ابراهیم ساوالان: سرکوب اقوام به بهانه تمامیت ارضی
مهرانگیز کار در مقالهای با عنوان «سرکوب اقوام به بهانه تمامیت ارضی» نوشته بود که «ترس از کابوس تجزیه، خواب حکومت پهلوی را نزدیک به چهار دهه آشفته کرده بود. حکومت فعلی و اپوزیسیون نیز هر دو آشکار و نهان از قبول این واقعیت که ایران گرفتار بحران قومی است سر باز میزنند». ایشان در ادامه «قبول تکثر ایران و تاکید بر حقوق برابر اقوام ایرانی با استناد به موازین حقوق بشر» را گام آغازین حل این بحران دانسته بود.
آن نوشته از این جهت ارزشمند بود که مخالفان حقوق اقلیتهای ملی ایران، هزینه سخن گفتن و نوشتن از این موضوع را چنان بالا بردهاند که خیلیها جرات و توان نزدیک شدن به این موضوع را ندارند و آنهایی که شجاعانه در این مسیر گام میگذارند راه را برای پیوستن افراد بیشتر هموارتر میکنند.
بالا بردن هزینه از ترفندهای انحصارطلبان است تا اجازه ندهند، آنهایی که قوت قلب زیادی ندارند یا گرفتار ملاحظات و محافظهکاریهایی هستند به موضوع ممنوعه آنها نزدیک شوند. برای مثال ملاها در دهه بیست، به همه تفهیم کرده بودند که اگر به موضوعات ممنوعه آنها نزدیک شوند، راهشان سنگلاخ خواهد شد و مصدق حق رای زنان را به «عدم مخالفت روحانیت» موکول کرده، حاضر نشد بخاطر حقوق زنان هزینه سیاسی بپردازد. در همان دهه بیست یکی از شروط نهاد دیانت برای حمایت از شاه، حذف درس موسیقی از برنامه مدارس بود که شاه نیز، زیر بار آن شرط رفت ولی سالها بعد، که حق رای زنان را اعاده کرد، پاسخش را با قیام خرداد 42 دریافت کرد تا نزدیکی به موضوعات ممنوعه ملاها بیجواب نماند.
در آن بازار گرم پوپولیسم و جذب حداکثری، کسی مانند پیشهوری پیدا شد که به زنان حق رای داده، ارکستر ملی آذربایجان تشکیل داد. ساختار ظالمانه ارباب- رعیتی را تغییر داده، به سلطنت مطلقه زبان فارسی تاخت. ترکی را زبان اداری و رسمی آذربایجان کرده، پا روی دم همه گذاشت و «همه برعلیه یکی» شدند و آن همه برعلیه یکی شدن، تا امروز ادامه دارد و به قول مهرانگیز کار «تابوئی شده است که بهتر است به آن نزدیک نشد و خود را در معرض اتهام تجزیهطلبی قرار نداد. این تابو چندان در تک تک سلولهای ما رسوخ کرده که میدانیم بحران جدی است و از ترس اتهام نمیگوییم». ولی هستند شجاعانی که میگویند آنچه را که میدانند، بیواهمه از هزینههای تحمیلی انحصارطلبان.
نویسنده: ابراهیم ساوالان