علایم پایان نظامهای تمامیت خواه
هانا آرنت، فیلسوف آلمانی، مرحله زوال حکومتهای تمامیت خواه را به ترتیب چنین تعریف میکند:
(۱)خشونت عریان: كم شدن پايه مشروعيت نظام و كندن لايههاى مختلف از آن موجب تشديد خشونت عريان در مقابل مخالفان نظام بعنوان تنها ابزار نگهدارى قدرت حكومت توتاليتر، يكى از نشانههاى مرحله پايانى اين حكومتهاست. جلوههاى اين خشونت عريان را جنبشهاى دى ماه ٩٦ و آبان ٩٨، بخوبى مىتوان ديد. اين حالت عصبيت نظام و ناتوانى او در مقابل وضع موجود را به نمايش مىگذارد.
(۲)تصفیه گسترده: حكومت تماميتخواه از بين همفكران سابق هر كس را كه كوچكترين زاويهاى با آن بيابد از دايره خودىها ميراند. تصفيه افراد و گروهاى مختلف از بلوك قدرت در نهايت به تصلب نظام منجر خواهد شد و ضريب شكنندگى آن را بالا مىبرد و در نهايت حلقه بسيار محدودى پيرامون خودكامه اعظم مىمانند. اين پديده در ساختار حكومت از سال ٨٨ شروع و تاكنون ادامه دارد. حذف ميرحسين موسوى، كروبى، از بين بردن رفسنجانى معمار نظام، احمدى نژاد و لاريجانىها و … بخوبى اين روند را نشان ميدهد.
(۳)کوچک شدن دایره خودیها: اين پديده به ناکارآمدی عمیق در حکومت منجر میشود.هسته نرم نظام تحليل ميرود و توان حل مشكلات كاهش مىيابدو ترس از موجوديت نظام دايره اعتماد به ديگران را كاهش ميدهد و در نهايت تصفيه گسترده به همين دايره محدود حلقه آخر قدرت منجر خواهد شد و حائلهاى ضربهگير نظام از بين رفته و زمان رويارويي مستقيم مردم با آخرين دژ حكومت توتاليتر فرا خواهد رسيد.
(۴)ريزش در هسته سخت قدرت: همه عوامل فوق در ادامه به ريزش نيروهاى امنيتى و ستونهاى اصلى نگاه دارنده نظامهاى توتاليتر كمك مىكنند. در حال حاضر ارگانها و قواى سه گانه حكومت كارايي خود را از دست دادهاند وبر سر وظايفى كه پيش رودارند، به اجماع نميرسند. تنها قدرت سركوب نظام است كه كار مىكند و دستگاه حكومت عملا نقش مديريت جامعه را از دست داده است. اين سردرگمى و از هم پاشيدگى در راس هرم قدرت را در ماههاى اخير در حوادثى مثل انتشار نوار آقاى ظريف و حمله او به ميدان، بحران انتخاباتى نظام و رسوايي اخير شوراى نگهبان در رد صلاحيتها بروشنى مشاهده كرد.