علی مرادی مراغه ای ; شرف المکان بالمکین…!
روزنامه ملانصرالدین کاریکاتوری از اولین مجلس مشروطه ی ایران کشیده که فوق العاده جالب است جوجه ایی ظریف و تازه از تخم بیرون آمده که بشدت آسیب پذیر است و به زور می خواهد سرپای خودش بایستد و دور و برِ جوجه پر از کرکس ها و لاشخورهایی هستند که در حال پرواز در اطراف جوجه هستند تا یک لقمه اش کنند! روی تخم نوشته شده مجلس ایران!
طفلکی مرغ هم که همان ملت ایران باشد در وسط لاشخورها گرفتار آمده است .
به نظر می رسد که مجلس یا پارلمان ایران، آسان و زودتر از زمان خود متولد شده است محمدامین رسولزاده در آن زمان در روزنامه ارشاد چنین نوشت:
«ملت ایران موفق شد که حریت را(حریت گرانبها و به درجه کیمیای افسانه ایرانیان پر بها را) حریتی را که همه کشورهای اروپایی برای دستیابی به آن زحمت کشیده و خون ها نثار کرده اند و خانمانهایشان برباد رفته است، با اقدامی جزئی و به سهولت بگیرد…»
اما در حوزه روحی و ذهنی، هر چیز گرانبهایی که زود بدست آید زود هم از دست خواهد رفت.
هنگامی که مجلس نوپای ایران، طعمه توپهای لیاخوفی گشت، شیخ فضل الله نوری، آن توپها را به ابابیل تشبیه کرد و در رساله اش«حرمت مشروطه» چنین نوشت:
«مشروطه خواهان آشکارا از راه هدایت روی برتافتند پس در این حال فرمان خدا بر هلاک ایشان تعلق گرفت و خداوند حیله ایشان را نابود ساخت و سلطان عادل(محمدعلی شاه) در حق آنان کاری کرد که درباره اصحاب فیل انجام شد»(رسائل مشروطیت…حرمت مشروطه…ص263)
قیام یازده ماهه تبریز بر علیه دیکتاتور محمدعلی شاه آغاز شد، محمدولی خان تنکابنی از شمال و سرداراسعد از جنوب با رعیتهای خودشان به تهران حمله کرده و دشمنان مشروطه را فراری دادند و یا به دار آویختند و مجلس دوم ، انتخاباتش برگزار شد و انبوهی از خان ها و فئودالها شدند نماینده مجلس…! و اینها به اصطلاح دانتون ها و روبسپیرهای ما بودند!
در رکاب آنان، هزاران رعیتهایشان به پیروی از اربابانشان می جنگیدند که اگر اربابان آنها در طرف محمدعلی شاه قرار می گرفتند رعیتهایشان هم در طرف محمدعلی شاه قرار می گرفتند، چنانکه اندکی قبل، وقتی محمدولیخان تنکابنی به تبریز برای جنگ با ستارخان آمده بود رعیتهایش نیز با او آمده بودند! و وقتی او از جنگ با ستارخان امتناع کرده به شمال و سرِ زمینهایش بازگشت رعیتهایش نیز با او بازگشتند!
انبوهی از توده ها بدنبالش روان بودند و نمی دانستند چرا می جنگند؟ و بخاطر چی می جنگند؟ و با کی می جنگند؟!…
در یک نظام عقب مانده و با مناسبات زمینداری، وقتی انتخابات برگزار میگردد خان ها و مالکان از صندوقها بیرون می آیند و وقتی خانی و مالکی به تهران و به دیکتاتور محمدعلی شاه حمله می کند مانند محمدولیخان تنکابنی که دو سوم املاک مازندران را صاحب بود رعیتهایش نیز در رکابش چشم و گوش بسته می جنگند.چنین است که در زمانی که استبداد محمدعلی شاه برقرار بود و یا از تخت به زیر کشیده شد فرقی به حال آن مجلس نکرد، همان بود که بود و آن جوجه هرگز بزرگ نشد بیش از یکصد سال از عمرش گذشت باز بزرگ نشده و همچنان جوجه ماند، ساختمانش عوض شد، اسمش عوض شد، همچنین، صندلی هایش و تریبونهایش نیز…اما چه فایده که:
شرف المکان بالمکین…!