خواب و خیال های فرح دیبا
فرح دیبا (پهلوی) اخیرا ادعا هایی را در مصاحبه با روزنامه لیبرو ایتالیا اظهار داشته و گفته است: “ایران خواهان بازگشت به پادشاهی است و من نیز آماده ام برگردم”!
به نظر میرسد بعد از گذشت بیش از 40 سال از سرنگونی استبداد پهلوی ها توسط مردم، هنوز خواب و خیال فرح دیبا برای بازگشت به ایران و ادامه شهبانویی پهلوی ها در آن پایان نپذیرفته است.
با نگاهی به تاریخ صعود رضا شاه به قدرت سیاسی و سپس جلوس وی به تخت پادشاهی میتوان به عینه مشاهده کرد که کودتای رضا شاه و بازگرداندن دوباره استبداد به کشور، سرنگونی سلسله قاجار و تخته کردن پروسه دمکراتیزاسیون ایران که با انقلاب مشروطیت و حاکمیت نظام پارلمانی در ایران آغاز شده بود تماما و آشکارا برنامهء از پیش تعیین شده توسط انگلیس و تنها و تنها تامین کننده منافع عالی استعمار خارجی بود. به بیان دیگر رضا شاه متاع انگلیس برای انسداد پروسه دمکراتیزاسیون و بازگرداندن استبداد، سانسور و سرکوب به ایران بود. فرح دیبا در بیانیه ۱۴ مرداد خود مشروطیت را آغاز مردمسالاری در ایران می خواند و مینویسد: “ملت ایران توانست پس از سالها مبارزه، نظام پادشاهی پارلمانی را جایگزین استبداد و خودرأی بکند”. اما فرح دیبا فریباکارانه نمی نویسد که آن نظام پادشاهی پارلمانی که جایگزین استبداد شد پادشاهی خاندان قاجار بود و نه خاندان دست نشانده استعمار انگلیس یعنی پهلوی ها. و باز فرح دیبا فریباکارانه نمی نویسد که خاندان پهلوی و در راس آن رضا شاه کشتی مردم سالاری مشروطیت و پروسه دمکراتیزاسیون ایران را با کودتای ننگین به دست انگلیس به گل نشاند و آن را از حرکت باز داشت!
در عین حال شایان ذکر است که به خانم فرح دیبا یادآور شویم که نه رضا شاه و نه حتی پسرش محمد رضا شاه هرگز در انتخاباتی از سوی مردم مورد تایید و تصدیق قرار نگرفته اند. خاندان پهلوی، خاندانی به قدرت رسانده شده توسط استعمار خارجی است و پادشاهی آنها در ایران در هیچ انتخاباتی توسط مردم مورد تایید قرار نگرفته و حضور آنان در قدرت سیاسی حضوری کاملا غیرقانونی بوده است. پرسش اینجاست که خاندانی که با حمایت دول استعماری و بصورتی غیرقانونی 56 سال بر ایران حکم رانده است چگونه بازگشت شان برای این کشوری میتواند مفید واقع شود؟
فرح دیبا در مصاحبه اش میگوید: “جوانان پس از ۴۲ سال شستوشوی مغزی، شعار رضا شاه روحت شاد، سر میدهند”. فرح دیبا بدینوسیله میخواهد بگوید که اگر دستجات کوچکی در بعضی از شهرها شعار “رضا شاه روحت شاد” را میدهند، اکثریت همین مردم در همین 42 سال پیش شعار “درود بر خمینی” را سردادند. حالا مردم بعد از گذشت چند دهه متوجه میشوند که چه شعار وحشتناک و خطایی را بر زبان رانده اند. لذا “شعار رضا شاه روحت شاد” که از سوی ده بیست نفر اینجا و آنجا مطرح میشود، (اگر فعالیتی اطلاعاتی برای فریب مردم نباشد)، دلیل هیچ حقانیتی هم نمیتواند باشد. چون پشتوانه شعار “درود بر خمینی” نیز درست مثل شعار “رضا شاه روحت شاد” ناآگاهی و جهلی است که از سانسور و سرکوب ۵۶ ساله پهلوی ها و سانسور و سرکوب ۴۲ ساله رژیم جمهوری اسلامی مایه میگیرد.
باید به فرح دیبا خاطرنشان کرد که این تنها یک بار رخ نداده است بلکه بارها در تاریخ ننگین پهلویها آنجا که شاه مجبور به فرار شده است باز به دست خارجیها مستقیما با برنامه چینی و ریختن خون بهترین فرزندان و به حبس و تبعید فرستادن نمایندگان آنها ( چون مصدق) سر کار امده ند و تاریخ هنوز براه اندازی کودتای ننگین ۲۸ مرداد را به دست مشتی چاقو کش، لمپن و اوباش فراموش نکرده است. باید از فرح دیبا پرسید ” شعبان بیمخ” یا بیمخ هایی که این بار آستین بالا زده اند با قلدری و حمایت استعمار گران گویا امروز قرار ایشان را به سلطنت بنشاند قیمتشان چند است و یا آیا عشق به فرح دیبا کافی است که او هم به یک “کدیلاک زرد” ، که شاه به شعبان بیمخش بخشید ، رضایت میدهد؟
پر واضح است که ابزارهای مدرن ” شعبان بیمخ “ها امروزی دیگر زور بازو و چاقو و قمه نیست، تریبون هایی که احتمالا از بانک دیبا (که ثروت به غارت رفته همین ملت به دست آنها و انتقال آن به خارج است،) تغذیه میشوند دروخهایی را که اوباش بیمخ آن زمان در کوچهها سر میدادند ، امروز در تلویزیونهای به اصطلاح ” اپوزیسیون” چون تلویزیون “منو تو” و امثال آن ضرب و جعل میکنند و در مخ همان نسلی که شاید از این گذشته شوم بیخبر است میریزند که از آنها “شعبان بیمخ” بسازند!
به نظر میرسد باید که فرح دیبا را با واقعیت ها تلخ دیگری آشنا کرد و به ایشان تفهیم کرد که مردم در تغییر استبداد خاندان پهلوی هرگز خطا نکرده اند. خطای مردم در انتخاب نادرست آلترناتیو سیاسی و جایگزین آن به جای استبداد سلطنتی بود. و دقیقا همین خطاست که سبب میشود آمال و آرزوهای مردم برای آزادی و برابری در گورستان رژیم جمهوری اسلامی ایران دفن شود. و بایستی با صدا بلند علت العلل ناآگاهی و بی خبری مردم را که همانا سانسور، سرکوب و انسداد آزادی بیان و مطبوعات در طول ۵۷ سال اقتدار خاندان پهلوی بود را افشا کنیم. در واقع شکل گیری دولت دینی- اسلامی در ایران نتیجه محتوم حاکمیت استبداد پهلوی ها و اعمال سیاست سانسور، سرکوب و استعمار داخلی در ایران بود.
اشاره کردن به جوانان ، آن هم صد البته عدهای از آنان، یعنی آن گروهی که دوران فریبکاری و استبداد پهلویها ندیده اند اما از دست جور و جفای جمهوری اسلامی چنان به تنگ آمده اند که میگویند “سگ هم بیاید از اینها بهتر است”، که از پهلویها طرفداری میکنند. این توهین به شعور قشر آگاه و پر حافظه ایران است که به آنها امروز اتهام پهلوی چی زده شود که در واقع استبداد و سانسور و سایه شوم ۵۶ سال خود کامگی و استبداد سیاسی آنها بر نویسندگان و آزاد اندیشان، ممنو ع کردن کتابها و روزنامهها و اندیشهها به دست گزمههای ساواک چنان ناگاهی بر جا گذشت که ملت در جهل نگاه داشته شده آلترناتیوی چون خمینی را توانستند به راحتی جایگزین شاه کنند! امروز از همین تجربه فرح دیبا گمان میکند که استبداد ۴۳ ساله آخوندها بعد از شاه، امروز هم زمینه را برای آمدن شاه بعد از آخوندها مساعد نگاه داشته شده است ! اما زهی خیال باطل …
فرح دیبا بعد از چند دهه میخواهد حاکمیت هیولایی پهلوی ها را رنگ کرده آن را به دروغ “پادشاهی پارلمانی مشروطه” به خورد مردم ایران بدهد. غافل از اینکه نسلی که خاندان پهلوی را سرنگون کرده اند هنوز زنده اند و برای تصمیم گیری در خصوص آینده کشور به قیم احتیاج ندارند.
سخنان فرح دیبا مصداق شعر ذیل است؛
شطر در خواب بیند پنبه دانه – گهی لُپ لُپ خورد گه دانه دان
اتحاد دمکراتیک آذربایجان -بیرلیک
۲۰.اگوست.۲۰۲۲