کودتای ۲۸ مرداد , انگلیسی ها الهام بخش برنامه های کودتا بودند
عملیات آژاکس راه اندازی شد
کرمیت روزولت جونیور زیر پتویی در عقب ماشین در آخرین مسیر تا کاخ شاه در تهران پایتخت ایران جمع شده بود. مامور آمریکایی سیا می خواست از دیده شدن توسط سربازان در دروازه کاخ جلوگیری کند. اوایل آگوست 1953 شب گرمی بود و خیابان ها تقریباً خالی از جمعیت بود. ساعت از نیمه شب گذشته بود که راننده از مقابل نگهبانان عبور کرد. وقتی ماشین بالاخره ایستاد، کرمیت روزولت روی صندلی عقب نشست و به بیرون نگاه کرد. او فورا هیکل باریکی را که به ماشین نزدیک می شد، تشخیص داد. محمدرضا پهلوی – شاه ایران. نایب السلطنه 33 ساله روی صندلی عقب در کنار آمریکایی لیز خورد. “عصر بخیر آقای روزولت نمیتوانم بگویم انتظار داشتم دقیقاً شما را ببینم، اما مایه خوشحالی است.» و دستش را دراز کرد. این دو مرد شش سال قبل از آن ملاقات کرده بودند، زمانی که مامور رانده شده، که به عنوان مشاور در مسائل خاورمیانه نیز کار می کرد، با شاه برای کتابی درباره نفت در جهان عرب مصاحبه کرده بود. با این حال، جلسه عصر امروز ماهیت کاملاً متفاوتی داشت. روزولت توسط سرویس اطلاعاتی آمریکا، سیا، فرستاده شد که با همکاری بریتانیایی ها می خواست محمد مصدک، نخست وزیر محبوب ایران را برکنار کند. روزولت توضیح داد که برای انجام این کار، سیا به کمک شاه نیاز داشت. پادشاه جوان تردید کرد. او نمی توانست مصدقرا که از جمله کنترل ارتش را از او گرفته بود، تحمل کند. او توضیح داد، اما او یک ماجراجو نبود و جرات نداشت از این فرصت استفاده کند. روزولت میدانست که شاه ممکن است کمی مضطرب باشد و افزود: اگر مصدقبرکنار نمیشد، « ایران به کمونیسم یا کرهای جدید میانجامید». و اگر نایب السلطنه از همکاری امتناع می کرد، روزولت “طرح دیگری” را ارائه می کرد – تهدیدی که به خوبی پنهان نشده بود که سیا به خوبی می تواند شریک جدیدی پیدا کند. سپس خداحافظی کردند. هنگامی که کرمیت روزولت و شاه یک هفته بعد دوباره ملاقات کردند، پادشاه بالاخره اعصاب خود را آرام کرد. او می خواست به سیا کمک کند، در ازای اینکه بلافاصله پس از کودتا اجازه خروج از تهران را داشته باشد – برای امنیت خودش. روزولت سپس بلافاصله به اجرای عملیات “آژاکس” پرداخت، همانطور که سیا این طرح را نامگذاری کرده بود. طی یک هفته آینده، تهران به صحنه یکی از موفقترین کودتاهای تاریخ اطلاعاتی مبدل میشد که بر اساس یک حمله اطلاعات نادرست به قدری گسترده بود که تنها عده کمی میتوانستند به گذشته تشخیص دهند که چه چیزی درست است و چه چیزی دروغ.
انگلیسی ها الهام بخش برنامه های کودتا بودند
ایده کودتا علیه نخستوزیر منتخب دموکراتیک ایران در اصل از آمریکاییها نبود، بلکه از انگلیسیها سرچشمه گرفت که از دست دادن نفت ایران خشمگین بودند. از آغاز قرن بیستم، انگلیس حق استخراج ذخایر تمام نشدنی نفت ایران را داشت که شاه وقت آن را به مبلغی نمادین برای مدت 60 سال خریداری کرد. شرکت نیمه دولتی بریتانیایی شرکت نفت انگلیس و ایران نفت را برداشت و از پالایشگاه شهر بندری آبادان خارج کرد. درآمدها بسیار زیاد بود، اما دولت ایران تنها 16 درصد از سود کلان نفت را دریافت می کرد و انگلیسی ها حاضر به مذاکره برای توزیع عادلانه تر نبودند. آنها از پادشاه ایران، شاه، ترسی نداشتند. او میتوانست از بریتانیاییها برای نشاندن او بر تاج و تخت تشکر کند و نخستوزیران در حال تغییر کشور همگی با دقت توسط بریتانیا انتخاب شدند. بنابراین زمانی که مجلس ایران در سال 1951، با اکثریت بزرگ، نجیبزاده و ملیگرا، محمد مصدقرا به عنوان نخستوزیر جدید انتخاب کرد، برای انگلیس غیر قابل قبول و شوکآور بود.
نبردها در وزارتخانهها، ستاد ارتش و پاسگاههای پلیس شهر بین نیروهای وفادار و کودتاچیان درگرفت، اما تا عصر سرنوشت مصدق مشخص شد. فرمانده کل ارتش اسیر شد و حدود 300 نفر در خیابان ها کشته شده بودند.
اندکی بعد، نیروهای کودتاچیان به سمت خانه مصدق پیشروی کردند. در اینجا سربازان وفادار به مصدق خود را سنگربندی کرده بودند و تبادل آتش شدیدی بین مهاجمان و مدافعان درگرفت.
به گفته شاهدان عینی، خود نخست وزیر با آرامش کامل در اتاق خواب خود نشسته و منتظر سرنوشت خود بود. وقتی منشی او را به فرار اصرار کرد، او فقط سرش را تکان داد:
اگر قرار است این اتفاق بیفتد، اگر این یک تلاش برای کودتا است، بهتر است در این اتاق بمانم و در این اتاق بمیرم.»
اما در نهایت رئیس دولت اجازه قانع شدن به خود را داد و زمانی که مهاجمان دو ساعت بعد وارد خانه شدند، خانه خالی بود.
اندکی بعد سرلشکر زاهدی خود را به عنوان نخست وزیر جدید ایران منصوب کرد.
خود شاه در همین حین از بغداد به رم فرار کرده بود و در وسط شام در هتل نشسته بود که خبر از وطنش به او رسید. “آیا واقعا می تواند درست باشد؟” وقتی تلگرام را خواند فریاد زد.
سپس بلند شد و فریاد زد: «می دانستم! من آن را می دانستم! آنها مرا دوست دارند!”
شاه سپس به ایران بازگشت , این بار به عنوان قدرتمندترین مرد کشور. در سفارت آمریکا در تهران، کرمیت روزولت و نزدیکترین افرادش از این موفقیت سرمست شدند. مامور سیا مصدق را سرنگون کرده بود. برای تشکر از کمک، او از سیا پنج میلیون دلار به دولت جدید سرلشکر زاهدی و یک میلیون دلار دیگر به خود ژنرال واریز کرد.
برای کرمیت روزولت، اکنون زمان ترک ایران پس از چهار هفته اقامت در کشور فرا رسیده بود. قبل از رفتن، برای آخرین بار مخفیانه با شاه ملاقات کرد. هنوز فقط تعداد کمی از نقش آمریکایی ها در کودتا می دانستند. در کاخ شاه در تهران، این دو مرد در ودکا نان تست کردند.
شاه در حالی که یک جعبه سیگار طلا به کرمیت روزولت داد، گفت: “من خدا، مردمم، ارتشم را دارم – و شما را به خاطر بازگشتم بر تخت سلطنت شکر می کنم.”
ساواک تمام مخالفان سیاسی را در هم شکست
پس از کودتا، ایرانیان با واقعیتی تلخ از خواب بیدار شدند. در هفته های بعد، شاه ترتیبی داد که طرفداران مصدق را دستگیر کند. حدود 60 افسر اعدام شدند. نخست وزیر مخلوع متوجه شد که راهی برای فرار از تعقیب کنندگان خود ندارد و تسلیم شد. او در حبس خانگی قرار گرفت، در حالی که حزب او، جبهه ملی، و همچنین حزب کمونیست کشور ممنوع شد.
نقش اصلی در استخراج نفت ایران در آینده به انگلیسیها و آمریکاییها داده شد، اما این بار ایرانیها خواستار پرداخت بیشتر از قبل شدند. در سالهای بعد، شاه میلیاردها دلار نفت خود را صرف اسلحه و یک سرویس امنیتی وحشیانه به نام ساواک کرد که مردم را با شکنجه و کشتار در چنگال آهنین نگه داشت و تمام مخالفان سیاسی را در هم شکست.
کودتا بر ضد مصدق، در انزوا، موفقترین عملیات در تاریخ سیا بود و ایران ضد کمونیستی را برای دهههای آینده تضمین کرد. در مقابل، کودتا راه را برای دیکتاتوری بی رحم شاه هموار کرد. در سال 1979، زمانی که آیتالله خمینی و حامیان بنیادگرای او شاه را سرنگون کردند و حکومت روحانیت را در کشور به اجرا گذاشتند، واکنشهای شدیدی را دنبال کرد – حکومتی که از آن زمان تا کنون بدترین و ترسناکترین دشمن آمریکا و و بخصوص سیا بوده است.
سیا نفرت را از آمریکایی ها در ایران کاشت
کودتای سیا در ایران نه تنها به دموکراسی نوپای این کشور پایانی نهایی داد، بلکه سرآغاز نفرت ایرانیان از آمریکایی ها بود.
قبل از کودتا، بسیاری از ایرانیان آمریکا را تحسین می کردند که از جمله از استثمار انگلیس از ایران انتقاد کرده بود. این تحسین زمانی پایان یافت که آمریکایی ها مصدق را سرنگون کردند و از رژیم منفور شاه حمایت کردند.
برای حامیان مصدق، کودتا غیرقابل درک به نظر می رسید، زیرا مصدق برای ارزش های اصلی آمریکا می جنگید. او مدافع حقوق دموکراتیک، حمایت از آزادی مذهبی، مبارزه با سرکوب زنان و اجازه دادگاههای مستقل بود.
هنگامی که خمینی در سال 1979 شاه را سرنگون کرد، گروهی از ایرانیان انقلابی 52 گروگان را در سفارت آمریکا در تهران گرفتند.
گفته می شود آنها می ترسیدند که بار دیگر آمریکا به کمک شاه بیاید. در ایالات متحده، مردم این درام را دنبال کردند و رفتار ایرانیان را نه تنها وحشیانه، بلکه غیرقابل توضیح یافتند.
تعداد کمی از آمریکایی ها از مسئولیت مشترک آمریکا در قبال دیکتاتوری شاه آگاه بودند.
چهارشنبه آگوست در 19 دسامبر 2013، سیا برای اولین بار علناً به دخالت خود در کودتای 1953 علیه محمد مصدق، نخست وزیر منتخب ایران اعتراف کرد
1952: نخست وزیر ایران محمد مصدق. کی استون/گتی ایماژ این اسناد جزئیات طرح سیا را در آن زمان ارائه می کرد که توسط افسر ارشد کرمیت روزولت جونیوررهبری می شد. رئیس جمهور تئودور روزولت در طی چهار روز در اوت 1953، روزولت نه یک، بلکه دو تلاش را برای بیثبات کردن دولت ایران ترتیب داد و برای همیشه رابطه بین این کشور و ایالات متحده را تغییر داد.
محمد مصدق در ایران چهره محبوبی بود. وی در دوران تصدی خود مجموعه ای از سیاست های اجتماعی و اقتصادی را مطرح کرد که مهم ترین آن ملی شدن صنعت نفت ایران بود. بریتانیا چندین دهه نفت ایران را از طریق شرکت نفت انگلیس و ایران کنترل می کرد. نخستوزیر پس از ماهها گفتوگو، مذاکرات را قطع کرد و هرگونه دخالت انگلیسیها در صنعت نفت ایران را تکذیب کرد. سپس بریتانیا از ایالات متحده درخواست کمک کرد که در نهایت باعث شد سازمان سیا سرنگونی مصدق را تنظیم کند و قدرت را به محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران بازگرداند.
19 اوت 1953: تظاهرات گسترده در سراسر ایران آغاز شد و تقریباً 300 کشته در آتش سوزی در خیابان های تهران بر جای گذاشت. محمد مصدق، نخست وزیر ایران، به زودی در کودتای سازمان یافته توسط سازمان سیا و اطلاعات بریتانیا سرنگون شد. شاه دوباره به عنوان رهبر ایران منصوب شد.
به گفته استفان کینزر، نویسنده کتاب همه مردان شاه، روزولت بارشوه و پخش تبلیغات ضد مصدق، به سرعت کنترل مطبوعات ایران را به دست گرفت. او در میان روحانیون اسلامی متحدانی را استخدام کرد و شاه را متقاعد کرد که مصدق یک تهدید است. آخرین مرحله شامل تلاشی دراماتیک برای دستگیری مصدق در خانه اش در نیمه شب بود. اما کودتا شکست خورد. مصدق از آن مطلع شد و به مقابله پرداخت. صبح روز بعد، پیروزی را در رادیو اعلام کرد.
مصدق فکر میکرد که در راه است، اما روزولت تسلیم نشده بود. او کودتای دوم را ترتیب داد که موفق شد. مصدق محاکمه شد و زندگی خود را در حصر خانگی گذراند. شاه به قدرت بازگشت و 25 سال دیگر تا انقلاب 1979 ایران حکومت کرد.
برگرفته از سایت ” تاریخ” ( Historienet.no) به زبان نروژی
ترجمه: سیمین صبری