تعرض جنسی، توهین و تحقیر؛ گشتهای ارشاد در فروردین چه کردند؟
یکی از ماموران لباسشخصی تعمدا سینههایم را لمس میکرد و با یک لبخند وقیح میگفت «مگر برای همین با این ریخت و قیافه به خیابان نیامدی؟» این، روایت یکی از زنانیست که در جریان «طرح نور» بهدلیل نداشتن حجاب اجباری بازداشت شده است. در فروردین امسال در گشتهای ارشاد بر شهروندان ایرانی خصوصا زنان، چه گذشت؟
***
زن جوانی که روز یکشنبه ۲۶فروردین۱۴۰۳ در شهر رشت بازداشت شد، میگوید شال دور گردنش بوده و حتی پیراهنی بلند روی شلوار پوشیده بود. این زن به «ایرانوایر» گفت در تمامی مراحلی که مورد تعرض قرار میگرفت، فرد دیگری با گوشی موبایل مشغول فیلمبرداری از او بوده است.
طرح موسوم به «نور»، شنبه ۲۵فروردین۱۴۰۳ برای مقابله با آنچه حکومت ایران «مقابله با بیحجابی» میخواند، پس از درخواست علنی «علی خامنهای»، برای شدیدتر شدن سختگیریها علیه زنان آغاز شد.
در طی اجرای این طرح، زنان بسیاری از خشونت نیروهای انتظامی، لباسشخصیها و یگانهای ویژه در جریان بازداشت خود روایت کردند. یک هفته پس از اجرای این طرح، فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی (فراجا)، طی بیانیهای اعتراضات گسترده به اجرای این طرح را «شیطنت رسانهای» خواند؛ البته تایید کرد «پلیس عاری از خطا و اشتباه نبوده» و ادعا کرد «با هرگونه رفتار و کُنش اشتباه احتمالی ماموران نیز، برخورد خواهد شد.»
پس از آنکه یکی از سخنگویان دفتر خامنهای گفت رهبر جمهوری اسلامی درباره شیوه اجرای طرح به آمران آن نهیب زده، فراجا اعلام کرد که وضعیت حجاب از دید نظامیان این نهاد بهتر شد و وعده داد که بهتر هم خواهد شد، اما منکر اشتباه ماموران نشد.
منظور از «رفتار و کنش اشتباه احتمالی ماموران اما چه بود؟ زنان و مردان بسیاری طی اجرای یک هفتهای این طرح، خبر از رفتارهای خشونتآمیز و غیرقانونی دادند.
ضبط فیلم از صحنه تعرض
این ماجرای زنی ۲۱ ساله است که ۲۶فروردین۱۴۰۳ در محله استادسرای رشت بازداشت شده است. او که نخواست هویتش افشا شود، به ایرانوایر گفت: «ساعت ۱۱ صبح بود که در یکی از خیابانهای فرعی، توسط جمعی لباسشخصی دوره شدم.»
او ادامه داد: «شالم دور گردنم بود، اما حتی از من نخواستند که حجاب کنم، دورم را گرفتند و شروع به فحاشی کردند؛ از کلمات رکیک استفاده میکردند. یکی از ماموران با بسیم آدرس داد و درخواست ماشین کرد، بعد به سمتم آمد و شروع به لمس بدنم کرد و یکی دیگر از لباس شخصیها از تمامی این صحنهها با گوشی موبایلش فیلم تهیه میکرد.»
این زن جوان که به گفته خودش تا آمدن افرادی با ونی سفید رنگ و لباس نیروی انتظامی از خشم لال شده بود، با دیدن افرادی با لباس پلیس احساس امنیت کرده است؛ اما اشتباه میکرد: «من حتی صدایم در نمیآمد، اما یکی از نیروهای مرد با لباس رسمی نیروی انتظامی، یقه لباسم را کشید. روی زمین افتادم، اما به کشیدن ادامه داد و با خشونت به داخل ماشین پرتم کرد. درون ماشین تلفنم را گرفتند و تهدید کردند که اگر رمز آن را ندهم، با شکر به من حمله میکنند.»
او به این سوال ایرانوایر که آیا عابرانی در آن خیابان نبودند که دخالت کنند، یا از این صحنهها تصویر بگیرند، پاسخ داد: «آن ساعت روز و در آن خیابان فرعی کسی نبود، اما شاید باشند افرادی که از پنجره خانههایشان فیلم گرفته باشند.»
این زن جوان در نهایت در مقر پلیس امنیت اخلاقی رشت مجبور شده است تعهد بدهد که دیگر بدون حجاب اجباری به خیابان نخواهد آمد، در مقابل پلیس مقاومت نخواهد کرد و حتی بعد از شکایت در رابطه با ماموران حین بازداشتش، تعهد بدهد که دیگر در مقابل پلیس مقاومت نخواهد کرد.
یک دنده شکسته؛ مردها هم قربانیان گشت ارشاد میشوند
ماموران گشت ارشاد در جریان اجرای طرح نور تنها اقدام به بازداشت زنان بدون حجاب اجباری نمیکند. افرادی که در دفاع از زنان با گشتهای ارشاد درگیر شوند هم، بازداشت میشوند.
«مهدی»، مردی ۴۳ ساله است که در جریان دفاع از یک زن مقابل مترو تجریش با نیرویهای انتظامی درگیر شده و دندهاش شکسته است.
او به ایرانوایر گفت: «صبح ۲۶فروردین۱۴۰۳ در حال رفتن به محل کار بودم که دیدم نیروهای گشت ارشاد قصد دارند دختری جوان با لباس فرم مدرسه را بازداشت کنند. دختر جوان بهشدت گریه و التماس میکرد که نبرندش، میگفت که امتحان دارد و باید به مدرسه برود.»
مهدی ادامه داد: «وقتی به دختر گفتند که در ون با پدرش تماس بگیرد و منتظر بماند تا پدرش بیاید بعد میتواند برود و به مدرسه و امتحانش برسد، گریه دختر شدیدتر شد. از پدرش و سختگیریهای او میترسید.»
آقای مهدی افزود: «اول سعی کردم تا به زبان خوش با ماموران صحبت کنم، اما هنوز جمله اولم به پایان نرسیده بود که یکی از لباسشخصیها با شکر به پهلویم زد و چند نفر دیگر با باتوم حمله کردند.»
به گفته او،حداقل سه نفر با لگد و باتوم او را بهشدت کتک زدهاند و بدن بیحالش را به درون ماشین پلیس انداختهاند. ماموران نیروی انتظامی مهدی را به کلانتری امامزاده قاسم انتقال دادند. مهدی از سرنوشت آن کودک دختر بیخبر است، اما در کلانتری هم با او بدرفتاری شده مورد تحقیر و توهین قرار گرفته است.
مهدی تاکید دارد: «مردی با لباس فرم نیروی انتظامی اما بدون درجه یا اتیکت اسم، به من گفت نسبت به کودکان تمایل جنسی دارم، به همین دلیل میخواهم کودکان بدون حجاب به خیابان بیایند، اما آن دختر لباس فرم مدرسه به تن داشت. ماموران در کلانتری من را تهدید میکردند که اقدامم در حمایت از آن دختر، مصداق اخلال در نظم عمومی و تهدید امنیت ملی است و ممکن است برای سالها به زندان بروم.»
مهدی در نهایت با تعهد از کلانتر خارج شده و بهدلیل درد شدید در قفسه سینهاش به بیمارستان مراجعه کرده است. در بیمارستان متوجه شده که یکی از دندههایش براثر ضربوشتم شکسته است.
تعرض به کودکان؛ بزه تازه گشت ارشاد
در جریان خشونت مجریان طرح نور، کودکانی نیز بازداشت شدند و مورد خشونت قرار گرفتند؛ ازجمله کودک دختری ۱۳ ساله.
«زهره»، ازجمله زنانیست که روز ۲۵فروردین۱۴۰۳، بیخبر از اجرای «طرح نور» بههمراه خواهرزادهاش از ایستگاه مترو ولیعصر خارج شده و خودش را در محاصره نیروهای گشت ارشاد یافته است.
زهره به ایرانوایر گفت که بیش از یک سال بود که حجاب اجباری را کنار گذاشته بودم و کاملا از خطرات این تصمیم آگاه بودم؛ خواهرزادهام اما دختری ۱۳ ساله و ریز جثه است. اصلا گمان نمیبردم که نیروهای گشت ارشاد بخواهند متعرض او هم بشوند؛ اما شدند.
زهره لحظه باز داشتنشان را چنین تصویر کرد: «گروهی زن با چادر چنان به سمت ما حمله کردند که گویا دزد یا قاتل هستیم. برای دفاع از خواهرزادهام از زنان گشت ارشاد خواستم تا بازداشتم کنند، اما او را رها کنند. همین جمله باعث شد تا مردان لباسشخصی و دارای لباس فرم نیروی انتظامی نیز به زنان گشت ارشاد بپیوندند.»
او ادامه داد: «یکی از مردانی لباسشخصی شروع کرد به فحاشی و با خشونت ما را به سمت ونی در گوشه میدان بردن. درون ون بعد از اینکه ماموران زن در حضور مردان ما را بازرسی بدنی کردند، گوشی تلفن همراه من را ضبط کردند، اما باور نمیکردند که خواهرزادهام تلفن همراه نداشته باشد. بارها و بارها او را گشتند و حتی از لمس اندام خصوصی او نیز ابایی نداشتند. در مقابل چشمانم به خواهرزادهام تعرض کردند.»
این کودک ۱۳ ساله به ایرانوایر گفت: «قبلا در فرودگاه هم مورد بازرسی بدنی قرار گرفته بودم، اما اینبار متوجه بودم چیزی اشتباه است. به تنم دست میزد و من خجالت میکشیدم. یک مرد دیگر در ماشین بود و دو مرد هم مقابل در باز ماشین ایستاده بودند و ما را تماشا میکردند.»
زهره به این رفتار زن گشت ارشاد اعتراض میکند و همین باعث میشود تا مرد لباسشخصی که درون ماشین قرار داشت، باتون خود را مقابل چشم آن دو تکان بدهد و خطاب به آنها بگوید: «مگر برای … به خیابان نیامده بودید؟ با همین باتون کاری میکنم که دیگر هوس … نکنید و با این سروشکل به خیابانها نیاید. اینجا کشور امام زمان است و زنها نباید فاحشهگری کنند.»
زهره با تاکید بر اینکه دیگر هرگز تا زمان لغو قانون حجاب اجباری حاضر نیست با کودک دختری به خیابان برود، افزود: «من خیابانهای شهر را ترک نخواهم کرد. آن روز با یک تعهد آزاد شدیم، اما قرار نیست اجازه دهیم تا موفق شوند زنان بدون حجاب را از خیابانها حذف کنند. باز هم به خیابان خواهم رفت و باز هم حجاب اجباری نخواهم پوشید.»
زهره، مهدی و آن زن جوان، هر سه در گفتوگو با ایرانوایر تاکید داشتند که خشونت گشتهای ارشاد موجب آن نشده است که بخواهند تن به حجاب اجباری بدهند. آنها روایت خود را در اختیار ایرانوایر قرار دادند تا قصه مقاومتشان ثبت شود؛ مقاومت هر روزه در جنگی نابرابر. جنگ برای حفظ سنگر «حق انتخاب سبک زندگی.»
کلیدواژهها حجاب اجباری