توجه به اکولوژی و محیط زیست در جوامعی به شکل جدی صورت میگیرد که از مرحله رشد اقتصادی گذر کرده و وارد مرحله توسعه پایدار اقتصادی شده اند بنابراین در مملکتی مثل ایران که هنوز وارد فاز رشد اقتصادی نشده توجه به محیط زیست معنی ندارد. بنابراین کسانی که از دولت ویا ارگانها و تشکیلات زیرمجموعه اش انتظار دارند که در جهت احیای دریاچه اورمیه قدمی بردارد انتظاری خام و بیهوده میباشد. در همین راستا سد سازی های بی حساب و کتاب در مسیر رودخانه های تغذیه کننده دریاچه اورمیه و یا حفر چاه های عمیق در آن منطقه که از زمان هاشمی رفسنجانی کلید خورده بود نشان میدهد که تامین نیازمندی های معیشتی مردم منطقه به شکل موقت و به بهای تخریب محیط زیست از اولویت اساسی نظام سیاسی حاکم برایران بوده است.در صورتی که اگر مکانیزه کردن کشاورزی و رفتن به طرف انرژی های تجدیدپذیر در سطح کلان در برنامه دولت ها قرار میگرفت ما امروزه شاهد تخریب محیط زیست در این سطح نبودیم. امروزه هم این سیاست ادامه دارد و حتی تشدید هم شده است به عنوان مثال درحالیکه طرح آبرسانی به استان یزد صدو بیست و هشت هزار میلیارد تومان میباشد هزینه ای که برای احیای دریاچه اورمیه از طرف دولت اختصاص یافته فقط چهارصدو نودو هشت میلیون تومان میباشد. این آمار بخوبی نشان میدهد که دولت در سطح کلان تمایلی به حل این معضل ندارد مگر اینکه تحت فشار قرار گیرد. درنتیجه کسانی که فکر میکنند با راه اندازی کمپین، هشتگ توئیتری و جمع آوری امضاء ویا حرف زدن با فلان نماینده مجلس میتوانند این مسئله را حل کنند مطلقا در اشتباه هستند زیرا راه حل احیاء دریاچه اورمیه تنها منوط به حضور مردم در میدان و اعتراض عملی میباشد در غیر اینصورت دریاچه اورمیه هم مثل هورالعظیم در جنوب ایران خشکانده خواهد شد و چاره ای جز کوچ اجباری به مناطق مرکزی فارس نشین برای کارگری وجود نخواهیم داشت.
توضیح: خشکاندن هورالعظیم برای استخراج راحت نفت در جنوب ایران نمونه ای از استعمار داخلی در ایران میباشد که این سیاست درحال گسترش به سایر نقاط ایران میباشد.