاتی بود که نه تنها هیچ دستاوردی برای ارامنه نداشت، بلکه موجب تحریک جمهوری آذربایجان نیز شد. چرا که از دیدگاه باکو، این که پاشیینان با آگاهی از به رسمیت نشناختن این منطقه از سوی جمهوری آذربایجان بر خلاف روسای جمهور قبلی ارمنستان بر حضور و مشارکت رهبران این منطقه در مذاکرات صلح تاکید داشت، در عمل مذاکرات صلح را از همان ابتدا به شکست می کشاند.
ضمن آن که پذیرش حضور نمایندگان قره باغ در مذاکرات صلح در واقع رسمیت بخشیدن دو فاکتو «جمهوری آرتساخ» از سوی جمهوری آذربایجان بود؛ امری که باکو طی سه دهه گذشته همواره با آن مخالف بود. لذا اکنون که مخالفان پاشینیان به گذشته نگاه می کنند نوع رفتار روسای جمهور قبلی ارمنستان (لئون ترپطروسیان، روبرت کوچاریان و سرژ سارگسیان) را که هیچ گاه برای مراسم سوگند روسای جمهور قره باغ به شهر دیگری غیر از استپاناکرت (خان کندی) نرفتند و هیچ گاه بر عدم صلاحیت و اجازه رهبران ارمنستان برای حضور در مذاکرات صلح قره باغ تاکید نمی کردند را اقداماتی سنجیده تر و پخته تر از اقدامات تبلیغاتی، نسنجیده و تحریک آمیز نیکول پاشینیان ارزیابی می کنند و این امر را باید یکی از دلایل اقبال و بازگشت بخش مهمی از افکار عمومی جامعه ارمنستان به رهبران گذشته این کشور از جمله روبرت کوچاریان و وازگن مانوکیان دانست. شاید بتوان بخشی از این مسائل را در مصاحبه اخیر روبرت کوچاریان، و دومین رئیس جمهور ارمنستان (1998- 2008) دید که این گونه به انتقاد از نیکول پاشینیان می پردازد:
«اگر من کشور را رهبری می کردم هیچ گاه جنگ آغاز نمی شد. حماقت های دیپلماتیک که آغاز جنگ را اجتناب ناپذیر کردند اتفاق نمی افتادند و علی اف هیچ گاه به خود جرأت نمی داد جنگ را آغاز کند. حالا کری می خواند و اجازه کری خواندن هم دارد. اگر باباش زنده بود گوشش را می پیچاند و می گفت: آرام بگیر. آن ها می دانستند که در ارمنستان با چه کسی سر و کار دارند. وضعیت مانند وضعیت آذربایجان در زمان ایلچی بیگ بود. تاکید می کنم اگر من کشور را رهبری می کردم هیچ گاه جنگ آغاز نمی شد و اگر هم آغاز می شد ما بازنده آن نبودیم. من تنها یک مورد را سراغ دارم که کشور در جنگ شکست خورده اما رهبر آن تغییر نکرده است. آن مورد جنگ نخست عراق در سال 1991 بود. صدام حسین به حکومت خود ادامه داد و در آخر او را به دار کشیدند. اگر ذره ای احترام نسبت به ملت خود دارید کناره گیری کنید. اگر برای امنیت خود تضمین می خواهید، بگوئید. اعضای تیم شما بدانند که مانند صدام حسین به دار کشیده نخواهند شد».[7]
دیگر انتقاد مهم کوچاریان متوجه طرح موضوع «آرتساخ، ارمنستان است و بس»[8] از طرف نیکول پاشینیان است که به باور کوچاریان از نظر حقوقی به ضرر ارمنستان و به نفع جمهوری آذربایجان تمام شده است. در این زمینه کوچاریان معتقد است:
«دولت ارمنستان (دولت پاشینیان) به تهاجم جمهوری آذربایجان علیه قره باغ مشروعیت بخشید. مبنای موجودیت آرتساخ، اصل حق تعیین سرنوشت[9] است. اما دولت ارمنستان با طرح این موضوع که “آرتساخ، ارمنستان و بس،” موجب شد این موضوع تبدیل به یکپارچگی و الحاق سرزمینی[10] این منطقه به ارمنستان شد. لذا زمانی که آذربایجان جنگ را شروع کرد، هیچ کشوری آن را محکوم نکرد»[11].
چهارمین انتقاد مخالفان نیز متوجه «ناتوانایی در تجهیز ارتش و تقویت سامانه های دفاع هوایی و ضد موشکی» است. به باور منتقدین و مخالفین پاشینیان، برکناری فرماندهان باسابقه نظامی موجب شد که دولت و ارتش این کشور از توانایی روزافزون سیستم موشکی و پهبادی جمهوری آذربایجان غافل شوند. از این رو از دیدگاه مخالفان پاشینیان، عدم تقویت و تجهیز سامانه های دفاع هوایی و ضدموشکی به ویژه ناتوانی در مقابله با پهبادهای ارتش جمهوری آذربایجان، نقش مهمی در شکست نظامی ارامنه در جنگ اخیر قره باغ ایفا کرد و مسئولیت این سهل انگاری و بی مسئولیتی نیز متوجه پاشینیان است. چنانچه روبرت کوچاریان نیز در بخشی از انتقادات خود به این موضوع اشاره می کند:
«به جای سامانه موشکی تور اقدام به خرید جنگنده سوخو کردند تا در رژه های نظامی آن را نمایش دهند اما این جنگنده ها در طول جنگ حتی یک پرواز هم انجام نداند زیرا مهمات و راکت های آن به ما فروخته نشده بود».[12]
چهارمین انتقاد مخالفان متوجه «عدم مدیریت صحیح و فرماندهی جنگ به ویژه در جریان سقوط شهر استراتژیک شوشا» است. چنانچه خبرگزاری بی. بی. سی. نیز در گزارش تحولات اعتراضی ارمنستان به این نکته اشاره می کند که «مخالفان آقای پاشینیان میگویند او جنگ شش هفتهای را به شکلی فاجعهبار رهبری کرده و لذا خواهان استعفای او هستند».[13] این انتقادات عمدتاً متوجه عدم حمایت و پشتیبانی مناسب نظامی و لجستیکی از نیروهای نظامی ارمنی در جنگ قره باغ، نحوه توزیع نیروها در خطوط تماس و نوع استراتژی نظامی ارتش ارمنستان در مقابل جمهوری آذربایجان بود. دامنه این انتقادات در زمان جنگ اخیر قره باغ به گونه ای بود که پاشینیان در 9 اکتبر 2020 طی فرمانی مقامات این کشور را از انتقاد از اوضاع خط مقدم جبهه در قره باغ اشغالی منع کرد. بر اساس این فرمان هر گونه انتقاد شفاهی و یا کتبی در مورد اوضاع جبههها از جانب افراد و نهادهای دولتی و محلی ممنوع شد. به این ترتیب هر گونه ابراز نظر منفی در مورد امنیت و اوضاع دفاعی ارمنستان و قره باغ و نیز پخش برنامه هایی که می تواند در توانایی دفاعی ارتش ارمنستان تردید ایجاد کند ممنوع شد. در این راستا، اعتبارنامه خبری «ایلیا آذار»، خبرنگار نشریه «نوایا گازتا» از روسیه نیز به دلیل انتشار اخباری وضعیت جنگ در شوشا و لاچین لغو شد.[14] انچه مشخص است در جنگ اخیر قره باغ، استراتژی نظامی جمهوری آذربایجان برخلاف جنگ های گذشته در این منطقه (جنگ های محدود و چند روزه) به واسطه برخورداری از هواپیماهای جنگنده، سیستم های موشکی و پهبادهای شناسایی و نظامی از استراتژی مرحله ای و گام به گام (تصرف روستاها و مناطق کوچک و سپس تثبیت وضعیت) به استراتژی آفندی و درگیری در سراسر خطوط تماس قره باغ و نیز عمق این مناطق از جمله شهر خان کندی (استپانکرت)، مرکز این منطقه تغییر یافت.
قطع ارتباط زمینی مناطق جنوبی پیرامون قره باغ با مرز ایران از جمله اهداف این استراتژی بود که باعث انزوا و تنگنای استراتژیک منطقه قره باغ تحت کنترل ارامنه می شد. در مقابل، استراتژی نظامی جمهوری ارمنستان نیز ترکیبی از استراتژی پدافندی با استفاده از سامانه های دفاع موشکی اس- 400 برای مقابله با حملات هوایی، موشکی و پهبادی و نیز استراتژی آفندی با حملات موشکی به عمق خاک جمهوری آذربایجان و مناطقی مانند گنجه (دومین شهر بزرگ آذربایجان)، شبه جزیره آبشوران (از مناطق صنعتی در حومه باکو و دریای خزر)، شهر «خیزی» (۱۰۴ کیلومتری شمال باکو) و نیز شهر مینگچویر (۱۰۰ کیلومتر دورتر از منطقه قره باغ) تغییر یافت تا با ایجاد فشار در عمق استراتژیک این کشور بتواند ارتش آذربایجان را در خطوط تماس قره باغ و نیز عمق این مناطق با مشکل مواجه کند و همچنین جمهوری آذربایجان را وادار به پاسخ متقابل موشکی به شهرهای ارمنستان (نه قره باغ) کند تا تفسیر ولادمیر پوتین که اعلام کرده بود «هر گاه جنگ به خاک ارمنستان کشیده شد، روسیه به تعهدات خود عمل خواهد کرد»، محقق شود و با مداخله نظامی روسیه، روند تحولات جنگ به نفع ارمنستان در مقابل جمهوری آذربایجان و ترکیه برگردد. اما آنچه در عرصه واقعی و میدانی جنگ شش هفته ای قره باغ روی داد، شکست کامل استراتژی نظامی ارمنستان بود. جمهوری آذربایجان با آگاهی از برنامه و هدف ارمنستان از حملات متقابل موشکی به شهرهای ارمنستان خودداری کرد و تمام تمرکز حملات موشکی خود را متوجه قره باغ و مناطق پیرامونی آن به ویژه استپاناکرت (خان کندی) نمود، با تصرف جبرائیل، فضولی و زنگیلان ارتباط زمینی این مناطق با ایران را قطع کرد و از طریق سرزمین های دشت و جلگه این منطقه (از سمت جنوب قره باغ) به سمت منطقه کوهستانی و شهر استراتژیک شوشا پیشروی کرد و بدین ترتیب در 11 کیلومتری خان کندی، منطقه اصلی قره باغ کوهستانی (به تعبیر ارامنه جمهوری آرتساخ) در معرض سقوط قرار گرفت. سقوط نظامی شوشا را می توان نقطه عطف جنگ اخیر قره باغ دانست که منجر به پذیرش اجباری توافقنامه آتش بس از سوی ارمنستان شد. چنانچه پاشینیان در گفتگو با رسانه های ارمنستان صراحتاً به این موضوع اشاره می کند:
«یک لحظه بود که فهمیدیم ادامه جنگ بیفایده است، ما خواستیم مسیر جنگ را تغییر دهیم ولی با سقوط شهر شوشا فهمیدیم که این امر ممکن نیست. اگر سند توافق آتشبس را امضا نمیکردم شهر استپاناکرت (خان کندی) سقوط میکرد و ۲۰ الی ۳۰ هزار سرباز ما در آنجا محاصره میشدند».[15]
پاشینیان همچنین پایان دادن به جنگ و موافقتنامه آتش بس را به اصرار فرماندهان ارتش ارمنستان می داند و در این زمینه معتقد است:
«ارتش ارمنستان به پذیرش آتشبس اصرار میکرد. من این تصمیم را بعد از اینکه ارتش به انجام آن اصرار داشت، گرفتم. میتوانید وضعیتی را تصور کنید که در آن ارتش میگوید لازم است که [جنگ]متوقف شود.
ضمن ابراز تأسف از بیاطلاعی مردم ارمنستان از حقایق عرصه میدانی، باید بگویم که توافق با جمهوری آذربایجان نتیجه کاهش کارآمدی قوای نظامی ارمنستان بود. بخشی از نظامیان ارمنستانی حاضر خط مقدم جنگ با جمهوری آذربایجان حدود یک ماه بود که هیچ استراحتی نداشتند و منابع نظامی و ارتش دیگر کارایی و تاثیر کامل را نداشتند».[16]
اما منتقدین و مخالفان پاشینیان استدلال های پاشینیان را نمی پذیرند و معتقد هستند که عدم مدیریت صحیح و فرماندهی جنگ موجب سقوط شوشا شده است. اظهارات روبرت کوچاریان به روشنی گویای این امر است:
«روز سوم پس از آغاز جنگ راهی استپاناکرت شدم. خیلی زود متوجه شدم که وضعیت طبیعی نیست. دیدم چهره های شاخص و با تجربه نظامی در باشگاه نظامیان پیشکسوت جمع شدهاند. عصبانی شدم و گفتم اینجا چکارمی کنید؟ الان باید هر کدام در یکی از جبهه ها باشید. گفتند: به دستور نخست وزیر ما را از قرارگاه مرکزی بیرون کرده اند. باگو ساهاکیان پیشنهاد دیدار با آرائیک هاراطونیان رئیس جمهوری قره باغ را مطرح کرد. اگرچه نظر خوبی نسبت به آرائیک هاراطونیان ندارم اما احساس کردم لازم است تا نگرانی ها و پیشنهاداتم را به او منتقل کنم. قرار شد باکو ساهاکیان این دیدار را برنامه ریزی کند اما در جواب آرائیک هاراطونیان گفته بود اگر با من ملاقات کند او را خواهند خورد و انعکاس بدی بر روی قره باغ خواهد داشت. در نتیجه دستور شک برانگیز نخست وزیر سپاه جنوبی و هنگ استپاناکرت کاملاً نابود شدهاند. اطلاع دارم که چند بار امکان پایان دادن به جنگ بوده است. برای من حضور دشمن در نزدیکی شوشی قابل درک نیست. مردم ما شکست نخورده اند. نخست وزیر ما و دولت شکست خورده اند».[17]
پنجمین انتقاد مخالفان متوجه «اعطای حق دسترسی کریدور زمینی جمهوری آذربایجان به نخجوان از خاک ارمنستان» است که معترضان ارمنی از آن به عنوان «دالان ترک» یاد می کنند. هرچند الهام علی اف، معتقد است که براساس توافقنامه آتش بس 10 نوامبر 2020 برای ترک مخاصمه با ارمنستان، باید دو دالان برای اتصال جمهوری آذربایجان به نخجوان و ترکیه در داخل خاک ارمنستان در منطقه مقری ایجاد شود، نیکول پاشینیانبر این باور است که در این توافقنامه هیچ نامی از «دالان» و منطقه «مقری» برده نشده است. با این وجود، از دیدگاه مخالفان دولت ارمنستان، پذیرش این مسیر کریدور ارتباطی به منزله نقض حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ارمنستان، فراهم ساختن حضور نظامی ترکیه در منطقه و تهدید امنیت ملی ارمنستان و قطع یا اختلال در مسیر ارتباطی مرز ایران و ارمنستان است. از این رو سیاری از تحلیلگران ارمنی معتقدند ایجاد «دالان ترک» در داخل خاک ارمنستان، امنیت ملی و حق حاکمیت این کشور را به حد صفر تقلیل خواهد داد. در این زمینه اظهارات «ریچارد کیراگوسیان»، تحلیلگر ارمنی- آمریکایی شایان توجه است:
«ماهیت چنین ارتباطی از طریق خاک ارمنستان به طور خطرناکی نامشخص و تعریف نشده باقی مانده و این مسئله باعث ایجاد سوالاتی در مورد حاکمیت ایروان میشود. به دلیل چنین ابهاماتی، یک ضرورت آشکار برای مذاکرات مستقیم و توافقهای بیشتر باقی مانده است».[18]
ششمین انتقاد مخالفان متوجه «چشم انداز مبهم حقوقی و سیاسی وضعیت منطقه قره باغ کوهستانی» است؛ چرا که در موافقتنامه آتش بس 10 نوامبر 2020 هیچ گونه اشاره ای به این موضوع و حتی زمان یا نحوه رسیدگی به آن نشده است. ولادیمیر پوتین نیز در مصاحبه با رسانههای این کشور به این نکته این گونه اذعان کرده است:
«وضعیت نهایی منطقه قرهباغ کوهستانی که مورد نزاع بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان است، همچنان نامشخص است. ما تاکنون درباره حفظ وضعیت کنونی در منطقه قرهباغ به توافق رسیدیم. اینکه بعدها چه پیش خواهد آمد مسئلهای است که در آینده از سوی رهبران با مشارکت کنندگان در این فرآیند مشخص خواهد شد»[19].
در رابطه با مخالفت با چشم انداز مبهم حقوقی و سیاسی وضعیت منطقه قره باغ کوهستانی می توان گفت این امر به صورت جالبی در بین معترضین و مخالفین موافقتنامه آتش بس 10 نوامبر 2020 در داخل ارمنستان و جمهوری آذربایجان مشترک است. در واقع هر دو طرف از سکوت توافقنامه آتش بس درباره وضعیت حقوقی قره باغ یا حتی نحوه بررسی این مساله و در نتیجه نامشخص بودن دورنمای حقوقی و سیاسی وضعیت آن در آینده انتقاد می کنند و الهام علی اف و نیکول پاشینیان را مقصر آن می دانند. هرچند در سطح رسمی و دولتی، دولت آذربایجان عدم اشاره به وضعیت قره باغ در موافقتنامه آتش بس 10 نوامبر 2020 را به منزله یک دستاورد و برتری برای باکو در مقابل ارمنستان می داند و نیکول پاشینیان نیز استقرار نیروهای نظامی حافظ صلح روسی در این منطقه و کنترل امنیت مسیر ارتباطی لاچین را ضامن بقا و تداوم موجودیت قره باغ کوهستانی (به تعبیر ارامنه جمهوری آرتساخ) می داند. با این وجود، استراتژی دولت پاشینیان پس از آتش بس جنگ قره باغ نیز شتاب بخشیدن به روند شناسایی بین المللی موجودیت «جمهوری آرتساخ» است؛ هر چند به نظر ارمنستان خود تاکنون از پذیرش شناسایی استقلال این منطقه خودداری کرده است. از دیدگاه مخالفان پاشینیان، بازگشت و اسکان مهاجرین و آوارگان جنگی در مناطق آزاد شده پیرامون قره باغ می تواند شرایط را برای ساکنین ارمنی قره باغ در درازمدت سخت کند و حتی آن ها را مجبور به مهاجرت و تخلیه استپاناکرت (خان کندی) و دیگر شهرهای این منطقه سازد و در نهایت این منطقه نیز همانند هفت منطقه پیرامونی قره باغ تحت حاکمیت جمهوری آذربایجان قرار گیرد. در واقع معترضین ارمنی بر این نکته تاکید دارند که در مقابل واگذاری نظامی و سیاسی هفت منطقه پیرامون قره باغ و حق دسترسی ارتباط زمینی جمهوری آذربایجان به نخجوان، دولت ارمنستان نتوانسته است هیچ گونه امتیازی حداقل در رابطه با آینده حقوقی منطقه قره باغ کوهستانی دریافت کند و به همین دلیل است که یکی از شعارهای معترضان و مخالفان ارمنی در یک ماه گذشته این بوده است که «سربازان ارمنستان برای هیچ جان خود را از دست دادند».
هفتمین انتقاد مخالفان متوجه «حضور حلقه مشاوران بنیاد سوروس در تصمیم گیری های دولت ارمنستان» است. حضور مشاوران بنیاد سوروس در مراکز مطالعاتی، دانشگاهی و سطوح تصمیم گیری ارمنستان از جمله موضوعات چالش برانگیزی است که از مقطع اعتراضات خیابانی آوریل و می 2018 که به قدرت رسیدن نیکول پاشینیان منتهی شد، همواره از سوی مخالفین و کارشناسان منتقد پاشینیان مطرح بوده است. سازماندهی و پشتیبانی از وقوع یک انقلاب رنگی در ارمنستان (مشابه اوکراین، گرجستان و قرقیزستان)، تامین مالی جناح غرب گرا در ارمنستان، تقویت رویکردهای ضد ایرانی و ضدروسی در داخل ارمنستان و گسترش ارزش های لیبرال غربی از جمله اتهاماتی است که همواره متوجه فعالیت های این موسسه آمریکایی در ارمنستان در دو سال گذشته بوده است. هرچند پاشینیان از همان ابتدا نقش بنیاد سوروس در تحولات ارمنستان را رد می کرد. چنانچه در جریان سفر به آمریکا در سپتامبر 2019 در گفتگو با خبرنگاران در لس آنجلس با اشاره به مشکلات مردم ارمنستان تا قبل از انقلاب 2018 میلادی، اظهار داشت که «این انقلاب توسط مردم شکل گرفت و به ثمر نشست. مردم ارمنستان تصمیم گیرندگان اصلی هستند و کسانی که می خواهند این انقلاب را به بنیاد آمریکایی سوروس یا چیزهای دیگر ربط دهند، به عزت مردم ارمنستان توهین می کنند».[20] اما با این وجود، این انتقاد و اتهام همواره متوجه دولت پاشینیان بود که برخی از تصمیات دولت او تحت تاثیر توصیه های مشورتی بنیاد آمریکایی سوروس است. حتی این موضوع مورد توجه الهام علی اف نیز بوده است چنانچه در مصاحبه با خبرگزاری اسپوتنیک روسیه این گونه به این موضوع اشاره می کند:
«من اغلب میگویم که پاشینیان محصول سوروس است و معتقدم همه با این موضوع موافقند. سوروس فقط یک فرد نیست بلکه یک مفهوم است. من به هیچ وجه رد نمیکنم که چنین ابزارهایی در آن زمان استفاده شدند تا ملتی بزرگ فروبپاشد. فقط از درون آن را منفجر کنید، بذر اختلاف بپاشید، مردم را رو در روی یکدیگر قرار دهید و کشور را فروپاشی کنید».[21]
از دیدگاه و مخالفان پاشینیان، بخشی از اشتباهات دولت او در قبال قره باغ متوجه توصیه های مشورتی بنیاد آمریکایی سوروس است که موارد متعددی از جمله تخریب یا تضعیف روابط راهبردی ارمنستان با ایران و روسیه، صدور انقلاب می و آوریل 2018 ارمنستان به منطقه قره باغ و کوشش در جهت تضعیف جریان های سیاسی سنتی منطقه قره باغ (همسو با روسیه و حزب جمهوری خواه در ارمنستان) و به قدرت رسیدن جناح نزدیک به پاشینیان و غرب در انتخابات ریاست جمهوری مارس 2020 در این منطقه را در برمی گیرد. به همین دلیل به باور برخی از کارشناسان ارمنی، اعزام گسترده چند صد نفر از فعالان بنیاد سوروس به قره باغ تحت عنوان خبرنگار و ناظر انتخاباتی، با هدف زمینه چینی برای پیروزی نامزد مورد حمایت دولت نیکول پاشینیان در منطقه قره باغ یعنی ماسیس مائیلیان، وزیر امور خارجه وقت جمهوری آرتساخ (قره باغ) صورت گرفته است.[22] هرچند در نهایت این انتخابات با پیروزی آرائیک هاراتونیان به پایان رسید و در مقایسه با دوره ریاست جمهوری باکو ساهاکیان، از میزان شدت و اختلاف پاشینیان با منطقه قره باغ اندکی کاسته شد. اما از دیدگاه مخالفان دولت پاشینیان، بسیاری از اقدامات تبلیغاتی و تحریک آمیز دولت او در قبال قره باغ تحت تاثیر توصیه های مشورتی بنیاد آمریکایی سوروس صورت گرفته است و به همین دلیل است که بعد از امضای موافقتنامه آتش بس 10 نوامبر 2020 بعد از حمله معترضین خشمگین ارمنی به ساختمان نخست وزیری و پارلمان ارمنستان، سومین مکانی که در ایروان مورد حمله قرار گرفت و اموال آن مورد تخریب قرار گرفت، دفتر بنیاد سوروس در پایتخت ارمنستان بود.
تخریب امول دفتر بنیاد سوروس در ایروان پس از امضای موافقتنامه آتس بس 10 نوامبر 2020
اما هشتمین انتقاد مخالفان نیز متوجه «تضعیف روابط راهبردی ارمنستان و روسیه در دولت پاشینیان» بود که منجر به عدم حمایت سنتی مسکو از ارمنستان در جریان جنگ شد. از دیدگاه مخالفان تفسیر ولادمیر پوتین از پیمان های دوجانبه نظامی ارمنستان و روسیه و نیز عضویت ارمنستان در پیمان امنیت دسته جمعی و طرح این موضوع که «هر زمان جنگ به داخل خاک ارمنستان کشیده شد، روسیه به تعهدات خود عمل خواهد کرد»، عملاً چراغ سبزی به باکو بود که تا زمان تمرکز جنگ بر قره باغ، روسیه مداخله نخواهد کرد و همین امر باعث پیشروی سریع ارتش جمهوری آذربایجان در جنگ اخیر قره باغ شد که به آزادسازی نظامی و سیاسی هفت منطقه پیرامون قره باغ منتهی شد. از نظر مخالفان، اتخاذ چنین رویکردی از سوی دولت روسیه نتیجه حرکت بدون پشتوانه پاشینیان به سمت غرب و پیمان ناتو، رویارویی های پاشینیان با ولادمیر پوتین در موضوع بازداشت و محاکمه روبرت کوچاریان و بازداشت و محاکمه یوری خاچاطوروف (دبیرکل ارمنی سازمان پیمان امنیت دسته جمعی) بود که موجب شد روسیه بر خلاف جنگ های گذشته قره باغ، زودهنگام به نفع ارمنستان و آتش بس ورود پیدا نکند و هیچ کدام از دو پایگاه نظامی روسیه در ارمنستان (اربونی در ایروان و گیومری) واکنشی در حمایت از ارمنستان نشان ندهند. مخالفان پاشینیان این نکته را نیز مطرح می کنند که وقتی یوری خاچاطوروف، دبیرکل ارمنی سازمان پیمان امنیت دسته جمعی به مدت چند ماه به اتهام نقش او در سرکوب اعتراضات مارس 2008 (اعتراض به نتیج انتخابات ریاست جمهوری) بازداشت و محاکمه می شود و تنش چند ماهه ای بین ارمنستان و روسیه در می گیرد، چگونه دولت پاشینیان انتظار دارد که در زمان جنگ قره باغ، سازمان پیمان امنیت دسته جمعی به حمایت از ارمنستان وارد عمل شود؟ بنابراین با توجه به نکات یاد شده است که مخالفان و منتقدان پاشینیان، تخریب و تضعیف روابط راهبردی ارمنستان و روسیه در دو سال گذشته را یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر ناکامی نظامی و سیاسی ارمنستان در جنگ اخیر قره باغ ارزیابی می کنند.
برآیند هشت مورد انتقادی که مطرح شد، شکل گیری اعتراضات گسترده و التهاب سیاسی در ارمنستان در پاییز 2020 است که از نظر شدت و گستردگی قابل مقایسه با تحولات اعتراضی پس از اعلام آتش بس در قره باغ در سال 1994، مقطع استعفای لئون ترپطروسیان در سال 1998، اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری مارس 2008 و اعتراضات فراگیر مردمی در می و آوریل 2018 است. در شرایطی که دامنه اعتراضات و تقاضا برای استعفای پاشینیان از قدرت هر روز گسترده تر می شود، نخست وزیر ارمنستان از یک برنامه عملیاتی شش ماهه رونمایی کرد[23] که به گفته او ثبات دموکراتیک کشورش را حتی در صورت تغییر آرایش دولت تضمین خواهد کرد. پاشینیان همچنین با رد درخواست استعفا اعلام کرده است که «درگیری نظامی شش هفتهای با آذربایجان نتایج فاجعه باری برای ارمنستان به همراه داشته است، بار دیگر تاکید کرد که مسئولیت کامل آنچه اتفاق افتاده را به عهده میگیرد ولی در عین حال خود را مسئول تثبیت اوضاع سیاسی ارمنستان و تأمین امنیت ملی آن میداند».[24] در بین این کشمکش های سیاسی، موضوع اسکان و اشتغال مهاجرین و آوارگان جنگ قره باغ در شهرهای مختلف ارمنستان به ویژه ایروان، بازگشت و اسکان مجدد ارامنه در استپاناکرت (خان کندی)، بازسازی مناطق آسیب زدیده از جنگ، تعیین تکلیف اسرا و مفقودین جنگ و جبران خسارت های ناشی از محرومیت ارمنستان از منابع غذایی و محصولات کشاورزی و دامی هفت منطقه پیرامونی قره باغ از جمله مشکلات و چالش های عمده دولت ارمنستان محسوب می شود که حتی در صورت استعفا و کناره گیری پاشینیان، بار سیاسی و اقتصادی آن همچنان بر عهده دولت بعدی ارمنستان نیز باقی خواهد ماند.