دکتر رضا مریدی:دکتر براهنی سه وجه داشت
رضا مریدی در گفتوگو با «هفته»: او سه وجه داشت؛ شاعر، فعال سیاسی و حامی زبانهای اقوام ایرانی
درود و سپاس از حضور شما و وقتی که در اختیار ما قرار دادید. آقای براهنی از نظر شما چگونه شخصیتی بود؟
رضا مریدی: سلام و تشکر بابت مهرتان. به نظر من، ما چند نفر تحت عنوان رضا براهنی داریم؛ یکی از آنها شاعر، نویسنده، محقق ادبی که یکی از ستارههای درخشان ادبیات فارسی معاصر است.
براهنی دیگر چه در دوران رژیم پادشاهی و چه در دوران رژیم فعلی، یک فعال سیاسی هم بود. طبیعتاً نوع فعالیتش نیز مثل خیلی از سیاسیون دیگر در مخالفت با حکومت بوده است. در دههی ۱۳۵۰ که منتهی به انقلاب ۱۳۵۷ شد، همهی سیاسیون از جبههی ملی ایران گرفته تا سازمان مجاهدین خلق و نهضت مقاومت ملی ایران، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و دیگران همه با رژیم شاه مخالفت داشتند و حتی جمع زیادی از مردم ایران نیز در تظاهرات و اعتصابات شرکت داشتند.
میخواهم بگویم انقلاب ایران محدود به رهبری یک یا دو نفر نبود. از استاد، دانشجو، دانشآموز، کارگر تا احزاب سیاسی و تقریباً میتوان گفت اکثریت جمعیت ایران در آن دخیل بودند. البته خیلی از آنها بعدها متوجه شدند اشتباه کردهاند و بسیاری هم هنوز متوجه اشتباهشان نشدند و رضا براهنی هم یکی از آنها بود؛ چرا که حداقل من تابهحال ندیدم ایشان بابت نوشتهها، گفتهها و فعالیتهایش در آن دوران، نقد و یا اظهار پشیمانی کند. از نظر من، این جنبهی زندگی وی جای نقد دارد.
اما رضا براهنی یک جنبهی دیگر هم دارد. او که یک ایرانی تُرک بود که به زبان مادریاش علاقه داشت و مثل میلیونها ایرانی تُرک، کُرد، لُر، بلوچ، بختیاری، گیلکی، عرب و… از آموزش به زبان مادری محروم بود. او در اینباره مطالبی گفته و مطالباتی کرده است که آموزش زبان مادری در ایران آزاد باشد. این درخواستها به مزاج و ذائقهی بعضی از نویسندگان و همکاران خودش و همچنین بعضی از فعالان سیاسی راست ایران خوش نمیآمد. همین موضوع باعث شد به او اتهام تجزیهطلبی و نژادپرستی بزنند. البته هر دو این اتهامات کاملاً نادرست، بیجا و غیرمنصفانه است. من با آقای براهنی نشستوبرخاست داشتم اما هرگز از او چیزی در مورد تجزیهی ایران یا افکار نژادپرستی ندیدم.
این روزها در مورد پانترکیست بودن ایشان موارد زیادی مطرح میشود.
رضا مریدی: همین دیروز یا پریروز بعد از فوت ایشان مطلبی در شبکههای اجتماعی دیدم که به او اتهام زده بودند که پانترکیست است، چون اسم یکی از فرزندانش را اکتای و دیگری را ارسلان گذاشته است و این اسمها مغولی هستند. این شخص کمی با خودش فکر نکرده بود که این اسمها اگر مغولی هم باشند از طرفی اسمهای اصیل ترکی هستند. بازهم کسی نیست بگوید اگر روی دوتا پسرش اسم ترکی گذاشته اسم پسر سومش را اسفندیار گذاشته؛ اسفندیار که یک اسم اصیل فارسی است و در شاهنامه وجود دارد. من فکر میکنم از این نقطهنظر در حق او اجحاف زیادی شده است. براهنی فکر میکرد با منع زبانها و فرهنگهای غیرفارسی در ایران، کشور ایران را بالقوه تجزیه و انسانها را از همدیگر جدا کردهاند.
تجزیهی بالقوه به چه معناست؟
رضا مریدی: تجزیه تنها به معنای تجزیه خاک نیست، بلکه تجزیه و جداکردن انسانهاست. او بهدرستی معتقد بود این سیاست، ملت ایران را از همدیگر جدا کرده است و ما باید این نوع سیاست را از بین ببریم تا ملت ایران مثل گذشتهها با مردمان گوناگون و زبانها و فرهنگهای رنگارنگ دور هم زندگی کنند؛ بدون این که هیچ کسی بخواهد زبان و فرهنگ خودش را به دیگری تحمیل کند یا زبان و فرهنگ و هویت دیگری را به تمسخر بگیرد و به او توهین کند.
اعتراض براهنی به این نمونهها بود و این مسائل باب میل بعضی از راستگراها و اشخاصی که فکر میکنند ایران فارسیستان است، نبود. وقتی میگوییم پانترکیست یعنی در مورد کسی صحبت میکنیم که میگوید ترکها بهتریناند و من اصلاً در براهنی چنین صفتی را احساس نکردم. در یک مقاله از هموطنهای کُردمان دفاع کرد. دوستی ارمنی داشت که کتابش را به زبان ارمنی ترجمه کرد. اصلاً احساسات نژادپرستانه نداشت و البته به یکپارچگی ایران هم معتقد بود، ولی طبیعتاً با آن سیاستهایی که در ایران بود و در ارتباط با نفی زبانها و هویتها و فرهنگهای اقوام غیرفارسی ایران موضع بسیار محکمی داشت. خیلی مختصر و مفید میتوانم بگویم براهنی که من میشناختم این سه ویژگی را داشت.
به نکتهای اشاره کردید این روزها در شبکههای اجتماعی هم زیاد مطرح شده است؛ این که آقای براهنی هیچوقت در طول عمر خودش، در رابطه با مواضعش دربارهی حاکمیت ایران انتقادی نکرد و خیلیها این را نقطهضعف او میدانند. آیا به عقیدهی شما نویسنده، شاعر یا کسی که اهل قلم است لزوماً باید چنین گرایشی داشته باشد؟ به هرحال او فعالیتهایی داشته و به دلیل همین فعالیتها ناچار شده ایران را ترک کند؛ آیا همین موضوع به اندازهی کافی نشانهی زاویهداربودن این شخص با این رژیم نبوده است؟
رضا مریدی: بله، ایشان ناچار به کوچ از ایران شد اما در خارج از ایران هم همانطور که شما اشاره کردید در فعالیتهای سیاسی علیه رژیم به آن صورت شرکت نمیکرد. حداقل شخص من متوجهش نشدم. خیلیها هستند که از ایران خارج شدند و به سهم خودشان علیه رژیم حاضر ایران فعالیت کردند و میکنند ولی تا جایی که من میدانم ایشان چنین فعالیتی نداشت.
آثار و جوایز رضا براهنی
اشعار
رمان
نقد ادبی
جایزهها
|
درواقع سؤال من این است که ایشان به عنوان یک شاعر و نویسنده اصلاً نیاز به چنین فعالیتی داشت یا وظیفهای داشت؟
رضا مریدی: اول آن که ایشان فقط شاعر و نویسنده نبود، من سه ویژگی آقای براهنی را برای شما گفتم؛ یکی نویسنده، شاعر و محقق ادبی، دیگری فعال سیاسی و سوم براهنی حامی فرهنگ و زبان ملیتها و اقوام غیرفارسی ایرانی. وقتی از براهنی سیاسی صحبت میکنیم یعنی یکی از انتخابهایش این بوده که دنبال سیاست برود. در واقع سیاست حرفهای خاص نیست و هرکسی میتواند فعالیت سیاسی داشته باشد. رضا براهنی هم خودش انتخاب کرد سیاسی باشد، چه در دورهی قبل از انقلاب و چه بعد از آن. وقتی به خارج آمد، با این که انتظار میرفت آن راه را ادامه دهد اما این انتخاب را نداشت.
به طور کلی رضا براهنی از نظر شما چه جایگاهی در ادبیات معاصر دارد؟
رضا مریدی: یک امتیاز براهنی هم این بود که اولاً آقای براهنی دکترای ادبیات فارسی نداشت. او لیسانس زبان انگلیسی از دانشگاه تبریز داشت و دکترای زبان انگلیسی را هم از دانشگاه استانبول گرفته بود. بنابراین براهنی تحصیلات عالی در رشتهی ادبیات فارسی نداشت و آنچه نوشت و گفت در واقع استعداد ذاتیاش بود که رفت، یاد گرفت و خودش را تبدیل به یکی از ستارههای درخشان ادبیات فارسی معاصر کرد. این خودش جای تشویق و تأمل دارد.
دیگر این که براهنی چون به انگلیسی مسلط بود، توانست ادبیات فارسی را در دانشگاههای انگلیسیزبان دنیا، چه در آمریکا، چه در کانادا و چه در انگلستان مطرح کند. این نیز امتیاز بزرگی بود که بسیاری از نویسندگان و شعرای فارسیزبان ما در ایران از آن بیبهره هستند. نوشتهها و اشعار براهنی هم تنها به زبان فارسی نیست، بلکه به انگلیسی هم مطالب زیادی نوشته و چاپ شده است.
من میتوانم براهنی را با اسماعیل خویی مقایسه کنم. خوب ایشان هم شاعر و نویسنده بود، شعرا منتقدین خوبی هستند و اهل سیاست هستند. او هم مثل براهنی گرایشهای چپ داشت، خیلی هم علیه رژیم شاه فعالیت میکرد و مینوشت ولی در این سالهای آخر عمر، عذرخواهی کرد و گفت من و ما اشتباه کردیم. درواقع با این کار خودش را نقد کرد ولی براهنی چنین کاری نکرد. همین موضوع باعث شد که الآن علیهاش مطالبی مینویسند. عدهای هم در این میان بسیار متعادل صحبت میکنند، ضمن این که به روش سیاسی ایشان ایراد میگیرند، از مقام ادبیاش نیز تجلیل میکنند.
جامعهی ایرانی تورنتو، ۱۷ سال پیشازاین، یک برنامهی بزرگداشت برای ایشان تدارک دید. البته در این برنامه فقط بهعنوان یک شاعر، نویسنده و محقق ادبی به دستاوردهای ادبی ایشان پرداخته شد.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
- بدرود آقای شاعر…
- نیاز سلیمی در گفتوگوی اختصاصی با هفته: پیشروتر از زمانهی خویش بود و با روحیاتی خاص
- پنجرهای جدید در شعر فارسی
- برگی از زندگی براهنی