زمستان 98 در شهرهای آذربایجان کنسرتهای زیادی به همراه تئاترهای ترکی مسیو، کوراوغلو، سارای، گؤزل باهار و… در حال اجرا بود و مردم چنان به تماشاخانهها سرازیر میشدند که بیاختیار به یاد آن یک سال رویایی میافتادیم. سالی که در آن 180 فیلم سینمایی ترکی را در تبریز تماشا کردیم. سالی که در آن نوزده کنگره ادبی مانند کنگره ددهقورقود، عَزِیر حاجیبَیوف، شاه اسماییل ختایی، معجز شبستری، میزراحسن رشدیه و… را میزبانی کردیم. سالی که لذت بردن از ارکستر ملی جهانگیر تفریح هر روزه بود؛ سالی به درازای یک قرن.
خارج از آن یک سال، به قول دکترجواد هئیت، تئاتر آذربایجان که باسابقهترین و پیشرفتهترین تئاتر شرق و ملل مسلمان بود به بهانه فارسی نبودن تعطیل شد و به قول پیشهوری، تئاتر ملی در آذربایجان به سرعت ترقی میکرد و خلق (زن و مرد) با کمال میل در تماشاخانهها و تئاترها حاضر میشدند و فقط بعد از آن که تئاتر را اجبارا فارسی کردند، سالنهای نمایش تعطیل شد. زیرا اکثریت مردم این زبان را نمیفهمیدند.
اینک که اکثریت مردم آن زبان را میفهمند باز هم دوست دارند تئاتر و فیلم را به زبان خودشان تماشا کنند و شور و حال سال 98، امسال ابتدا با فیلم سینمایی دری و سپس فیلم آتابای به شهر بازگشت و کنگرههای آشیقلار برگزار شد که کنگره آشیق فریدون خدایی یکی از آنها بود. زمستان 98 همه چیز به کرونا خورد و در حالیکه خیلیها بلیط تماشای کوراوغلو را خریده بودند سالنهای نمایش تعطیل شد و حالا کوراوغلو دوباره آمده و ما به سالنهای تئاتر برمیگردیم.
صد سال پیش، هنگام استیلای تزار بر اوتای آذربایجان، عُزِیر حاجیبگوف کوراوغلو را به شهر باکو فراخواند و کوراغلو مثل عقابی از فراز خزر و قفقاز، خود را به آن شهر رساند و دیگر نرفت و ماند. هر بخش کتاب کوراوغلو مانند سفر همدان، سفر بغداد و… بجای فصل، سفر نامیده میشود و سفر تبریز کوراوغلو از هفت بهمن شروع میشود که شاید بیاید و بماند.
نویسنده: ابراهیم ساوالان