جواد مرندی: قدرت گیری جریانهای راست افراطی در ایران وتاثیرآن بر ایران
جریانهای راست افراطی ریشه در خشم از شرایط حاضر، باور به گذشته ای بهتر و انتساب مشکلات به حضور نامیمون ناخودیها دارد. بر این اساس هوادارانش اینگونه استدلال می کنند که حضور دیگران (ناتنی ها و غریبه ها) بایستی محدود شود تا آنها دوباره وضعشان خوب شود. در اروپا بیشترین مانور این تفکر بر روی توقف مهاجرت و پناهندگی مسلمانان، و مبارزه با گسترش اسلام است. این جریانِ تندرو عکسالعملی، احساسی و بیگانه ستیز ریشه در باور و برداشت حامیانش از شرایط حال و گذشته دارد و نه لزوما واقعیت ثابت شده.در نظر گرفتن این واقعیت پازل چرایی به نعل زدنهای اروپا در مورد ایران بعد از انقلاب «زن، زندگی آزادی» را کاملتر می کند. در کمال تعجب برخی طرفداران این جریان در دنیا به وجود «مستبد مصلح» برای برقراری نظم هم باور دارند. یعنی آنها ذاتا با یک حکومت استبدادی در ایران مشکلی ندارند.احتمال می رود به موازات جریان ملی گرایی افراطی در ایران نیز تشدید شود ولو اینکه شاید هیچ وقت نتواند به تنهایی دولت تشکیل دهد و حتی قدرت گیری اش احتمال تجزیه ایران را افزایش دهد. همه فاکتورهای ذکر شده برای دیگر کشورها در تفکرات جریان افراطی ایران به وضوح یافت می شود. به علاوه، به لحاظ تاریخی موج قریب به اتفاق جریانهای اجتماعی اروپا (غربِ پیشرو) چند وقت بعدتر به ایران رسیده است.
فکر می کنم (و می تواند غلط باشد) که در ایران پنج جریان غالب راست افراطی (اولتراناسیونالیسم و یا ملی گرایی افراطی) فارسی (آریایی)، کردی، ترکی، عربی و بلوچی وجود دارد. اگر جریانهای میانه رو این گروهها باهم متحد نشوند تقابل این جریانها پرهزینه خواهد بود.
پ.ن:
• برخی انتظار دارند در نیم قرن آتی این جریان در کل دنیا تشدید شود چون پیشرفتهای تکنولوژیک و هوشمندسازیِ فرایندها با بازتعریف سواد و صلاحیت در موضوعات شغلی و حرفه ای همراه خواهد بود. حامیان راست افراطی که زورشان به خر معیارهای جدید و تغییرات اجتماعی ناشی از آن نخواهد رسید پالان بیگانه را خواهند کوبید.
• احتمالا این موضوعات حتی منجر به محبوبیت و قدرت گیری مجدد دین در جوامع مختلف نیز شود چون دین نیز بر باورها استوار است تا استدلال.
23.06.2023