ناعدالتی محیط زیستی؛ در کشاکش حاشیه و مرکز
اعلام بودجه سال آینده دوباره سبب بحثهایی پیرامون بودجه استانهای مرکزی در مقایسه با استانهای پیرامونی گشته و بالاخص بحث بر سر استانهای اصفهان و آذربایجان شرقی بار دیگر داغ شده است.
هرچند برخی نمایندگان به توجیه این اختلافها برخاستهاند اما تبعیض میان مناطق مرکزی و استانهای پیرامونی چیزی نیست که بدین راحتی بتوان کتمان کرد. و البته این تبعیض حتی قابل تقلیل به اعتبارات استانی هم نیست.
سالهاست که هزینههای گزاف بزرگترین پروژههای صنعتی و ابر پروژههای انتقال آب به فلات مرکزی به نام پروژههای ملی در این مناطق در حال غارت بیتالمال میباشد. به غیر از هزینههای انجام گرفته در راستای تمرکز صنایع مادر در استانهای مرکزی که خود شاهدی بر توسعه نامتوارن کشور میباشد، تنها اعتبار در نظر گرفته شده برای شیرین سازی و انتقال آب از جنوب کشور به فلات مرکزی ۱۲۸ هزار میلیارد تومان بوده است، اضافه کنید به این رقم هزینه پروژههای سد سازی و انتقال آب از غرب به اصفهان و یزد و البته پروژه انتقال آب از خزر به فلات مرکزی که برای سال آینده برنامهریزی شده است.
البته تبعیض در تخصیص بودجه تنها شامل طرحهای عمرانی و صنعتی نیز نیست. برای مثال نهادههای دامی وارداتی از جمله مواردی بوده که هر سال مبالغ سنگینی بابت واردات آن با نرخ دولتی هزینه میشود. برای مثال طی هشت ماه سال جاری ۶ میلیارد دلار هزینه واردات نهادههای دامی شده که دو برابر رقمی است که دولت جهت پرداخت یارانه نقدی کل کشور برای سال بعد در نظر گرفته است. این نهادهها با قیمت یارانهای به دامداران تحویل داده میشود اما در سالهای گذشته با دستورالعمل دولت مبنی بر تخصیص نهاده دامی به دامداریهای صنعتی استانهای پیرامونی که در آنها غالبا دامداری سنتی رواج دارد دور زده شدند. لذا با توجه به اینکه بیش از هفتاد درصد بهرهبرداریها و جمعیت دام دامداریهای صنعتی در چند استان مرکزی متمرکز شدهاند بیش از هفتاد درصد یارانه نهادهها را نیز دریافت نمودهاند. و این روند باعث ایجاد یک رقابت نابرابر میان دامداران مرکز نشین و دامداران حاشیهنشین شده است، به گونهای که استانهایی مثل تهران و اصفهان با وجود اینکه تعداد بهرهبرداری و جمعیت دامی به مراتب کمتری نسبت به استانهایی مثل آذربایجان شرقی دارند اما قطب تولید شیر و گوشت کشور محسوب میشوند. و استانهای پیرامونی که دامداریشان وابسته به علوفه و مراتع بوده بخصوص با خشکسالیهای اخیر رفته رفته از گود رقابت خارج میشوند.
به همین ترتیب در حوزه کشاورزی و علیالخصوص کشت گلخانهای که یکی از مدرنترین روشهای کشت میباشد، با حمایتها و تسهیلات دولتی انجام گرفته در سالهای گذشته پنج استان مرکزی تهران اصفهان کرمان و یزد بیش از هفتاد و پنج درصد سطح زیر کشت گلخانهای و هفتاد و نه درصد تولیدات گلخانهای را به خود اختصاص دادهاند.
مثالهای زیادی را میتوان برشمرد که همگی حکایت از توزیع نابرابر ثروت در مناطق مرکزی و پیرامونی دارند که نتایج آن را میتوان در شاخصهای توسعه یافتگی و نرخ بیکاری و میزان مهاجرت و … مشاهده نمود.
نویسنده: سعید شاهوردی