محمد امین رسولزاده ،معمار استقلال آذربایجان و اولین جمهوری دموکراتیک در جهان شرق
۳۱ ژانویه ، سالروز تولد محمدامین رسول زاده ، معمار بزرگ استقلال آذربایجان و مؤسس اولین جمهوری دموکرات در جهان شرق اسلام است .
سیاست مدار اهل جمهوری آذربایجان،
محمد امین رسولزاده متولد ۳۱ ژانویه ۱۸۸۴ ، نخستین رئیس جمهور یک کشور در جهان اسلام است .
او از بنیان گذاران حزب مساوات ، حزب دمکرات ایران ، سردبیر روزنامه ی ایران نو و از اندیشه پردازان سوسیال دموکراسی در جنبش مشروطیت ایران بود .
در سال ۱۹۰۲ سازمان جوانان مسلمان را بنیان گذاشت که از جمله اهداف آن ، چاپ و پخش بیانیه و تبلیغ در بین کارگران کارخانه ها بود و در این راستا نشریه ای به نام “همت” انتشار داد که بعدها “تکامل” شد .
او در سال ۱۹۰۵ در جریان مبارزات انقلابی خود با استالین آشنا شد .
آن موقع هر دو ۲۰ ساله بودند و رسول زاده به عنوان روزنامه نگار کار میکرد .
او مقالههایی را برای انواع روزنامه های مخالف مینوشت و با گروه مساوات آذربایجان همکاری داشت .
استالین نیز در باکو بود و کارگران شرکت نفت را علیه سرمایه داری و تزار سازمان دهی میکرد .
زمانی که مقامات رسمی روسیه تلاش کردند استالین را دستگیر و زندانی نمایند ، رسول زاده او را در آپارتمان شخصی اش پنهان کرده و جانش را نجات داده بود .
در سال ۱۹۰۶ در روزنامه ی “قلم” مقاله مینوشت و آن گاه به سردبیری موقت آن رسید .
در این سال سردبیری “تکامل” را عهده دار گردید .
در سال ۱۹۰۷ که عرصه بر مخالفان در روسیه تنگ شد ، به ایران آمد .
در دوران استبداد صغیر (۱۹۰۸–۱۹۰۹) ، تعدادی از اعضای حزب سوسیال دموکرات باکو از جمله محمدامین رسول زاده در کنار مجاهدین تبریز به مقاومت در برابر نیروهای دولتی پرداختند .
او پس از فتح تهران (ژوئیه ۱۹۰۹) و در دوره ی دوم مشروطه ، هم راه کسانی چون سیدحسن تقی زاده و سلیمان میرزا اسکندری و سید محمدرضا مساوات ، روزنامه ی “ایران نو” را انتشار دادند .
رسول زاده سرمقاله ی این روزنامه را مینوشت .
او در ۱۳۲۸ ه.ق و در دومین سال انتشار آن سردبیر شد. پس از فتح تهران (ژوئیه ۱۹۰۹) و در دوره ی دوم مشروطه پس از تشکیل حزب عامیون (دموکرات) ایران به فعالیت در این حزب پرداخت ، در این دوران رسول زاده سردبیر روزنامه ی ایران نو ، ارگان رسمی کمیته مرکزی حزب عامیون بود .
ین روزنامه پیشرو برای اولین بار روزنامهنگاری به سبک اروپایی را در ایران آغاز نمود و به دفاع از حقوق غیرمسلمانان و معرفی اندیشههای سوسیالیسم پرداخت .
سرانجام رسول زاده در سال ۱۹۱۱ و در کشاکش رقابت ها و جدال حزب های رقیب عامیون و اعتدالیون با فشار روسیه تزاری از ایران اخراج شد.
در سال ۱۹۱۱ به ترکیه رفت و به “تورک اوجاغی” از گروههای ملی گرای ترک پیوست .
پس از آغاز جنگ جهانی اول ، به باکو بازگشت و فعالیت خود را از سرگرفت .
در سال ۱۹۱۷ که رژیم تزاری سرنگون شد ، او زمینه را برای ایجاد کشور آذربایجان فراهم یافت .
در ۲۸ مه ۱۹۱۸ تشکیل جمهوری آذربایجان اعلام شد و رسول زاده با اکثریت آراء به عنوان رهبر شورای ملی آذربایجان برگزیده شد .
در ۲۸ آوریل ۱۹۲۰ که نیروهای ارتش سرخ به رهبری سرگئی کیروف ، باکو را تصرف و جمهوری آذربایجان را ساقط کردند ، رسول زاده در روستایی مخفی شد، ولی به زودی دستگیر و زندانی شد .
استالین به باکو آمده و او را از زندان نجات داد .
رسول زاده با پیشنهاد و همراه استالین به مسکو رفت .
در مسکو استالین ، پست های مختلفی را به او پیشنهاد کردذ؛ ولی او هیچ کدام از آن ها را نپذیرفت ، چون از سقوط جمهوری آذربایجان به دست بلشویک ها آزرده خاطر بود .
او حتی سمت مترجم رسمی دولت شوروی را نپذیرفت .
رسول زاده در دانشگاه مسکو ، تاریخ و ادبیات شرق را تدریس میکرد .
چون شیوه ی استالین نابود کردن دوستان قدیمی بود ، رسول زاده به یاری برخی از اعضای حزب مساوات ، به فنلاند گریخت و از آن جا در سال ۱۹۲۲ به ترکیه رفت .
استالین از آتاتورک خواست تا طبق قرارداد استرداد مجرمین سیاسی ، رسول زاده را به شوروی تحویل دهد .
آتاتورک از رسول زاده خواست تا آرام شدن اوضاع ، ترکیه را ترک کند .
رسولزاده به لهستان رفت و در آن جا با ژوزف پیلسودسکی رهبر لهستان دیدار کرد .
چندی بعد با دختر برادر یا خواهر پیلسودسکی ازدواج کرد .
با حمله ی آلمان به لهستان در سال ۱۹۳۹ ، رسول زاده به ترکیه بازگشت .
در این زمان هیتلر برای عملی کردن نقشه های بلندمدتش ، نیاز به کسانی داشت که در منطقه ی قفقاز نماینده ی او باشند .هیتلر وصف رسول زاده را شنیده و تشخیص داده بود که او فرد مناسب است .
رسولزاده در آلمان با هیتلر دیدار کرد .
آرزوی او ایجاد کشور آذربایجان به یاری آلمان بود .
زمانی که هیتلر آماده سازماندهی ارتش خود بود ، از رسولزاده خواست تا برای آنان سخنرانی کند .
در سخنرانی او تنها علاقه به موضوع آذربایجان دیده میشد .
از این رو به او ۲۴ ساعت مهلت داده شد که آلمان را ترک کند .
رسول زاده نیز به ترکیه بازگشت و در سال های پایانی براثر بیماری قند درگذشت .
او در میان شخصیت های آذربایجانی از وجهه ی بسیار بالایی برخوردار است .
فریدون آدمیت در کتاب “ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران” درباره ی او چنین نوشتهاست :
“او اندیشهگری است پرمایه ، با ذهنی فرهیخته و فکری منظم و منطقی . از مردان استوار و بافضیلت بود.”
در سراسر کشور آذربایجان برای بزرگ داشت رسول زاده یادبودهایی وجود دارد .
مثلا دانشگاه دولتی باکو به افتخار او نام گذاری شد و هم چنین تصویر او بر اسکناس های هزار مناتی آذربایجان بین سال های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۶ نقش بسته بود .
منبع: کتاب جمهوری آذربایجان-چگونگی شکل گیری و وضعیت آن