ابراهیم ساوالان، کشاورزی گلخانه ای و استعمار داخلی!
مساحت گلخانههای استانهای عمدتا فارسنشین یزد 2000، کرمان 2500، اصفهان 3000 و تهران 3000 هکتار و استانهای عمدتا ترکنشین اردبیل 28، زنجان 38، قزوین 48، آذربایجانغربی 60، همدان 186 و آذربایجانشرقی 260 هکتار است. چیزی حدود بیست برابر.
هر هکتار گلخانه ده برابر کشت معمولی محصول تولید کرده باعث صرفهجویی نود درصدی مصرف آب میشود. یعنی کشاورز آنها ده برابر کشاورز ما سود خواهد برد و محیطزیست ما نیز ده برابر محیطزیست آنها آب هدر خواهد داد؛ تازه آب مصرفی آنها نیز مال خودشان نیست و از مناطق پیرامونی مکیدهاند.
میزان اشتغالزایی هر هکتار گلخانه بصورت مستقیم ده تا پانزده نفر است و این رقم برای کشت معمولی در هر سه هکتار یک نفر میباشد، پس بخش کشاورزی آنها حدود پنجاه برابر بخش کشاورزی ما اشتغالزایی داشته دلیل دیگری بر کوچ و آوارگی بیکاران ما بدان مناطق خواهد شد. علاوه بر اینها، کشت گلخانهای در تمام فصول سال محصول تولید خواهد کرد.
مالهکشان و منکران تبعیض اتنیکی موجود در ایران، این ارقام غیرقابل تفسیر را چنین تفسیر میکنند که سرمای هوای آذربایجان مانع توسعه گلخانه در این منطقه است و ربطی به ترک و فارس بودن ساکنان این مناطق ندارد در حالیکه بلوچستان گرم نیز فقط 300 هکتار گلخانه دارد و خوزستان و سایر مناطق غیرفارس و گرم نیز وضعیتی مشابه آذربایجان دارند. در آذربایجان نیز، حاشیه رود ارس از ماکو، جلفا، خدآفرین تا مغان هوای گرمی داشته به بازار مصرف کشورهای سردسیر شمالی نیز نزدیکترند.
این تبعیض اتنیکی حتی در داخل یک استان نیز خود را نشان میدهد و مناطق بلوچنشین کرمان سهمی از 2500 هکتار گلخانه کرمان ندارند و گلخانههای تهران نیز در مناطق عمدتا فارسنشین جنوب و جنوبشرقی استان (ورامین و پاکدشت) قرار داشته مناطق ترکنشین غرب و شمالغربی آن استان فاقد گلخانههای انبوه است.
آب، خاک، نیروی کار و تخصص ارکان اصلی کشت گلخانهای نیست بلکه مهمترین مساله برای احداث گلخانه، سرمایه است و چون اکثر کشاورزان بدون کمکهای دولتی قادر به این کار نیستند، پس همچنان مهمترین عامل رونق گلخانه در مناطق فارسنشین، حمایت دولت و مهمترین مانع توسعه گلخانه در آذربایجان، عدم کمکهای دولتی میباشد.