تهاجم به نرگس محمدی، پاسی بود که حسرت الملوک، به سربازان گمنام امام زمان داد – دکتر سعید رضاراد
امروزه پس از اهدای جایزه صلح نوبل به خانم نرگس محمدی، زندانی سیاسی، کنشگر مدنی و فعال حقوق بشری شاهد تهاجم همه جانبه، وقیحانه و همزمان اوباشان مجازی ذوب شده در ولایت عمامه و تاج که به واقع دوقلوهای حقیقی یکدیگرند، به خانم نرگس محمدی، بعنوان یکی از سمبلهای زن مبارز ایرانی میباشیم.
قبلا در مقاله “چرا بین ادبیات فاخر و شاه اللهی ها تضادی آنتاگونیستی حاکم است” بطور اجمالی به بررسی کاراکتر بی کیفیت و توخالی شاه اللهی ها از جهات مختلف پرداختم و بخشی از دلایل و ریشه های همزیستی شاه اللهی ها با حزب اللهی ها را مطرح نمودم، که دیگر نیازی به تکرار آن نمیبینم.
برای درک علل این حجم از هجمه و لجن پراکنی های مجازی توسط گله های حزب اللهی و شاه اللهی به خانم نرگس محمدی، باید دریافت کنندگان واقعی این جایزه ارزشمند را در سپهر سیاسی و مبارزاتی ایران شناخت و تضاد واقعی بین مبارزات واقعی آنان با مبارزان فیک مدعیان زمامت عمامه و تاج را درک نمود.
به نظر من خانم نرگس محمدی فقط یک فعال حقوق بشری و یک زندانی سیاسی نیست. نرگس محمدی تجلی هزاران هزار دلیر دختر و شیر زن مبارز در سراسر کشور است. زنانی که طی دهه های گذشته پنجه در پنجه رژیم های جنایتکار و فاسد دیکتاتوری گذارده و امروزه نیز در حال مبارزه ای مستقیم و چهره به چهره با رژیم فاسد ولایت مطلقه فقیه میباشند. هزاران هزار دختر و زن قهرمانی که در نبردی نابرابر با استبداد حاکم ضرب و شتم، زندان، شکنجه، تجاوز و اعدام را به جان خریده اند تا زنجیر اسارت خود و دیگران را با دستان پر توانشان دریده و ستمدیدگان ایران را از انقیاد رژیم های استبدادی برهانند.
نرگس محمدی شاخه ای از درخت تنومند مقاومت دختران و زنان دلاور در سراسر کشور است. درختی که شاخه های پر بار و پر ثمری همچون زینب جلالیان، فاطمه سپهری، سپیده قلیان، مریم اکبری منفرد، بهاره هدایت، آتنا دائمی، صبا کرد افشاری، سپیده رشنو، مهوش شهریاری (ثابت) و … دارد. این لیست وزین از دختران و زنان مبارز، آزادیخواه، عدالت جو و برابری طلب می تواند تا زنان مبارز دوران مشروطیت امتداد یابد و نام ماندگار هزاران زن قهرمان آشنا و گمنام را که هر یک در دوران خود گردآفریدی بوده اند، بدان افزوده گردد.
سرفرازی، ایستادگی و مقاومت بی بدیل این درخت تنومند و مانا، در برابر هر نوع سلطه طلبی و استبداد، همان خاری است که مدام بر چشم مستبدین و سلطه طلبان فرو میرود و همان استخوانی است که همواره راه گلوی صاحبان زر و زور و تزویر را مسدود نموده است.
سایه گسترده این درخت هزار هزار شاخه در سراسر کشور، مانع بزرگی برای رشد و نمو و جلوه گری علف های هرز گردیده است. هرزه علف هایی که زبونانه و بدون پرداخت کمترین بهاء در صحنه عمل مبارزاتی، با صد لاف و ترفند به هرزه گویی مشغول و در تلاشند تا با استفاده ابزاری از مبارزات مردم و ارتزاق از خون پاک دلیر زنان و مردان و غیور دختران و پسران این مرز و بوم، اهداف حقیر و ضدمردمی خود را جامه عمل بپوشانند و از امواج حاصله از مبارزات مردم و جوانان، سواری بگیرند.
از این روست که در رابطه با اهداء چنین جوایزی به صاحبان واقعی آن، اینگونه از خود بیخود میشوند، جیغ بنفش میکشند، چنگ بر خورشید حقیقت میزنند و با تمام توان ضد مردمی خود سعی در مخدوش کردن چهره و آلوده نمودن نام و مرام، مبارزان و کنشگران واقعی میدان مبارزه با این رژیم قرون وسطایی مینمایند.
اهداء جایزه صلح نوبل به خانم نرگس محمدی در واقعیت خود، ادای احترام بخش بیدار جامعه جهانی به تمامی زنان مبارز و آزاده ایران و تاییدی است چند باره بر حقانیت و مشروعیت مبارزات آزادیخواهانه و ضد استبدادی آن دلیران.
در برابر این احترام گسترده بین المللی به تلاش درخشان دختران و زنان مبارز و قد کشیده کشور، عقده ای های مجازی و کوتوله های ذوب شده در ولایت عمامه و تاج، که خود و ارباب متوهمشان را در داخل و خارج بور شده و نادیده مییابند، در یک کنسرت هم آهنگ به رهبری حسرت الملوک پهلوی، رذیلانه و عامدانه به تخریب یکی از بارزترین چهره های این جمع پرداخته اند، تا در خیال باطل خویش، سر افراخته او و دیگر سر افرازان زندانی و مبارز را در برابر ارباب بیمقدار و بی محتوای خود خم نمایند، غافل از اینکه سالهاست شعار شیر زنان و دلیر مردان کشور “سر خم قدغن” میباشد.
در برابر این هجوم ناجوانمردانه واماندگان تاریخ به سمبلهای آزادگی و شرافت، که فقط به تیز کردن تیغ و تبر جلاد بر گردن زندانیان سیاسی منجر میگردد، میبایست تمامی آزادیخواهان، عدالت جویان و برابری طلبان کشور با تمام توان به پا خیزند و آمران و عاملان این کنسرت تهوع آور را هر چه بیشتر در پیشگاه مردم و تاریخ رسوا نمایند.
زن زندگی آزادی