۱.در هفته ای که گذشت با خبر برگزاری دو تا دادگاه مواجه بودیم. یکی دادگاه توماج در اصفهان بود. یکی خبر دادگاه فدرال آمریکا بود که با شکایت مسیح علینژاد، جمهوری اسلامی ایران را به اتهام بازداشت غیرقانونی برادرش علیرضا علینژاد مجرم شناخت. دادگاه در مجموع مبلغ ۳ میلیون و ۳۲۵ هزار دلار غرامت برای او تعیین کرد که مسیح اعلام کرد « از اخذ غرامت نقدی خودداری میکنم.»
سوال این است چرا مردم دادگاه توماج صالحی را در اصفهان دقیقه به دقیقه دنبال میکردند. هم قبل و هم بعد از دادگاه با موج وسیعی از اعتراض و دخالت مردم مواجه بودیم. در حالیکه اقدام مسیح علینژاد هیچ جایگاهی، حتی در نزد اپوزیسیون راست هم پیدا نکرد. بر عکس سلطنت طلبها بطور موازی با جریانات سایبری به تبلیغات علیه مسیح پرداختند.
چرا با این عدم اقبال مواجهیم؟ چون ما که در خارج هستیم میدانیم این اقدام قاعدتن باید مورد استقبال قرار میگرفت. چون بسیار بسیار مهم است که دادگاهی در یک کشور غربی جمهوری اسلامی را به خاطر زندانی کردن یکی از بستگان فعالین سیاسی محکوم کند. این اتفاق یک سال پیش، با یک موج حمایت وسیع روبرو میشد. چرا الان کسی علاقه ای به حمایت از این اقدام و حتی حمایت از شخص مسیح در مقابل حملات متحدین دیروزش ندارد؟
۲.جایگاه مسیح علینژاد در جریان انقلاب مهسا یک تغییر بسیار مهمی کرد. مسیح امروز دیگر مسیح یک سال پیش نیست. چونکه مسیح یکی از ستونهای نشست جرج تاون بود و این نشست کلهم شکست خورد. اگر دقت کنید به جز حامد اسماعیلیون که به دلایل مشخصی از دایره به بیرون پرتاب شد، ولو اینکه جایگاه وی هم تغییرات مهمی کرد، بقیه همگی سوختند. عبدالله مهتدی سوخت. مسیح علینژاد سوخت. نازنین بنیادی سوخت. رضا پهلوی عامل اجرایی شکست جرج تاون بود هم بقیه را سوزاند و هم خودش در اتشی که به پا کرد، شکست خورد سوخت. تعمقی در دلایل این شکست ضروری است.
۳.نشست جرج تاون قبل از هرچیز به دو دلیل مهم، به خاطر سلطنت طلبان و رضا پهلوی شکست خورد. اول اینکه جامعه بلند شد انقلاب کند و هیچ علامتی نداد که رضا پهلوی را به عنوان نماینده و رهبری خود میپذیرد یا اینکه خواهان اعاده سلطنت است. این تناقض که جامعه جای دیگری میرفت و رضا پهلوی و سلطنت طلب استرس کسب قدرت داشتند به هم نمیخورد. برای همین نشست جرج تاون مدام مجبور بود از خودش در قبال اقدامات سلطنت طلبان در مقابل مردم سلب مسئولیت کند. دوم اینکه رضا پهلوی و جریان سلطنت طلب میخواستند قبل از رسیدن به قدرت در ایران، اول پادشاه کل اپوزیسیون شوند، کل اپوزیسیون را هر جور شده زیر مهمیز خود بکشند. مسئله فقط اپوزیسیون راست نبود، آدم عادی در برلین در مقابل زورچپان کردن پرچم سلطنت طلب به تظاهرات عکس العمل نشان میداد.
اپوزیسیون راست بدترین کارت خودش یعنی رضا پهلوی را برای احراز رهبری جلو انداخت، مسیح به او امکان داد و نتیجه اش اینی بود که دیدیم. رضا پهلوی بطور مستمر قرار مدارهای جرج تاون را زیر پا گذاشت. جنبش سلطنت طلب مدام کمپ راست را با شوک مواجه کرد. از آوردن عکس ساواکیهای شکنجه گر بگیر تا در رفتن از زیر بار تروریست نامیدن سپاه و اعلام علنی سازش با بخشهایی از جمهوری اسلامی. بزرگترین اشتباه سیاسی مسیح در زندگی اش بعد از حمایت از جریان اصلاحات، آوردن رضا پهلوی در ائتلاف بود. بالاخره اینکه افق سیاسی هم که آویزان شدن از دول غربی بود شکست خورد. افق نشست جرج تاون بود این بود که با کمک دولتهای غربی و ناتو و روی دوش انقلاب مردم، این نشست میتواند قدرت بگیرد و نیمچه دولت موقتی برای دوران گذار تشکیل بدهد. رفت و امدهای مسیح به کاخ الیزه، قولی که به مکرون داده بود که مخالفین نظام را دور هم جمع میکند، باعث شد کلیه افرادی که مترصد قدرتگیری بودند دور این پلتفرم جمع بشوند. این رویا هم به خاطر تلاش اگرسیو سلطنت طلب، هم به خاطر تغییر ریل دولتهای غربی و مذاکره با جمهوری اسلامی کلهم شکست خورد. خروجی شکست کانسپت، شکست و فروپاشی شخصیتها بود. میز عبدالله مهتدی را در کردستان به نحو خونینی حساب کردند. به وکیل شدن رضا پهلوی الان دیگر ملت میخندند. مسیح علینژاد خودش را پای این پروژه هدر داد و سوزاند.
۴.دود این شکست اما به چشم مردم رفت. این شکست از جنس شکست اصلاح طلبان در قیام دیماه ۹۶ نبود که با شعار دیگه تمومه ماجرا، میخ اخر را به تابوت اصلاحات زدند. شکست اصلاح طلبان از طریق بیرون این جنبش و در نتیجه یک پیشروی سیاسی و نظری بود. این سرنگونی طلبان بودند که اصلاح طلبان را شکست دادند. ولی الان منتقد نشست جرج تاون فقط من و شما نیستیم، الان راست ترین رگه های ناسیونالیسم ایرانی در همه بخشهای اپوزیسیون راست، شکست جرج تاون را وسیله ای برای عروج دست راستی ترین پلتفرمها کرده است. شکست جرج تاون از طریق یک رگه اگرسیو و هولیگن حاشیه کمپ راست علیه کلیه بخشهای این کمپ بود. برای همین هم آوارش سر مردم خراب شد. بطور مشخص سلطنت طلبان و رضا پهلوی باعث شدند خارج کشور ساکت بشود. تظاهرات صد هزار نفری را شرحه شرحه کردند. با اعمال خشونت مردم را در شوک فرو بردند.
اگر فقط یک خاصیت این شکست داشت این بود که هم چپ و هم راست متوجه شد، در اوضاع سیاسی فردای ایران، همانطور که قبلن نمیشد بدون تسویه حساب با اصلاح طلب پیشروی کرد، الان هم باید تکلیف سلطنت طلب روشن شود. گمان نکنم حتی یک گوشه ای در اپوزیسیون راست کسی الان دیگر حاضر باشد با رضا پهلوی وارد ائتلاف بشود. طرح وکالتش جوک است.
۵.مسیح علینژاد این بار آگاه بود چه میکند. این بار دیگر نمیتواند بگوید در دو خرداد همه به خاتمی رای دادند، من هم پشت سرشان راه افتادم. ما بارها و بارها اتحاد سیاسی مسیح را با خاندان پهلوی نقد کردیم. هشدار دادیم. افشاگری کردیم. عبدالله مهتدی نبود که رضا پهلوی را به میز جرج تاون کشاند. حامد اسماعیلیون نبود که این کار را کرد. اگر چه که آنها هم مسئولند. اما مسیح در کشاندن پای رضا پهلوی به این ائتلاف نقش درجه اول را داشت. مسیح بود که میگفت جواب انتقاد را ندهید، همدیگر را بغل کنید. مسیح بود که با شعار مسیح بگو جاوید شاه برخورد نکرد، عوضش فورن سنجاق پرچم به خودش آویزان کرد. مسیح دستیار رضا پهلوی برای تحمیل آوار شکست جرج تاون به مبارزه مردم بود.
۶.استقبال مردم از توماج و بخشیدن جایگاه نوین سیاسی به او به خاطر سازش ناپذیری اوست. مردم ایران میدانند چه کسانی را باید سردست بلند کنند .
از مهرنوش موسوی در فیسبوک او