«تدارکاتچی نظام» یا «بانی تغییرات مثبت مهم»؛ رابطه نرخ مشارکت و نامزد پیروز در گفتگو با یک دیپلمات , افشار سلیمانی
در حالیکه گروهی از دانشجویان و آگاهان معتقدند تایید «مصلحتی» مسعود پزشکیان در انتخابات تنها راهی است برای افزایش مشارکت و حتی پیروزی او هم تغییری در وضعیت کشور ایجاد نمیکند، یک دیپلمات پیشین ایرانی بر این باور است ریاست جمهوری پزشکیان حتی به سود زنان بیحجاب نیز تمام خواهد شد.
مسعود پزشکیان در یکی از جنجالیترین سخنرانیهای تبلیغاتی خود به دانشگاه تهران رفت و آنجا به سختی از سوی دانشجویان مورد پرسش و چالش قرار گرفت. در این جلسه که روز یکشنبه برگزار شد گروهی از وی به شدت انتقاد کردند چرا که با ورود به عرصه انتخابات اجازه داده جمهوری اسلامی از این انتخابات بهرهبرداری سیاسی و نمایشی کند.
پزشکیان در این جلسه در پاسخ به انتقادات از علی خامنهای تاکید کرد که نباید به کسی توهین کرد. اظهار نظری که چندان به مذاق دانشجویان خوش نیامد و آنها با فریادهای خود، نارضایتیشان را از این مسئله ابراز داشتند. پزشکیان در پاسخ اما گفت: «من رهبری را قبول دارم، حق ندارید به کسی که قبول دارم توهین کنید. جو آزاد گفتگو این است که به کسی توهینی صورت نگیرد.»
در بخش دیگری از این نشست نماینده انجمن علمی دانشگاه شریف بیانیهای را خواند که به تندی پزشکیان، اصلاحطلبان و جمهوری اسلامی را به باد انتقاد گرفته بود. در بخشی از این بیانیه آمده است: «ما از نیّت واقعی شما خبر نداریم. اما از خود بپرسید که اگر برای سؤالات پاسخی ندارید، بهتر نیست با خروج از این بازی تکراری به توهم دموکراسی دامن نزنید. همان بهتر که فرد مورد تأیید حاکمیت بار دیگر آسوده و راحت به انتصاب برسد.
او البته در این سخنرانی مخالفت خود را با گشت ارشاد و طرح نور ابراز و تاکید کرد به باور او با زور کاری پیش نمیرود. در عین حال پزشکیان ادامه داد که نمیتواند قول دهد این طرح را برچیند: «نمیخواهم وعده دروغ بدهم، باید با آنها گفتگو کنم که بتوان راضی شان کرد این طرح را لغو کنند. نمیخواهم وعده الکی به شما بدهم.»
در این نشست همچنین برخی از دانشجویان انتقادات تندی را خطاب به پزشکیان طرح و تاکید کردند که تاریخ مصرف اصلاحطلبان برای جامعه به پایان رسیده است. گروهی از آنها هم از این نامزد انتخابات ریاست جمهوری خواستند درباره آزادی زندانیان سیاسی وعدههایی بدهد که پزشکیان در پاسخ گفت: «مسئله آزادی زندانیان سیاسی در حیطه اختیارات رئيس جمهور نیست و قوه دیگری باید در این خصوص تصمیم بگیرد. من نمیخواهم وعده الکی بدهم که شما بعدا بیایید و بگویید چرا به وعدهاش عمل نکرد.»
پزشکیان همچنین اضافه کرد که پرونده دار کردن دانشجویان نباید جایی در دانشگاه داشته باشد.
با این حال گروهی از دانشجویان تاکید داشتند که با توجه به اختیارات محدود رئيس جمهور بهتر است پزشکیان از عرصه کنار رود و فضا را برای گروه رقیب خالی کند. رویکردی که از سوی این نامزد انتخابات ریاست جمهوری رد شد.
برای بررسی این شرایط با افشار سلیمانی، دیپلمات پیشین ایران و سفیراسبق جمهوری اسلامی در جمهوری آذربایجان گفتگویی انجام دادیم. آقای سلیمانی معتقد است با وجود تمام محدودیتها حضور پزشکیان در جایگاه ریاست جمهوری میتواند تغییرات مثبت مهمی در کشور رقم بزند.
در ادامه مشروح گفتگوی اختصاصی یورونیوز با این تحلیلگر سیاسی مقیم ایران را میخوانید:
***
به نظر شما، اکثر کسانی که از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۶ به خاتمی، هاشمی، موسوی و روحانی رای دادند، در این انتخابات شرکت میکنند؟ این افراد اگر رای بدهند، قاعدتا باید به آقای پزشکیان رای بدهند. چه دلایلی میتواند این بار آنها را ترغیب کند به رای دادن به مسعود پزشکیان؟
افشار سلیمانی: فضای خرداد ۷۶ و حتی سال ۹۲ متفاوت از الان بود. بهخصوص فضای سال ۷۶ نسبتا خوب و نارضایتی مردم کمتر از الان بود. الان محتمل است بخشی از آن افراد رای بدهند ولی رای آقای پزشکیان در حد رای آقای خاتمی در سالهای ۷۶ و ۸۰ نخواهد بود. هنوز دوقطبی هم در این انتخابات شکل نگرفته. مثلا دوقطبی پزشکیان-جلیلی یا پزشکیان-قالیباف. که این دومی احتمالش بیشتر است. باید دید پاسخهای آقای پزشکیان به سوالات مرتبط با مطالبات مردم چگونه است. پاسخهای جدی و کارا شاید بتواند موجی به نفع پزشکیان ایجاد کند و برخاستن این موج، زمینهساز ارتفاع گرفتنش شود. هنوز چنین موجی ایجاد نشده. در اردوگاه رقیب نیز آقای زاکانی و آقای قاضیزاده هاشمی رای چندانی ندارند. این دو نفر شاید دوباره پوششی باشند . قالیباف که قطعا کنار نمیرود ولی شاید جلیلی هم نهایتا به نفع قالیباف کنار برود. احتمال حمایت علی لاریجانی هم از پزشکیان هست. اگر مشارکت کم باشد، احتمالا انتخابات به دور دوم کشیده میشود.
اما اگر فضا دوقطبی شود، احتمال دارد انتخابات در دور اول تمام شود. در مجموع فضای مجازی به نفع پزشکیان است ولی به نظر من موج لازم برای جذب آرای خاکستری به سود پزشکیان، هنوز ایجاد نشده. البته این انتخابات زودهنگام بوده و حتی ستادهای کاندیداها هنوز به شکل کامل نگرفته. حتی روسای ستادها در شهرستانها بهتمامی تعیین نشدهاند. سفرهای انتخاباتی هم انجام نشده. زودهنگام بودن انتخابات هم جزو موانع ایجاد آن موج به نفع آقای پزشکیان بوده. دیدارهای حضوری با مردم، مخصوصا برای آقای پزشکیان اهمیت دارد.
اگر او بتواند به نقاط مختلف کشور برود، احتمال دارد با ۱۸ میلیون رای پیروز انتخابات شود. طبق نظرسنجیهای انجام شده، مشارکت فعلا بین ۴۵ تا ۵۰ درصد است. اگر مشارکت در این حد باقی بماند، کار پزشکیان سخت میشود. ولی اگر مشارکت بالای ۵۰ درصد برود و به ۶۰ درصد هم نزدیک شود، شانس پیروزی پزشکیان بیشتر میشود. با مشارکت ۵۰ درصدی، احتمالا آقای قالیباف پیروز میشود. زیر ۵۰ درصد هم، شرایط را به سود جلیلی تغییر میدهد؛ چون جریان حامی سعید جلیلی، رای سازماندهی شدۀ خودش را دارد. در مجموع فکر میکنم حتی اگر پزشکیان پیروز شود، رای او در حد رای خاتمی یا رای سال ۹۶ روحانی نخواهد بود؛ چون این انتخابات بعد از مشکلات معیشتی جدی سالهای اخیر و اعتراضات سالهای ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ دارد برگزار میشود.
از حیث اصلاح وضعیت اقتصادی کشور، کدام یک از این کاندیداها را گزینۀ مناسبتری میدانید؟
افشار سلیمانی: آقای دکتر پزشکیان در میان این کاندیداها قطعا از هر جهت اصلح است. از نظر سلامت، تجربه، درک منافع ملی، مردمخواهی، آزادیخواهی و موارد مهمی از این دست. ولی مسئله این است که رئیس جمهور خوب داشتن یک چیز است، توان رئیس جمهور برای تحقق وضعیت اقتصادی بهتر، چیز دیگری است. به قول آقای خاتمی، رئیس جمهور بیشتر یک تدارکاتچی و مجری است. با این حال اگر رئیس جمهور عملا بتواند در حد اختیارات تعیین شده در قانون اساسی نقشآفرین باشد، قطعا میتواند منشأ تاثیرات مثبتی باشد. اما این تاثیرات مثبت لزوما در کوتاهمدت محقق نخواهند شد.
شما در زمینۀ سیاست خارجی، فرق مهمی بین پزشکیان و سایر کاندیداها میبینید؟ یعنی انتخاب پزشکیان میتواند به تغییر نتیجهبخشی در سیاست خارجی منتهی شود؟
افشار سلیمانی: در سیاست خارجی، محدودیت رئیس جمهور طبیعتا بیشتر است؛ چون حل و فصل مسائل کلان سیاست خارجی در اختیار رئیس جمهور نیست. شورای عالی امنیت ملی ذیل تصمیمات رهبری، در این حوزه نقش بیشتری دارد. اگر بین حاکمیت و دولت اعتماد قابل توجهی باشد، یعنی آقای پزشکیان بتواند فاصلۀ رئیس جمهور و رهبری را کم کند، شاید مشورتهایش تاثیرگذار واقع شود و تصمیمات جدیدتری در حوزۀ سیاست خارجی ما اتخاذ شود. اصلاح اقتصاد و وضع معیشت مردم در گرو تحول سیاست خارجی است. رفع تحریمها و جذب سرمایه و تکنولوژی در گرو چنین اصلاحی است.
جواد ظریف قبلا گفته از صفر تا صد سیاست خارجی، صفر درصدش در اختیار او بود. آقای پزشکیان هم گفته اگر رئیس جمهور شوم، ظریف را به عنوان وزیر خارجۀ دولتم انتخاب میکنم. این انتخاب چه فایدهای دارد؟ دوم اینکه، آیا اصلا مجلس فعلی به ظریف رای اعتماد میدهد؟
افشار سلیمانی: البته آقای ظریف چنان حرفی زده ولی شاید بتوان گفت که ایشان اغراق کرده. با این حال، چنانکه گفتم، سیاست خارجی ذیل رهبری شکل میگیرد. اگر نظام تصمیم گرفته باشد تغییری در سیاست خارجی پدید آورد، قطعا فرصتهای جدیدی هم ایجاد میشود. یعنی حتی اگر آقای ظریف به عنوان وزیر خارجه معرفی شود، شاید مشکلی برای اخذ رای اعتماد از مجلس نداشته باشد. ضمن اینکه تعداد نمایندگان معتدل در این مجلس بیشتر از مجلس قبلی است و همین نمایندگان اجازه ندادند نمایندگان همسو با جبهۀ پایداری، قالیباف را از ریاست مجلس کنار بگذارند. اما اگر بنا نباشد سیاست خارجی کشور تغییر خاصی پیدا کند، احتمال اینکه ظریف وزیر خارجۀ دولت احتمالی پزشکیان شود، کم است.
برخی از منتقدان آقای پزشکیان، ایشان را طرفدار فدرالیسم و حتی برخوردار از تمایلات تجزیهطلبانه میدانند. شما دربارۀ این انتقادها چه نظری دارید؟
افشار سلیمانی: این حرفها قطعا اتهاماتی کذب است. من تا به حال ندیدهام که آقای پزشکیان سخنانی گفته باشد که بوی قومگرایی و تجزیهطلبی بدهند. در روزهای اخیر دکتر اسفندیار خدایی هم مقالهای در رد این اتهامات نوشت. آقای عبدالله رمضانزاده هم، که مطالعات قومی نیز داشته و در این زمینه کتاب نوشته، در یک توئیت شهادت داده که پزشکیان هرگز چنین گرایشهایی ندارد. اما اینکه آريالای پزشکیان از حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی دفاع کرده، در واقع دفاع از قانون اساسی بوده. قانون اساسی چنین حقوقی را به رسمیت شناخته.
اصل ۱۵ قانون اساسی میگوید زبانهای مادری هم میتوانند در کنار زبان فارسی تدریس شوند. کسانی که چنین انگی به پزشکیان میزنند، مخالف تحقق اصل ۱۵ قانون اساسیاند. تحقق حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی، اتفاقا بر ضد تجزیهطلبی است. کسانی که با تاکید بر زبان فارسی، مخالف سایر زبانهای مردم ایران هستند، خودشان دچار قومگرایی هستند. به رسمیت شناختن سایر زبانهای مردم ایران، به سود تقویت هویت ملی و پتانسیل ایران است.
دربارۀ فدرالیسم هم باید گفت که چنین چیزی ربطی به رئیس جمهور ندارد. قانون اساسی فدرالیسم را به رسمیت نشناخته. آقای پزشکیان هم گفته است که در چارچوب قانون اساسی و سیاستهای رهبری عمل میکند. بنابراین بحث از فدرالیست بودن پزشکیان، بلاموضوع است. این منتقدین چیزی علیه پزشکیان پیدا نکردهاند و به همین دلیل چنین حرفهایی میزنند برای تضعیف موقعیت او. شعار پزشکیان «برای ایران» است. این شعار کاملا نافی تجزیهطلبی است. دفاع پزشکیان از عدالت و ضرورت تحقق حقوق اقلیتهای مذهبی و قومی، اتفاقا در راستای تقویت منافع ملی و امنیت ملی است. کسانی که با حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی مخالفاند، خودشان آب در آسیاب تجزیهطلبی میریزند.
برخی از مدافعان ریاست جمهوری آقای پزشکیان، استدلالشان این است که در چهار سال آینده و بهویژه در هشت سال آینده، احتمال روی کار آمدن سومین رهبر جمهوری اسلامی زیاد است؛ بنابراین بهتر است هنگام چنین تحول مهمی در نظام سیاسی ایران، رئیس جمهور کشور یک فرد اصلاحطلب باشد نه اصولگرا. دربارۀ این استدلال چه نظری دارید؟
افشار سلیمانی: گرچه این را بیتاثیر نمیدانم ولی به هر حال رئیس جمهور در رابطه با موضوع تعیین رهبر آتی هیچکاره است. مجلس خبرگان در این زمینه تصمیم میگیرد. مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد و تنش در کشور ایجاد شود. البته هنگام تعیین رهبر بعدی، که زمانش معلوم نیست، دولت اصلاحطلب میتواند نظراتی داشته باشد و تحت شرایطی ممکن است نظر دولت هم لحاظ شود ولی چنانکه گفتم، رئیس جمهور در این زمینه قانونا نقشی ندارد. ضمن اینکه من تصور میکنم نظام تمایل دارد در زمان حیات رهبر فعلی، این مسئله را حل کند. مثلا رهبر جدید در زمانی که رهبر فعلی در قید حیات هستند، انتخاب شود. بنابراین بعید است که اصلاحطلب بودن رئیس جمهور عملا تاثیر چندانی در انتخاب سومین رهبر جمهوری اسلامی داشته باشد.
یک استدلال دیگر به نفع ریاست جمهوری آقای پزشکیان این است که در شرایط فعلی، که برخوردهای عجیب و نابهنجاری با زنان میشود برای رعایت حجاب، بهتر است رئیس جمهمور کسی باشد که مدافع حقوق و حرمت و کرامت زنان باشد، نه کسی که مدافع تداوم چنین برخوردهایی با زنان است. دربارۀ این استدلال نظرتان چیست؟
افشار سلیمانی: نظر من هم همین است. آقای پزشکیان اگر رئیس جمهور شود، با توجه به دیدگاهی که دارد، در این زمینه میتواند نقش خوبی ایفا کند و معضل را نسبتا حل کند و فشار بر زنان را کاهش دهد. به هر حال همۀ کارشناسان و عقلا سیاست فعلی را در زمینۀ حجاب ناموفق میدانند. گشت ارشاد نتوانسته مسئلۀ بیحجابی را حل کند. نسلی که بعد از انقلاب متولد شده، آن طور که انتظار میرود، حجاب را رعایت نمیکند. برخورد فیزیکی با این نسل، موجب تمسخر ما در دنیا میشود. بحثهای فقهی و شرعی و حقوقی و قانونی به جای خودش، ولی سیاست بگیر و ببند و جریمه کردن، جواب نداده و نخواهد داد. اگر جواب میداد، الان شاهد پدیدۀ بیحجابی نبودیم. لذا اگر آقای پزشکیان رئیس جمهور شود، رویکرد حکومت به مسئلۀ بیحجابی تلطیف میشود. ضمن اینکه، هر چقدر ارتباط رئیس جمهور اصلاحطلب با رهبری تنگاتنگ شود، خودش عاملی تاثیرگذار در اصلاح سیاست فعلی در قبال حجاب است.
اگر گزارشهای واقعبینانهتری به مقامات عالی نظام داده شود، به هر حال وضع فرق خواهد کرد. تصور من این است که ما الان با خلأ چنین گزارشهایی مواجه هستیم و بیحجابی در گزارشهای موجود بزرگنمایی میشود. به هر حال مقامات عالی نظام در کوچه و خیابان بین مردم که راه نمیروند. از طریق گزارشهای نهادهای پاییندست، از آنچه که در متن جامعه میگذرد مطلع میشوند. گزارشهای یکسویه به زیان اصلاح سیاست فعلی در قبال حجاب است. به نظر من آقای پزشکیان باید رابطۀ تنگاتنگی با رهبری داشته باشند تا راهکاری برای حل مشکل حجاب و سایر مشکلات پیدا شود. فکر میکنم چنین رابطهای هم تا حدودی برقرار خواهد شد. عدهای سعی میکنند بین رهبری و رئیس جمهور اختلاف باشد چراکه این اختلاف به سودشان است. به نظر من پزشکیان میداند چه کار دارد میکند و ممکن است اجازه ندهد دیگران او را از رهبری دور کنند.
به نظر میرسد برای نیروهای اجتماعی دموکراسیخواه جامعۀ ایران، سعید جلیلی بدترین گزینۀ ممکن در بین کاندیداهای جدیتر است. اما اگر همۀ کاندیداها را در نظر بگیریم، شاید حتی زاکانی برای این اقشار و طبقات ناخوشایندتر از جلیلی باشد. دربارۀ این دو کاندیدا چه نظری دارید؟
افشار سلیمانی: من اساسا این دو نفر را در دورترین نقطۀ ممکن از دموکراسیخواهی میدانم. سعید جلیلی را شخصا میشناسم. ایشان زمانی رئیس ادارۀ بازرسی وزارت خارجه بود و آقای هاشمی ثمره هم مدیر کل آنجا بود. اکثریت پرسنل از این دو نفر ناراضی بودند و کار به جایی رسید که خود دکتر ولایتی عذر این دو نفر را خواست. زاکانی هم که حرفها و اقداماتش پیش روی همه است. جلیلی و زاکانی اصلا دموکراسی را برنمیتابند. من فرقی بین این دو نفر نمیبینم.
هر دو به شدت مخالف دموکراسیاند. اصولگرایان باید در عمل به اصول اخلاقی و دینی احترام بگذارند. رعایت حقوق انسانها باید در عمل به چشم آید. فصل سوم قانون اساسی دربارۀ حقوق ملت است ولی اصولگرایانی نظیر جلیلی و زاکانی چنان حرف میزنند و موضع میگیرند که گویی چنین فصلی در قانون اساسی وجود ندارد. حالا اینکه کدام یک از این دو نفر، از حیث دوری از ارزشهای دموکراتیک، بدتر از دیگری است، سوالی است که من پاسخش را نمیدانم.
EuroNews