ابراهیم ساوالان: یکسان سازی ایرانی و هراس از واقعیت
یکسان سازی ایرانی، ترکمن گنبدی و بلوچ چابهاری را فرم مرزی بچه تهران میداند کُپی هم و با خمیرمایهی ایرانیت. یکسان انگاری یعنی اینکه ترک، کرد، عرب، بلوچ و ترکمن ایران شباهتی با عموزادههای خارج از این مرزها ندارند. این مانندسازی بناهای تاریخی خراسان و آذربایجان را شبیه و برگرفته از همدیگر دانسته، شباهتشان به آثار هرات، باکو و آنادولو را انکار کرده، اندک شباهت موجود با آثار خارجی را نیز مرهون وامگیری آنها از اینجا میداند. زیرا این فلات فقط صادرکننده بوده و تمایلی به یادگرفتن از دیگران نداشته است.
مطالب نوشته شده درباره گؤی مچید تبریز (مسجد کبود) نشانگر همین دیدگاه است. این مسجد شباهتی به بناهای ایرانی ندارد و بنا به نوشته رابرت هیلنبراند، از آنجا که مسجد علی و مسجد لطفاله اصفهان صد سال بعد از گؤی مچید ساخته شدهاند، اندک شباهت این مساجد با گؤی مچید، نشانگر تقلید طرح و معماری آنها از گؤی مچید است (معماری اسلامی، ص 151). با این وجود محمدکریم پیرنیا میخواهد تهرنگ گؤی مچید را برگرفته از مسجد شاهولی تفت بداند (سبکشناسی معماری ایرانی، ص 267) و شهره جوادی میخواهد شباهتهایی بین گؤی مچید و قبه سبزکرمان پیدا کند (قبهسبز قدیمیترین نمونه کاشیکاری معرق در ایران، ص 16 الی 19).
اما در جهان واقع، گؤی مچید و یئشیل جامع شهر بورسای ترکیه دقیقا عین همند. هر دو مسجد شامل دو گنبد پشت به پشت با شبستان در سه طرف و ایوان شمالی هستند. نامگذاری این مساجد به رنگهای سبز و آبی (گؤی و یئشیل) نیز گویای یکی بودن ذهنیت معماران آنهاست. یئشیل جامع پنج سال پیش از گؤی مچید ساخته شده و حسین سلطانزاده مینویسد که نقشه گؤی مچید از مساجد عثمانی اقتباس شده (تبریز خشتی استوار در معماری ایرانی، ص 168) و هیلنبراند نیز به توجه به ریشهدار بودن این اشکال گنبددار در معماری آناتولی همین نکته را تایید میکند (ص 154). شباهت تزیینهای این دو مسجد به حدی است که ترابی طباطبایی طراح نقوش این دو مسجد را، یکی میداند. (مسجد کبود فیروزه اسلام، ص 111)
پس اگر شباهتی بین مسجد لطفاله و گؤی مچید وجود دارد، گواه این است که گؤی مچید نماینده سبک معماری عثمانی در ایران انتقال است و ترک، کرد، عرب، بلوچ و ترکمن با خویشاوندان خارج از این مرزها، ارتباط گسترده فرهنگی داشته و آفریدههای آنها را به داخل این فلات معرفی کرده و وام دادهاند.