دکتر محمد حسین یحیایی ; نمایش انتخابات با بازیگران دست چندم
روز پایان ثبت نام در این نمایشنامه تکراری به پایان رسید و تعدادی از بازیگران که از مدت ها پیش انتخاب شده بودند با ناز و کرشمه وارد صحنه شدند تا به ایفای نقش خود بپردازند، هر چند پایان نمایش آنان را نیز خشنود نخواهد کرد و به سرنوشت افرادی گرفتار خواهند شد که روزی با دروغ، نیرنگ و فریب، جلب تماشاگر کردند و روز دیگر با سرافکندگی و تحقیر صحنه را ترک کردند و فریاد برآوردند که ما تداروکاتچی و یا گماشته ای بودیم که روز نخست از آن اطلاع نداشتیم که این خود نشانگر فریبکاری آنها است زیرا آنان
گاهی قهر کردند، گاهی گلایه نمودند و گاهی هم عصبانی شدند ولی هرگز صندلی خود را ترک نکردند، شگفت انگیز است که آخرین بازیگر این صحنه ( روحانی با پیشینه امنیتی و گاهی شراکت در کارگردانی اینگونه نمایشنامه ها ) می گوید: مگر یک صندلی ریاست جمهوری چقدر می ارزد که آدم به خاطر آن دروغ بگوید؟ باید در پاسخ گفت: شاید برای دیگران نیارزد ولی برای تو می ارزید که برای حفظ آن حاضر به هرگونه مردم فریبی و تبهکاری بودی و هستی که از گردونه قدرت خارج نشوی! آقای روحانی، آخوند حقوق دان! تو و امثال تو دست پرورده رزیمی هستید که پایه های آن روی « خدعه » یعنی دروغ بنا شده است
خمینی روز نخست نگفت که من دنباله رو و مجری سیاست های « فدائیان اسلام » هستم، ولی با هزار ترفند و بازی آن را به اجرا گذاشت، مجلس موسسان را به مجلس خبرگان تبدیل کرد تا روحانیت دارای امتیاز و رهبری جامعه را در دست داشته باشد، مجلس شورای ملی را به مجلس شورای اسلامی تبدیل کرد تا حکومت اسلامی را با صدور انقلاب برپا سازد، آخوند ها را با حکم کفایی در راس قوه قضائیه و قضاوت قرار داد که به راحتی جنایت و دزدی کنند و آدم بکشند ( خلخانی خون ریز گفت من همه اعدام ها و کشتار را با نظر و صلاحدید خمینی انجام دادم )، خامنه ای ولی فقیه دوم بار ها گفته است که عاشق و شیفته « نواب صفوی » جنایتکار و تروریست بوده است که شوربختانه در کشور استبداد زده ایران جاده و خیابان به نامش نامیده اند، آخوند ها در همه این مدت از امتیاز ویژه برخوردار شدند، عباس پالیزدار که از سوی مجلس مامور رسیدگی به امور مالی و فساد در کشور شده بود، اندکی پرده از راز برخی از آخوند ها برداشت که چگونه اموال مردم را به غارت برده اند و مال اندوخته اند، بجای تشویق و پیگیری حقوقی دزدان و تبهکاران، گرفتار زندان اش کردند تا آخوند ها نشان دهند که خود را صاحب ملک و ملت می دانند و رژیم حاکم بر اساس ولایت مطلقه استوار است و باید همه مطیع باشند و مقام ولایت بر همه چیز و همه کس برتری دارد، آخوند ها در این مدت در همه امور حساب خود را از مردم جدا کردند، دادگاه ویژه روحانیت و مجلس خبرگان رهبری را تشکیل دادند تا راز دادگاهایشان برملا نشود، شورای نگهبان را در دست گرفتند که همه امور انتخاباتی و انتصاباتی را در دست بگیرند، تا هر انکس را که می خواهند بیاورند و هر آنکس را که نمی خواهند از دور خارج کنند. حیرت انگیز است تا کنون چندین معاون از آنان ( طبری معاون شاهرودی و صادق لاریجانی ) به علت دزدی، فساد و رشوه های میلیاردی محکوم شدند ولی خود آنان با ارتقاء درجه به مقامات بالاتر دست یافتند که این خود نشان می دهد که آنان در این رژیم فاسد از جایگاه ویژه ای برخوردارند وهرگز حاضر نیستند که تسلیم مردم شوند از این رو برای حفظ موقعیت خود به هر جنایتی دست می زنند، حتا حاضر نیستند قدرت را تقسیم کنند و یا غیر خودی را در دایره قدرت قرار دهند. یکی از امام جمعه های تهران در دور دوم احمدی نژاد گفت: ما اشتباه کردیم که در راس قدرت اجرایی یک غیر معمم برگزیدیم، یعنی آنچه انتخاب می شود از سوی مردم نیست بلکه ما آن را انتخاب می کنیم و در نهاد قوده اجرائیه قرار می دهیم
انتخابات 1400 یکی از بی رمق ترین انتخابات دوران جمهوری اسلامی است، هیچگونه رغبتی از سوی مردم دیده نمی شود، مردم به این نتیجه رسیده اند که این رژیم نه اصلاح پذیر است و نه قادر به تامین رفاه برای مردم که هم اکنون در بدترین شرایط اقتصادی و اجتماعی به سر می برند، بیکاری، فقر، تورم بیداد می کند، سبد غذایی هر روز کوچکتر و کمتر می شود، تهیدستان گوشت و مرغ و ماهی را از مصرف روزانه خود حذف کردند و روحانی به اصطلاح حقوق دان با تمسخر مردم می گوید: مردم بجای گوشت از آبزیان استفاده کنند که براستی اینگونه رفتار و گفتار بی شرمی و استهزاء مردم محروم و تهیدست است که گاهی گرسنه و بی خانمان پرسه می زنند ، در این سال ها با غرور میلیون انسان بازی شده است، میلیون انسان، نیازمند کمک های معیشتی هستند که بتوانند ادامه زندگی دهند، هر چند با وجود این رژیم هیچگونه روشنایی و رهایی در افق دیده نمی شود و هر روز اوضاع بد تر و تیره تر خواهد شد، در نتیجه همان نمایش پیشین با بازیگران گاهی جدید بار دیگر تکرار می شود، از مدت ها پیش سخن از نظامیها در میان بود که بتواند مردم را به پای صندوق ها بکشاند و تحرکی در جامعه بوجود آورد ولی در اتاق فکر رژیم از آن گذر کردند که نشاندهنده بی اعتمادی به بدنه نظامی های ناراضی اند، در نتیجه مانند همه رژیم های استبدادی که با گذشت زمان از مردم فاصله می گیرند و به همه بدبین می شوند و هر روز خود را بسته تر و محدودتر می سازند ، جمهوری اسلامی هم به همین بیماری گرفتار شده با شک و تردید به اطراف خود نگاه می کند و به مردان خود پرورده و آموزش داده پناه می برد تا امنیت و پایداری خود را حفظ کند، از آن رو در دایره فسادی که قرار گرفته به گردش و دوران خود ادامه می دهد. به نظر می رسد خود رژیم به نمایشی بودن انتخابات باور دارد، از آن رو با آغاز نمایش جدید برای لوث و تهی کردن آن از درون، تعدادی را با پوشش های عجیب و غریب با شعار های بی محتوا وارد میدان می کند، احزاب سیاسی و خرد جمعی را به تمسخر می گیرد در نتیجه به جای احزاب سیاسی که دارای برنامه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی باشند و اساسنامه داشته باشند و در طول زمان آن را در معرض قضاوت و داوری مردم قرار دهند اینگونه افراد را با پوشش مضحک و گفتار بی محتوا تنها با صلاحدید رژیم وارد صحنه می کند تا با روان مردم بازی کنند و خشم مردم را برانگیزند که خود عامل موثری برای شرکت در انتخابات باشد، در حالی که رژیم در پنهان و در پشت درهای بسته انتخاب خود را کرده، فقط برای بازار گرمی دست به این کار های مذبوحانه با چاشنی مردم فریبی می زند تا به اصطلاح تنور سرد انتخابات را اندکی گرم کند که به نظر می رسد این بار با هیچ هیزمی این تنور خاموش و سرد گرم نخواهد شد، زیرا مردم به رمز و راز این رژیم مردم فریب پی برده اند و دیگر دروغ های آن را با بازیگران کهنه و نو نخواهند پذیرفت..
در روز نهایی ثبت نام بلاخره 4 نامزد که هدف نهایی رژیم بود و هست وارد میدان شدند، هر کدام گذشته و رزومه تیره و تاری دارند، اسحاق جهانگیری 8 سال معاون اول روحانی و در همه فربیکاری های آن سهیم بوده است، مردم ساکن در گستره ایران بویژه پیرامون آن هرگز به این تنگدستی و بدبختی اخیر زندگی نکرده اند، در این مدت میلیارد ها دلار از دارایی های مردم با نرخ دولتی 4200 تومان در اختیار خودی ها قرار گرفت که این آقای نامزد انتخابات در آن سهیم و نقش دارد و نمی تواند از آن شانه خالی کند.، شخصییت دیگر محسن هاشمی از خانواده هاشمی است که یکی از مهره های رژیم در همه دوران محسوب می شود، می ماند دو شخصیت دیگر که یکی علی لاریجانی آخوندزاده ذوب در ولایت به شدت مرتجع و دشمن مدرنیته که آن را در مدیریت صدا و سیما و در ریاست مجلس شورای اسلامی به نمایش گذاشته است. ولی از آن سه مهمتر، که انتخاب رژیم ( که بیشتر برای بازار گرمی است ) برای نهاد ریاست جمهوری و خیابان پاستور است. سید ابراهیم رئیسی است. رئیسی از جلادان بنام رژیم در همه دوران بوده است و آیت اله منتظری ایشان را از جمله جنایتکاران تاریخ نامیده است، این شخص روحانی است و همه تبلیغات برای انتخاب وی بکار خواهد رفت، در مرحله نخست از این جلاد چهره نرم، ملایم و ضد فساد نشان خواهند داد. رئیسی هیچگونه برنامه اقتصادی و سیاسی ندارد و همین وضع و اوضاع را ادامه خواهد داد، شاید بیشتر از قدرت اجرایی در انتخاب رهبر سوم رژیم موثر خواهد بود..
انتخابات بدون شک یکی از مهمترین مولفه های دمکراسی است که مردم با شرکت در آن مشارکت سیاسی خود را به نمایش می گذارند نمایندگان خود را با آزادی رای و با آگاهی کامل از برنامه های حزبی آنان انتخاب می کنند، احزاب سیاسی از نهاد و پایه های دمکزاسی است مردم در کشور های دمکراتیک به احزاب سیاسی با شناخت کامل از برنامه آنها رای می دهند، شورای نگهبان، شیوه انتخابات و بهره گیری از باور های دینی و مذهبی با آزادی اندیشه و افکار مترقی مغایرت دارد، در نتیجه انتخابات در جمهوری اسلامی هرگز آزاد نبوده است و بدون مشارکت مردمی برون رفت از این همه بحران اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قابل تصور نیست. رژیم ایران نیمی از مردم ( زنان ) را از انتخاب شدن محروم کرده است در این میان تبعیض و محرومیت برای اقوام دینی و مذهبی قانونی است، دگر اندیشان، سنی مذهبان و باورمندان دیگر از حق انتخاب شدن محروم اند، در این میان ملل ساکن در گستره ایران هیچگونه نقشی در این انتخابات برای تغییر شرایط موجود و حق تعیین سرنوشت ندارند در نتیجه این انخابات نمایش گونه قادر به حل معضلات اجتماعی نیست، شاید تحریم آن بیشتر تاثیر گذار برای آینده باشد…
محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.se