بهروز دهقانی معلم، نویسنده و مترجم – ابراهیم ساوالان
همیشه حسرت میخورم که کاش اوختای نابدل سراغ مبارزات قهرآمیز نمیرفت تا شاید ادبیات آذربایجان شاهد ظهور شاعری مانند ناظم حکمت شده و گامی به پیش برمیداشت و حالا همین آرزو را درباره بهروز دهقانی نیز تکرار میکنم. بهروز دهقانی معلم، نویسنده و مترجمی بود که عضو سازمان چریکهای فدایی خلق شد که کاش همچنان معلم، نویسنده و مترجم میماند.
بهروز بیش از هر چیزی یک نویسنده بود و گواه این ادعا آثاری است که در عمر کوتاهش نگاشته است. او متولد اول خرداد ۱۳۱۸ بود و وقتی در نهم خرداد ۱۳۵۰، در ۳۲ سالگی و در زیر شکنجههای ساواک جان باخت، نزدیک به ده جلد کتاب از خود به یادگار گذاشته و آثار دیگرش نیز در زندگی توام با مبارزه و گریز، از بین رفته بود.
ما در دوره دانشجویی برخی از مقالات کتاب ارزشمند بهروز با عنوان «در شناخت ادبیات و اجتماع» را در نشریات دانشجویی دانشگاه اورمیه بازنشر میکردیم و فکر کنم مقاله «لمپنهای نهضت مشروطه» او را در نشریه اولوس منتشر کردیم. مجموعه داستانی «ملخها» یکی دیگر از آثار اوست. او همچنین نویسنده «گزارشهایی درباره روستاهای قرهداغ» است و به همراه صمد بهرنگی «گزارشهایی درباره روستاهای آذربایجان» را نیز نوشته است.
بهروز دهقانی کتابی با عنوان «زندگی و آثار شون اوکیسی» دارد که در آن برخی از آثار اوکیسی را ترجمه کرده و شرحی نیز بر زندگی و آفرینشهای ادبی او نوشته است. بهروز مترجم نیز بود و کتابهایی مانند افسانههای ایتالیا (ماکسیم گورکی)، قدرت تئاتر (تورنتون وایلدر)، شاعر و قصهگوی سیاه (لنگستون هیوز)، ماه در کایلنامو میدرخشد و خزانی در بهار (شون اوکیسی) را ترجمه کرده است.
بهروز از جمله آدمهای خوش شانس آذربایجان بود که سال ۱۳۲۴ وارد دبستان شد و سال اول ابتدایی را به زبان ترکی درس خواند و با فرهنگ و ادبیات خودمان آشنا شد. ولی مرگ در جوانی اجازه نداد تا او گامهای بزرگتری برای حفظ و نشر فرهنگ آذربایجان بردارد.
او در همان جوانی به همراه صمد بهرنگی، به روستاهای آذربایجان رفته، پای صحبت پیران نشسته و افسانهها و متلهای آذربایجان را گردآوری میکرد تا مانع گم شدن آن گنجینهها گردد. آن دو محقق، افسانهها و متلهای آذربایجان را ابتدا به زبان ترکی نوشتند ولی چون امکان نشر کتاب به زبان ترکی وجود نداشت، ترجمهی فارسی آنها را منتشر کردند و متن ترکی آن را برای زمان آزادی این زبان نگه داشتند.