(بیت اللحم-سخنان تکان دهندۀ مونتر اسحاق کشیش فلسطینی در شب کریسمس) ترجمه: هایده ترابی
آنچه که ما به عنوان غزه می شناسیم، دیگر وجود خارجی ندارد. این نابودی مطلق است، ژنوساید است. ما زیر شکنجۀ این سکوت جهانی قرار داریم. رهبران باصطلاح جهان آزاد پشت سر هم به صف شده اند تا به یک نسل کشی علیه اسرای غزه چراغ سبز دهند. نه تنها از قبل ترتیب پرداخت صورت حساب را دادند، بل که بر حقیقت و بستر آن پوشش سیاسی گذاشتند. پوشش الهیاتی آن با ورود “کلیسای غربی” در کانون توجه قرار گرفت. . از کلّ ِ جهان مسیحیت تنها هیئتی بین المللی از آفریقای جنوبی در همبستگی با مردم فلسطین شب کریسمس را در کنار ما در بیت اللحم می گذراند. آفریقای جنوبی طرح و مفهوم “الهیات دولتی” را به ما آموخت. “الهیات دولتی” به عنوان توجیه وضعیت موجود نژادپرستی، سرمایه داری و توتالیتاریسم تعریف می شود. “الهیات دولتی” بسترهای تئولوژیک و متون مقدس را در خدمت هدف های سیاسی خود قرار می دهد. اینجا، در فلسطین، کتب مقدس را سلاحی کرده اند علیه خود ما، همین متون مقدس خودمان را. در اینجا ما با الهیات یک امپراتوری روبرو هستیم؛ پوششی برای مهتری، استیلا، برگزیدگی، امتیازوری و مستحق جلوه دادن خود. . زیر ردای مجوز الهی، الهیات امپراتوری تبدیل به ابزار نیرومندی برای پوشاندن ستم و سرکوب می شود. این امپراتوری از “سرزمین بی مردم” می گوید. مردم را به “ما” و “آنان” تقسیم می کند. انسانیت زدایی و اهریمن سازی می کند. یک بار دیگر طرح و مفهوم “سرزمین بی مردم” را پیش می نهند. حتّی با اینکه بسیار دقیق می دانستند که این سرزمین مردمی داشته است. نه هر مردمی، مردمی بسیار مشخص. . الهیات امپراتوری خواهان تخلیۀ غزه است. درست همانگونه که در سال 1948 خواهان پاکسازی اتنیک شد. آن را معجزه یا معجزۀ الهی می نامیدند. از ما فلسطینی ها می خواهد که به مصر یا شاید اردن برویم؛ چرا که به دریا نرویم؟ این است دورویی دنیای غرب. سالوس و نژاد پرستی غرب وحشت انگیز است. . و خطاب به دوستان اروپایی مان، من هرگز نمی خواهم یک بار دیگر بشنوم که شما به ما درس انسانیت، حقوق بشر یا حقوق بین الملل بدهید. همین است که گفتم. از آنجا که ما “سفید” نیستیم؛ اینطور حدس می زنم، با منطق خودتان هم جور در نمی آید که به ما از این درس ها بدهید. . بسیاری از مسیحیان جهان غرب بر این نکته تأکید کردند که در این جنگ امپراتوری دارای الهیات مورد نیازش است. به ما گفتند این “دفاع از خود” است. و من باز می پرسم این چگونه “دفاع از خودی” است که با کشتن 9000 کودک ممکن می شود؟ چگونه جابجایی یک میلیون و نهصد هزار فلسطینی می تواند “دفاع از خود” باشد؟ . در سایه امپراتوری، استعمارگران را قربانی جلوه دادند و قربانیان را متجاوز. مگر ما فراموش کرده ایم که این حکومتی که درباره اش سخن می گویند بر ویرانه های شهرها و روستاهای بسیاری از همین غزه ای ها بنا شده است؟ . ما از همدستی کلیسای غرب به خشم آمده ایم. بگذارید روشن بگوئیم دوستان، سکوت یعنی همدستی. فراخوان های مفت برای صلح بدون آتش بس و پایان دادن به اشغال، کلمات آبکی بدون اقدام های مشخص، همه می روند زیر بیرق همدستی. پس پیام من این است: امروز غزه قطب نمای اخلاقی جهان است. پیش از هفتم اکتبر غزه یک جهنم بود و جهان خاموش بود. آیا باید امروز از خاموشی آن غافلگیر شویم؟ . اگر امروز از آنچه در غزه رخ می دهد، دچار وحشت نمی شویم، اگر در اعماق جان مان تکان نمی خوریم، چیزی در انسانیت مان معیوب است. و اگر ما به عنوان مسیحی از این نسل کشی، از ابزار سازی کتب مقدس برای توجیه نسل کشی به خشم نمی آئیم، چیزی در شهود مسیحی مان معیوب است، و ما پیام انجیلی خود را به خطر انداخته ایم. . اگر این را ژنوساید نخوانید، [ننگ اش] با شما خواهد ماند. گناه و تاریکی را آگاهانه در آغوش کشیده اید. برخی حتّی خواهان آتش بس هم نشده اند. برخی کلیساها حتّی خواهان آتش بس هم نشده اند. برایتان احساس تأسف می کنم. . با وجود ضربۀ مهیبی که فلسطینیان متحمل شده اند، ما بهبودی خواهیم یافت و خیزی دیگر خواهیم کرد. ما از میان ویرانه ها برخواهیم خاست و ایستادگی خواهیم کرد، همانگونه که به عنوان فلسطینی همیشه چنین بوده ایم. . این مهیب ترین ضربه ای بوده که در طی سالها دیده ایم. و شمایان که همدست هستید، بر حال تان تأسف می خورم. آیاهرگز بهبودی خواهید یافت؟ صدقات و سخنان شوک آورتان پس از ژنوساید توفیری نخواهد کرد. کلمات ندامت بارتان بی اثر خواهد بود. بگذارید بگویم: پس از ژنوساید ما تقاضای بخشش تان را نخواهیم پذیرفت. . “اگر مسیح می بود، زیر آوار غزه به دنیا می آمد.”