دکتر محمدحسین یحیایی ;اقتصاد آذربایجان و گذر از مرکز گرایی
نگاهی گذرا به اوضاع اقتصادی و اجتماعی آذربایجان از گذشته تا امروز:
بخش یکم: پیش گفتار
آذربایجان در تاریخ کهن خود شاهد افت و خیز های فراوانی بوده است، یکی از بهترین دوران سازندگی و رشد اقتصادی و اجتماعی آن در دوران دویست و پنجاه ساله صفوی ها بود. در این دوران بار دیگر تبریز شهرت و عظمت دیرین خود را که در عصر تیموریان بود باز یافت و به یکی از مراکز مهم تجاری در منطقه در آمد.
سلاطین صفوی با بی رحمی و خونریزی که گاهی به مرحله جنون می رسید، حاکمیت خود را بر قرار کردند، به تامین امنیت در راه ها و شهر ها پرداختند، راه های کاروان رو و کاروان سرا های فراوانی ساختند. در شهر ها مراکز مختلف هنری، ادبی و تجاری شکل گرفت و محل تجمع نویسندگان، هنرمندان و بازرگانان شد. در این میان اردبیل به شهر مقدسی تبدیل شد که در آن آرامگاه شیخ صفی به زیارتگاه شیفتگان وی درآمد و به تجمع ثروت و پیشرفت اقتصادی آن یاری رساند. همراه با اردبیل، تبریز هم که پایتخت شاه اسماعیل بود از ساخت و ساز و رونق فراوانی برخوردار شد، تعداد زیادی کاخ، مسجد و گرمابه ساخته شد، در شهر خوی هم دولت خانه ای بنا گردید که به کار های نظامی، دولتی و دیوانی بپردازد.
در دوران صفوی ها رابطه بازرگانی و سیاسی با کشور های اروپایی گسترش یافت، همراه با سفرای اروپایی، تعدادی از شرکت های هلندی، فرانسوی و انگلیسی هم که در جستجوی بازار فروش کالا و تامین مواد اولیه برای رشد صنایع خود بودند، به منطقه سرازیر شدند. گسترش روز افزون تجاری و سیاسی به مناطق دیگر نیز کشیده شد و در دوره شاه تهماسب پایتخت از تبریز به قزوین انتقال یافت و در دوران 42 ساله شاه عباس که بیشترین فعالیت های اقتصادی و سازندگی در آن دوره انجام گرفت، اصفهان به پایتختی بر گزیده شد. در تمام این مدت که جنگ های پراکنده گاهی به تحریک اروپایی ها با دولت قدرتمند عثمانی پیش می رفت، مانع از ثبات سیاسی در دربار، رشد عمیق اقتصادی و انتقال و شکل گیری صنایع مدرن می شد. کالا های صادراتی که بیشتر مواد غذایی، خشکبار و ابریشم بود از راه دریای خزر و روسیه به اروپای شمالی، سوئد، دانمارک، لهستان و آلمان منتقل می شد و از همان مسیر واردات کالا های اروپایی و صنعتی به کشور می رسید.
در رابطه با فعالیت های عمرانی شاه عباس حرف و حدیث های فراوانی گفته شده است، تامین آب در این سرزمین خشک و نیمه خشک که یکی از پایه های استبداد در شرق را تشکیل می دهد، معضل همیشگی و پایداری است که شاه عباس را به کندن قنوات، آب انبار ها و پل ها مجبور کرده است. شاردن سیاح مشهور فرانسوی که یادداشت های فراوانی در رابطه با مردم و حکمرانان ای دوره تهیه کرده به کاروان سرا های ساخته شده در زمان شاه عباس اشاره می کند و می نویسد. ” تعداد کاروانسرا های ساخته شده در زمان شاه عباس 1802 بود که در بین مردم به 999 کاروانسرا مشهور است.” (مرتضی راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، جلد هشتم، بخش دوم، ص 93). همراه با رشد اقتصادی، تعصب مذهبی و خود فریبی هم فزونی گرفت و برای وحدت دین و پادشاه و گسترش شیعه گری، تعدادی از روحانیون شیعه از جبل عامل و مناطق دیگر به دربار صفوی ها فرا خوانده شدند. دین و دولت در این دوره درهم آمیخت و استبداد خشن و بی رحمی بوجود آورد که سالیان طولانی آثار وحشتناک آن پا برجا ماند. شاه اسماعیل خود را نواب خطاب می کرد و نسب خود را به امام هفتم شیعیان نسبت می داد تا قدرت دنیوی و دینی را در خود داشته باشد.( حسن قاضی مرادی، استبداد در ایران، نشر اختران، ص 82). روحانیت شیعه هم با تملق و سودجویی از فرصت پیش آمده به مدح و ستایش از سلطنت استبدادی صفوی ها پرداخته، با تقدیس پادشاهان به توجیه شرعی آن مشغول بودند. تا جائیکه مردم را به ستایش و تبعیت از فرمانروایان تشویق می کردند، آنان را سلطان عادل، سایه خدا و منصب آنان را جزئی از اجزای نبوت می پنداشتند.( آن لمبتون، دولت و حکومت در اسلام، ترجمه عباس صالحی، مهدی فقیهی، ص 435 ). اتحاد نا مقدس سیاست و روحانیت مانع از رشد فکری و اندیشه های فلسفی در این دوره شد و با اندیشه های روشنگری که در اروپا آغاز شده بود به شدت مقابله کرد، سجده و زمین بوسی، گسترش تعصب و نادانی و عدم پرسشگری از پادشاهان صفوی و عملکرد آنان، زمینه مال اندوزی را برای پادشاهان فراهم کرد، بگونه ای که بعد از مرگ شاه تهماسب اول در خزانه او 380 هزار تومان سکه طلا و نقره و 600 شمش طلا و نقره که هر یک سه هزار مثقال طلا وزن داشت و خروار ها ابریشم و منسوجات گرانبهای دیگر جمع شده بود، از آن رو این شخص به شدت مورد تنفر مردم تبریز بود .( مرتضی راوندی، همان اثر، ص 97). مصادره اموال و دارایی های مردم از سوی مستبد مانع از انباشت سرمایه و بکارگیری آن در تولید می شد، شاردن سیاح فرانسوی در این رابطه می نویسد. ” هرگونه بی مهری شاه به طور حتم با مصادره اموال و ثروت توام است و این تحول و انتقال ثروت بدبختی شگفت آور و هراس انگیزی در بر دارد، گاهی ثروت، غلام و زن و فرزندش را هم از وی می ستانند که جز یک پیرهن برای تعویض نداشته باشد.( سفر نامه شاردن، جلد هشت، ص 157 ) از آن رو در سال های پایانی دوران صفوی ها فساد اخلاقی، رفتاری، خرافات و تعصب مذهبی با یاری روحانیت شیعه جامعه را فرا گرفته بود. حاکمان خود را صاحب ملک و ملت می دانستند و به مال اندوزی می پرداختند. از آن رو در سال های پایانی صفوی ها از رشد و توسعه اقتصادی کاسته شد و انحطاط و گسست در یک پارچگی اقتصادی، اجتماعی و باور های دینی و مذهبی خود را نشان داد. در این دوره فعالیت های فرهنگی و ادبی هم به شدت تحت تاثیر خرافه های رایج در جامعه قرار گرفت و روحانیت ارتجاعی مردم را به غفلت و نادانی هدایت کرد. آنان با دوری از عقل و خرد گرایی و گریز از علوم واقعی و تجربی ،علمی را نافع خواندند که در راه تقویت دین، ایمان و امامت باشد و اندیشه در علوم دیگر را بی فایده و تضییع عمر شمردند ( به نفل از مجلسی، دکتر صدیق، تاریخ فرهنگ ایران، ص 273).
سیر سقوط و انحطاط در اقتصاد که از سال های پایانی دوران صفوی آغاز و روز به روز تشدید شده بود تا آغاز دوران قاجار به مدت چندین سال ادامه یافت. در این دوره بی ثباتی و تهاجم پی در پی ایلات و عشایر ضربات سختی به اقتصاد شکننده کشور وارد کرد. در این میان دریافت مالیات های گزاف از روستائیان، بازرگانان، پیشه وران به فقر عمومی جامعه دامن زد. اقتصاد کشور که در دوران صفوی ها با همه عقب ماندگی آن در مقایسه با کشور های مقدم صنعتی و پیشرفته، خود اتکایی داشت و به شکل پویایی نیاز های عمومی جامعه را تامین می کرد و گاهی هم مازاد از خود نشان می داد، به شدت متزلزل و رو به افول گذاشت. دور جدیدی از دوران امتیاز دهی به بازرگانان و کالا های خارجی آغاز شد و در همه دوران قاجار شدت یافت.
ادامه دارد….