بیانیه تحلیلی حزب دموکرات آذربایجان به مناسبت ۷۸ مین سالگرد تاسیس حکومت ملی آذربایجان
حکومت ملی آذربایجان، درسهایی برای امروز و فردای آذربایجان (بیانیه حزب دموکرات آذربایجان در رابطه با سالگرد حکومت ملی آذربایجان)
هموطنان عزیز ,
شماری ازمحققین ارجمند تاریخ معاصر، چگونگی تاسیس فرقه دموکرات آذربایجان، تشکیل حکومت ملی آذربایجان، نحوۀ برخوردحکومت مرکزی با آن، و اتمام آن دوره را، مطالعه و نقد کرده اند. در این یاد- داشت برآن نیستیم که نوشتهها و نتیجه گیریهای آن بزرگواران را بازگویی نماییم. بلکه، بادرنظر گرفتن حوزه فعالیت مان و به بهانه سالگرد تشکیل حکومت ملی آذربایجان، برآنیم که درسهای کاربردی آن کنشگری پیشرو و تاثیرگذار را بر فعالیتهای دموکراسی خواهانه کنونی آذربایجان و ایران مرور کنیم. باشد که کمکی برای آینده فعالیت های مان باشد.
ꟷ واقعیتهای نظری جنبش فرقۀ دموکرات آذربایجان
درحدود یک قرن پیش و بعد از جایگزینی امپراطوریها وممالک با مفاهیم مدرن کشور، کشورداری، دولت- ملت وامثال آنها، تئوریهای مطرح سیاسی-اقتصادی جهان مدرن درعمل درکشورداری وروابط بین الملل پیاده شدند. به همین خاطر دنیا دچار قطب بندی های اساسی سیاسی در قالب کلی کنونی شد. در اروپا نظریه دولت-ملت به صورت حذف ملتها و ملیتها ی خارج از دایره قدرت و آسیمیلاسیون(جذب وحل) آنها در زیر پرچم زبان و فرهنگ واحد/غالب جهت حذف تنش های ملیتی یا اتنیکی تعریف شد. این نظریه بعدتر در همان کشور ها اصلاح شد، اما در ایران هنوز ویرایش نخستین و نازیستی آن اعمال می شود. درشرق هم در راستای ایجاد دنیای بدون طبقه وبدون مرز، نظام تمرکز گرائی بنام سوسیالیسم به قدرت رسید. درآذربایجان، فرقه دموکرات آذربایجان، در ادامه مبارزات آزادستان شیخ محمد خیابانی، تشکیل گردید تا در برابرسیاستهای آسیمیلاسیونی دولت مرکزی ایران جهت ساختن ملت واحد زیر پرچم زبان و فرهنگ و تاریخ برتر فارسی وآریائی مقابله کند. این تشکیلات، درعین حال، با یاد گرفتن از تئوری جامعۀ آرمانی بدون طبقه، به نفع طبقۀ تحت ستم مضاعف(یعنی دهقانان وکارگران)، تمرکز اصلی خود را بر روی رعایا و زحمتکشان جامعه، معطوف داشت. ناگفته پیداست که، با تأثیر از بروزترین اصول دموکراسی، برحقوق زنان نیزتأکید کرد. درمرامنامۀ فرقه وکردارحکومت ملی آذربایجان بوضوح هرسه اصل دفاع ازحقوق زنان، مقابله با سیاستهای آسیمیلاسیون دولت مرکزی، و اجرای عدالت برای اقشار تحت ظلم مضاعف دیده می شود. در ایران کنونی و بعد از گذشت حدود هشت دهه از تشکیل فرقۀ دموکرات آذربایجان، متأسفانه هیچ کدام از آمال فرقه برآورده نشده اند. براین اساس، حزب دموکرات آذربایجان، پیگیری آنها را وظیفۀ اجتماعی و سیاسی خود می داند. به علاوه، با توجه به بروزرسانی مفاهیم اجتماعی، ظلم مضاعف بر گروههای اجتماعی دیگر، مثلا اقلیتهای جنسیتی، نیزمتولد شده است. ما خود را مکلف میدانیم که ازحقوق کلیه گروهها و طبقات تحت ظلم مضاعف، دفاع نماییم. اصول پنجم ویازدهم تا شانزدهم مرامنامۀ کنونی حزب دموکرات آذربایجان بر دفاع از این حقوق اساسی تمرکز دارند.
ꟷرویۀ تشکیلاتی بر اساس اعتماد متقابل
رهبران فرقه بواسطۀ فعالیت سیاسی مستمردربالاترین سطح، وهمچنین سالهاتجربۀ زندان،باتعداد زیادی ازافراد متخصص و کار-بلد، صادق و قابل اعتماد ازاتنیک های ترک وغیرترک ایران دوستی نزدیک داشتند. بر این اساس وبواسطۀ اعتماد متقابل وهدف مشترک، بزرگان غیرترک نیزدرساختارحکومت ملی آذربایجانحضورفعالداشتند. اما،درهمان حال، فرقه،براساس سیاستی منطقیوعملگرایانه بر آذربایجانی، متمرکزشد که قشرروشنفکری آن، حمایت گسترده تری ازآنها داشتند، و به دلایل تاریخی، سیاستهای آسیمیلا-سیون دولت تهران با خشونت بیشتری در آن اعمال می شد. بعلاوه، انگلستان، بازیگر اول سیاست در ایران آن دوره، به اندازه تهران و مناطق نفت خیز ایران بر آن مسلط نبود. مشخصا نمی توان احساسات ناسیونالیستی غالب اعضای فرقه در این خصوص را نادیده گرفت. اما در عین حال، با استناد به مرامنامه، می دانیم که هدف غایی فرقه برقراری دموکراسی در کل ایران بود. باهمان استدلال و درادامه همان سیاست، حزب دموکرات آذربایجان، آرزوی دموکراسی برای کل ایران و کل خاورمیانه را دارد، و تلاش دارد این موضوع را در عمل شفاف نماید که حرکت ملی آذربایجان، برخلاف آنچه که توسط مخالفان آن تبلیغ می شود، به دورازهرگونه نگاه فاشیستی یاراسیستی، جنبشی دئموکرات، جهت احقاق حقوق مدنی جامعۀ ترک ایران است. حزب دموکرات آذربایجان، پیوندهای خانوادگی خانواده های ترک با خانواده های غیرترک را یک واقعیت و مزیت فرهنگی در راستای تقویت روابط اتنیکی جامعۀ چند فرهنگی ایران می داند. بر این اساس، در کنار دفاع از حقوق سیاسی – مدنی آذربایجان، خود را ملزم به دفاع ازدغدغه های این هموطنان می داند. همچنین، ما واقفیم که جمعیت قابل توجهی از هموطنان کرد، در جغرافیای آذربایجان زندگی میکنند، همچنین ترکان آذربایجانی زیادی در کردستان زندگی می کنند، و در عین حال، جمعیت بزرگی از ترکهای آذربایجان، به مناطق فارس نشین ایران مهاجرت کرده اند. ما خود را مکلف به دفاع از حقوق همه این گروه ها می دانیم. ما ازپیوستن همه عدالت- جویان غیرترک و نیمه ترک به حزب دموکرات آذربایجان، در زیر مرامنامه و اساسنامۀ حزب، استقبال می نماییم.
ꟷ مبارزه مبتنی بر صداقت و رعایت اخلاق
آن عده از فعالین سیاسی که اصول رفتار سیاسی را نادرست یاد گرفته اند هر نوع بی اخلاقی را با تعبیر به “ذات سیاست” توجیه کرده و مجاز میدانند. مشخصا یکی از رموز موفقیت و ماندگاری حکومت ملی آذربایجان، پایبندی آنتشکیلات ورهبران آنبه اصول اخلاقی واصول عرفیایران، و بالاخص منطقۀ آذربایجان بود. حتی نمونه ای از بی اخلاقی و یا مشی پوپولیستی در کردارحکومت ملی آذربایجان، نمی توان یافت. ما در حزب دموکرات آذربایجان، بر ادامه آن مشی سیاسی اخلاق-مدارانه، تأکید می کنیم و با رعایت این اصل، برای ایجاد جریانی تأثیرگذار درجامعه تلاش مینماییم. ما بارفتار تشکلهای سیاسی فاشیستی، نازیستی و حامی تروریسم، که با روشهای ماکیاولیستی و شعارهای نفرت پراکنانه، برای رسیدن به قدرت، تلاش می کنند مخالفیم. ما به خودمان می بالیم که همانند حکومت ملی آذربایجان، از بی اخلاقی و پوپولیسم، اجتناب داشته ایم. در این راه ذکر یک موضوع را هم ضروری می دانیم. ارتباطات حکومت ملی آذربایجان با ابرقدرت شرق یک واقعیت ایدئولوژیک ولوخوش بینانه نسبت به آن ابرقدرت همفکر(سوسیالست) بود. کسانی که به خاطر لابیگری عرفی فرقه، با ابرقدرت شوروی، به آنها تهمت گماشتگی و مزدوری می زنند خود بخوبی میدانند که بنیانگذاران حکومت متبوع شان با دخالت مستقیم انگلستان و امریکا به قدرت رسیده اند و چشمه ای ازاسناد برخورداری بازمانده های رژیمشان از این حمایتها نیز هر چند یک وقت یکبار لو می رود. غیر از کارهای انجام گرفته درآن یکسال در حکومت ملی آذربایجان، مقایسه کنید، ثروتی که در پنجاه سه سال سلطنت پدرو پسر پهلوی از ایران بردند، با آنچه پیشه وری و یاران پاک باخته اش بردند که هیچ نبود.
ꟷ واقع بینی، عملگرایی، و پرهیز از اقدامات هیجانی
فرقۀ دموکرات آذربایجان برای رسیدن به شرایط ایده آل مندرج در مرامنامه اش، مرحله به مرحله اقدام نمود. تمرکزحکومتداری بر بخش قابل تسلطی ازآذربایجان، اعمال عدالت جنسیتی با دادن حق رأی به زنان آذربایجان برای اولین باردرایران، فراهم آوردن امکان حضور زنان، درسلسله مراتب دولت، توسعه زیر ساختهای جاده ای، تحصیل به زبان مادری، تأسیس دانشگاه تبریز، و … در راستای این تفکر پراگماتیک با دستاوردهای منطقی و قابل حصول تعریف شدند.
فرقه میتوانست با رویهای غیر اجرایی، اما ناسیونالیست انگارانه یا روشنفکرانگارانه، درگیر چندین دعوای لازم ولی کم اهمیتتر، مثلا مبارزه باعوام فریبی مذهبی رایج درجامعه، معرفی پرچم ملی، نزاع برای تعیین حدود جغرافیایی آذربایجان، ازقزوین تا سقز وتفرش، وامثال آنها، بشود. اماحکومت ملی آذربایجان با درنظر گرفتن شرایط جامعه وواقعیتهای منطقه، به درستی ازآنهااجتناب کرد. این که حکومت ملی، برای سالهای آتی آذربایجان وایران چه برنامه ای داشت دقیق نمیدانیم. اما با اطمینان میدانیم که در صورت برخورد احساسی با امورحکومتداری، نتیجه ای بهتر ازحکومت( ائلچی بئی ) در جمهوری آذربایجان بدست نمی آورد. ما بخشی از اعتماد- بنفس کنونی مان را به کردارمنطقی بزرگان حکومت ملی آذربایجان مدیونیم. اما مکلفیم خشت دوم این بنا رادرست بنا نهیم تا جامعه، برای تکرارآن دوره به احزاب وتشکلهای فعلی اعتماد کند؛ امری که تا کنون محقق نشده است. استقبال بسیار پایین بدنۀ جامعۀ آذربایجان، ازموج جدید جنبش دموکراسی -خواهی آذربایجان، موسوم به حرکت ملی آذربایجان، مؤید رویکردی است که نیاز به اصلاح دارد. حزب دموکرات آذربایجان، وظیفۀ یک رهبر سیاسی را، مدیریت واقعبینانه و موشکافانۀ واقعیتها، ظرفیتها، فرصتها و خطرهای موجودمیداند.اصراربرشعارهای غیرواقعبینانهیارفتارهای هیجانی، هزینه-زا، اشتباه کشنده ای است که هزینه آن را نه فقط آن رهبرسیاسی، بلکه کل جامعه، می دهد. ما حزب دموکرات آذربایجان، به تأسی ازفرقۀ دموکرات آذربایجان، صرفا نماد تاریخی حکومت ملی آذربایجان را، بر می داریم و با معرفی هرنوع نماد یا پرچم دیگری برای آذربایجان مخالفیم. حدود دو دهه پیش پرچمی با تلقی پرچم حرکت ملی آذربایجان معرفی شد که به وضوح تاکنون مورد استقبال بدنۀ جامعۀ آذربایجان، و قدرتهای تأثیر -گذار درتحولات سیاسی ایران و حتی تعداد کثیری از تشکلهای سیاسی آذربایجان واقع نشده است. این امر دردودهۀگذشته موجبافزایش محسوس هرینه حرکت دموکراسی خواهانه آذربایجان بوده است. ادعا می کنیم که حمل آن پرچم، رفتاری اشتباه و حرکتی شکست خورده است؛ و اصراربر ادامه آن، با وجود این حجم از بازخورد منفی در بدنۀ جامعۀ آذربایجان، ومحافل تأثیرگذار درتحولات سیاسی آذربایجان، اقدامی مغایر با مصالح کلان آذربایجان است. این کار به مثابۀ خودکشی سیاسی بوده است. درنگاهی بزرگتر، با درنظرگرفتن افزایش سرعت و میزان تغییرات سیاسی بزرگ دردنیا، تجدیدنظر در رویۀ فعلی شعار-محور تشکل-های سیاسی آذربایجان، و جایگزینی آن با برخورد عملگرایانه با موضوعات، یک ضرورت حیاتی ست. تعدادی از تشکلهای فرهنگی، انتشاراتی و حقوق بشری، قدمهای قابل تحسینی در این راه برداشته اند. لازم است تشکلهای سیاسی نیز با آن عزیزان، در برخورد عملیاتی با موضوعات همراه شوند تا مجددا آذربایجان، جایگاه رهبری جریانات ایران را بدست گیرد. ناگفته پیداست که تنها در این صورت، سرنوشت دلخواه برای آذربایجان رقم خواهد شد. انفعال و قهرهای مسئولیت- گریزانه، درمان درد آذربایجان نیست. ما، به عنوان حزبی که حساسیت های مرتبط با جغرافیا، سلامت و محیط زیست آذربایجان را در نماد حزبی – مان آوردهایم، معتقدیم که برای رفع مشکلات آذربایجان، بایستی در ائتلاف های سیاسی، با تشکلهای سایر ملیتها واتنیکها فعالانه شرکت نمود و بدین وسیله، نه تنها در تصمیمات مرتبط آن گروههای تأثیرگذار اعمال نفوذ نمود، بلکه در مواقع لزوم از اجحاف درحق آذربایجان در بین جریانهای اپوزیسیون نیزجلوگیری کرد. ما قهرهای بی برنامه و برخورد منفعلانه را، رویه ای غیرعملیاتی و مغایر با منافع آذربایجان می دانیم. ما به آنچه که در دفاع ازحقوق آذربایجان در ائتلافها انجام داده ایم می بالیم، و از بقیۀ تشکلهای سیاسی آذربایجان نیز می خواهیم با رویه ای سازنده به آن ائتلاف ها بپیوندند تا دچار خودتحریمی نشوند. همچنین، ما با همراستایی با تفکرات پراگماتیک فرقه، موضوعاتاساسی معیشت، وبی عدالتی های اقتصادی/ زیرساختی بر علیه آذربایجان، را درمرامنامه و رئوس فعالیتهای حزب دموکرات آذربایجان آورده ایم. با توجه به روند نگران کننده توسعه زیرساخت ها درآذربایجان از همه گروههای سیاسی و مدنی آذربایجان می خواهیم در کنار موضوعات حیاتی دریاچۀ اورمیه و زبان مادری، به وضعیت اسفبار جاده ها، فرودگاهها، سیستم ریلی، شبکه های تأمین آب و برق آذربایجان نیز بپردازند چون وضعشان هیچ کم از دریاچه اورمیه ندارند. این نوشته ادعا نمیکند که دیگر تشکلهای محترم آذربایجان از این موضوعات غافلند. بلکه صرفا درخواستی جهت تلاش مضاعف دراین زمینه است چون وضعیت کنونی آذربایجان دراین خصوص واقعا اسفبار و نگران کننده است.
ꟷ شکست حکومت ملی آذربایجان و قتل عام آذرماه آذربایجان
امروز مسلم شده است که آنچه که بعنوان روزنجات آذربایجان گفته میشود روزقتل عام دموکراسی خواهان آذربایجان، قتل عام فرهنگی درآذربایجان، و درواقع یک جنایت جنگی بود. نتیجۀ قتل عام ددمنشانۀ فعالین سیاسی، جنگگریز، و میانه رو آذربایجان را میتوان تا به امروزمشاهده کرد؛ آنجاکه به کودتای آسان (امریکائی-انگلیسی) پهلوی برعلیه دولت مصدق، گسترش دیکتاتوری وفساد رژیم پهلوی، ظهور تشکلهای سیاسی شبه نظامی، با رویکرد مسلحانه وپارتیزانی، وقدرت گیری تشکلهای دینی-سیاسی باحمایت مستقیم رژیم دیکتاتور پهلوی و تعدادی از بازیگران بین المللی ختم شد. چه اگر، دههاهزاردموکراسی خواه حکومت ملی آذربایجان کشته، زندانی و یا تبعید نمی شدند تاریخ ایران، مسیرکاملا متفاوتی را طی می کرد. به عنوان حزبی میانه رو، غیرنظامی و مخالف تروریسم، هشدار می دهیم که زندانی نمودن فعالین سیاسی واجتماعی آذربایجان، و تعطیلی(ان.جی.او.)-ها، نتیجه ای جزتکرارگذشتۀ تاریک ایران، و نهایتا تغییر رژیم توسط یک گروه نظامی، عوامفریب، رایکال وغیردموکرات دیگر نخواهد داشت. تغییرات بنیادین درروند حکومتداری درایران، گریزناپذیراست. چنین تغییری بایستی در راستای استقرار دموکراسی صورت پذیرد.
ꟷدرسهایی برای دنیای پرتنش پیش رو
میدانیم که ازجنگ جهانی اول تاکنون، اتفاقات سیاسی داخل ایران، شدیدا از اتفاقات سیاسی بین المللی و تصمیم گیریهای ابرقدرتهای جهان متأثر بوده است. در دو جنگ جهانی گذشته، علیرغم اعلام بیطرفی حکومت ایران، کشور عملا تخت اشغال بود. بعدتر و تا به امروز، در دورۀ آرام بعد از جنگ جهانی دوم و پایان جنگ سرد ،که دنیا عملا تک قطبی بود، دلیلی برای اشغال مجدد ایران وجود نداشته است. حتی می توان ادعا کرد که وجود لولو های ایران، به مانند لولوی کره شمالی، صدام و القاعده و غیره، به نفع سیاستهای تنها ابرقدرت فعلی دنیا، در این دورۀ کم تنش بوده اند. بر این اساس، و در دوره ای که مفاهیم بشر-دوستانه و دموکراسی محور، در سایۀ دنیای تک قطبی با بیشترین اقبال عمومی همراه بوده اند، فرصت تغییرات دموکراتیک درایران تاحدی ازدست رفت. آن گونه که ازتغییرات فعلی برمی آید در حال حاضرتغییر قطبیت اقتصادی و سیاسی اساسی دردنیا، درحال وقوع است. طبیعتا این تغییر کلان، آسان و بدون هزینه نخواهدبود. با رویارویی محتمل قدرتهای فعلی وقدرتهای جدید جهانی، احتمال آسیب دیدن ایران وهمچنین هردودسته ایرانیهای داخل ایران و خارج ازایران، وجوددارد. درغرب، احزاب وگروه های راست افراطی، که تحت لوای ناسیونالیسم و اوج گیری مجدد دیگرستیزی نژادپرستانه و نازیستی را تبلیغ میکنند درحال کسب قدرت سیاسی هستند. دوداین تبلیغات نفرت پراکنانه درآینده به چشم میلیونها مهاجر وپناهندۀ ایرانی مسلمان خواهد رفت. درکنار آن و بادرنظرگرفتن تسری سریع و گسترده این تفکرات افراطی به ایران، احتمال بروز نزاع-های داخلی خونین درجامعۀ چند ملیتی، چند اتنیکی، چندفرهنگی و چند مذهبیایران وجود دارد. اتفاقی که شرایط زندگی را برای همۀ ایرانیها سختترخواهد کرد. متأسفانه رژیم حاکم بر ایران، نه تنها تلاشی برای کاهش نزاع-های اتنیکی و مذهبی نمی کند، بلکه در بیشتر موارد، به آن دامن نیز می زند تا به زعم خود، با ایجاد هراس از آیندۀ نا امن، شانش بقای خودش را بیشتر کند. وظیفۀ احزاب و تشکلهای سیاسی اپوزیسیون ایران است که برای جلوگیری از این قبیل نزاع-های بی حاصل اقدام جدی نمایند. این تشکل ها، بایستی ازافراطی گری و ادعاهای پوپولیستی، به ویژه ادعاهای ارضی نسبت به مناطق دیگر ملیتها و اتنیکها، بپرهیزند. همچنین بایستی، با اولویت دهی، برای مبارزه با رژیم دیکتاتوری حاضر، با هم متحد شوند. تشکیل جبهه متحد، وظیفه بزرگی است که پیشه وری قبل-تر، با همراهی حزب تودۀ شاخۀ آذربایجان، حزب دموکرات کردستان برهبری قاضی محمد، و اعضای نجات یافتۀ تشکیلات نهضت های جنگل و آزادستان انجام داد.
خلاصه کلام
ما برای نجات جامعه ، مکلف به بازگویی تاریخ در چهارچوب رخدادهای مستند هستیم. چه اگر دیگران آن رابنویسند جز شکست نخواهد بود که به دروغ آنها را دوره های نجات یا سربلندی نامگذاری کنند .
حزب دموکرات آذربایجان
5 دسامبر 2023