“نسل کرونا” و خانوادههای نگران، مصاحبه با دکتر سیمین صبری و دکتر ناهید حسینی/ گزارشی از فرزانه سید سعیدی
بیماری کووید ۱۹ بیش از یکسال است که مردم دنیا را درگیر خود کرده و تا کنون قربانیان زیادی گرفته است اما موضوع به همین سادگی نیست و به نظر میرسد که ما پس از این با نسل جدیدی با عنوان”نسل کرونا” مواجه هستیم. کودکانی که مهمترین روزهای زندگی خود را در قرنطینه سپری کرده و نیاز تعلق به گروه در آنها بدون پاسخ مانده است. از طرفی حضور در جامعه برای آنان بسیار مهم است و از طرفی محکوم به ماندن درخانه و سپری کردن اوقات خود با خانواده کوچکی که دارند، هستند.
ماندن در خانه وابستگی کودکان به خانواده را بیشتر میکند و شاید در آینده تاثیرات منفی در مستقل شدنشان داشته باشد.
ز لحاظ آموزشی نیز در این دوران کودکان و نوجوانان مجبور هستند تا بصورت مجازی از راه دور تحصیل کنند و همین مساله کیفیت آموزش را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
مشکلات مالی در سرگرم کردن کودکان و نوجوانان در خانواده و نداشتن امکان استفاه از تلفن هوشمند نیز از موضوعات جدی است که حتی سبب خودکشی کودکان نیز شده است.
دکتر “سیمین صبری” روانپزشک، درباره اهمیت حضور کودکان در جامعه میگوید: کودکان از طریق معاشرت با دیگر کودکان، هویت خود را کسب میکنند و بخشی از جامعه میشوند.
وی با تاکید بر اینکه باید به کودکان خود در زمینه اجتماعی شدن کمک کنیم، میافزاید: اجتماعی شدن به چگونگی انطباق “کودک امروز” و فرد “بالغ فردا” با فرهنگ اجتماعی در محیط و جامعه اطلاق میشود. از طریق معاشرت، کودک میفهمد که چه چیزی در جامعه و مهم تر از همه در ارتباط با دیگر انسانها درست و غلط است. یادگیری به محض تولد آغاز میشود و هرگز پایان نمییابد.
این روانپزشک میگوید: اجتماعی شدن یک مرحله اصلی در روند بالغ شدن است که آغاز آن در اوایل کودکی است، زیرا در آن زمان است که انسان برای یادگیری آماده است و فرم میگیرد و شخصیتاش تشکیل میشود. کودکان در واقع با توانایی یادگیری و نیاز به تحرک اجتماعی به دنیا میآیند. آنها به توسعه تعلق و دوستی نیازمند هستند، که بخصوص در سالهای اول نقش اصلی را بازی میکند. همه ما با پتانسیل بالایی برای دوست یابی به دنیا آمدهایم. اما در عین حال پتانسیل پرخاشگری و خشونت نیز داریم. این محیط است که تصمیم میگیرد کدام یک از این دو طرف برنده شود. تمرین در این زمینه فقط در ارتباط با دیگر کودکان است نه تدریس و درسهایی تئوریک به کودک.
دکتر صبری در ادامه خاطر نشان میکند که کودکان بطور عمده از نگاه به دیگران یاد میگیرند. او در تحلیل این مساله میافزاید: کودکان به رفتار افراد پیرامون خود و پیامدهای آن نگاه میکنند و نتیجه گیری میکنند. افراد خانواده نقش مهمی در این زمینه دارند زیرا آنها اولین افرادی هستند که با آنها روابط اجتماعی داریم. آنها به عنوان مدلها، آگاهانه یا ناخودآگاه، عمل میکنند و در همه حال به کودکان ارزش میدهند. یا ارزش مثبت یا منفی که بستگی به موضوع مورد بحث دارد.
وی در ادامه مدرسه را کلید بعدی اجتماعی شدن میداند که بسیار مهم است و ادامه میدهد: نحوه تدریس معلمان، رفتار آنها با کودکان و نگرش آنها بر رفتار کودکان تأثیر میگذارد.
این روانپزشک رسانهها را نیز بسیار با اهمیت بر میشمرد و میگوید: رسانهها اطلاعات اجتماعی را گسترش میدهند. تلویزیون و سایر رسانههای مشابه با زبان ساده و بصری نمونه هایی از رفتار خوب و بد را به کودکان ارائه میدهند. رعایت آنچه بچهها از تلویزیون میبینند مهم است.
وی در ادامه خاطر نشان میکند: کودکان همچنین میتوانند دوست شدن را از طریق بازی بیاموزند. کودکان از طریق بازی یاد میگیرند که با همکلاسیها کنار بیایند و به صورت تیمی با هم کار کنند. آنها فقط و فقط در آمیزش با دیگر کودکان یاد میگیرند چگونه در کنار دیگر انسانها اوقات لذت بخشی داشته باشند و ارزشهای انسانی چون “بخشیدن” بعد از مشاجره و به اشتراک گذاشتن اسباب بازیها و حتی در صورت لزوم کمک به دوست چه ارزش مهم و احساس خوبی است.
دکتر صبری تاکید میکند: داستانها، افسانهها و کتابها برای اجتماعی شدن کودکان بسیار مهم است. بچهها عاشق این فعالیتها هستند. خواندن داستان تأثیر زیادی بر نحوه یادگیری رابطه با دیگران دارد. از طریق این داستانها، کودکان تخیل خود را پرورش میدهند. قهرمانهای دادستانها هم نقش مهم در آموختن ارزشهای خوب به کودکان دارد اما جای عمل و ارتباط با کودکان دیگر را نمیگیرد. همیشه باید به خاطر داشته باشید که فرد از تصاویر و داستانها بیشتر از بحثهای نظری میآموزد. بنابراین باید اطمینان حاصل کنید که آنچه به آنها میآموزید و به آنها نشان میدهید، یکسان باشد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا تنهایی کودک در دوران کرونا باعث افسردگی کودک خواهد شد، میگوید: افسردگی در هر سنی حتی کودکی ممکن است. در این صورت باید علت آن جستجو شود و از میان برداشته شود. تنها بودن، در دوران قرنطینه به تنهایی نمیتواند عامل افسردگی محسوب شود و بستگی به این دارد که سرپرست و مسوول یا والدین این مسئله را چگونه به کودک تفهیم میکند. اگر والدین از قرنطینه و ارتباط محدود با دیگران، نه مثل تهدید بلکه مثل یک فرصت استفاده کنند که به کودک نزدیک تر شوند، مثلا در مورد ویروس و اینکه” تمام کادر پزشکی در حال پاک کردن کره زمین از شر آن است” و این سخنان امنیت بخش با او حرف بزنند، با کودک بازی کنند و برای او کتاب بخوانند یا داستان بگویند، کافی است که دوری آنها را برای مدتی محدودی از دوستانشان جبران شود. وگرنه احتمال بالا رفتن رفتارهایی ناشی از اضطراب و دلتنگی دست میدهد که به افسردگی هم میانجامد و بسیار هم جدی است.
وی تاکید میکند: کودک تنها همانطور که گفته شد احتیاج به سوسیال شدن و کمک از طرف والدین دارد و صد البته که اگر به حال خود رها شود، به زودی ترس و تنهایی بر او چیره شده و عوارض و نشانههای افسردگی چون انزوا، پرخاشگری، خواب بد و بی اشتهایی… به سراغش میآید.
این روانپزشک خاطر نشان میکند: اجازه دادن به این که کودک به شکل نامحدود در اینترنت و دنیا مجازی باشد عوارض دیگری خواهد داشت که در این مورد بسیار گفت و گو میشود که باید محدود شود.
وی در مورد شرایط کرونا در خانوادههای پرجمعیت تر که فرزندان بیشتری دارند میگوید: صد البته کودکان در خانواده پر جمعیت در این مورد خوش شانس تر هستند اما ممکن است از هم دیگر خسته شوند و احتیاج به ایجاد فاصله و دوری از هم داشته باشند که از “دعوا و جنجال ” در خانه جلوگیری شود.
دکتر صبری درباره اهمیت دولت به پرداختن این موضوع تاکید میکند: در کشورهایی رشد یافته چون نروژ کودکان از بدو پیدایش ویروس جدی گرفته شدند و حتی نخست وزیر کشور با آنها در جلسه پرسش و پاسخ چند ساعته ظاهر شد که بسیار اهمیت داشت. از آوریل سال پیش هم نهادهای مختلف برای کمک به کودکان در دوران بحران کرونا در نظر گرفته شده است که آنها را به همراه والدین پذیرا است. اما بدبختانه در کشورهایی رشد نیافته چون ایران دولت حتی بزرگسالان نیز جدی گرفته نشدند و گمان نکنم امکاناتی دولتی برای مشاوره رایگان در اختیارمردم گذاشته شده باشد.
این روانپزشک یادآور میشود: هنوز چند ماه از ظهور کرونا نگذشته بود که سازمان بهداشت جهانی از افزایش خشونت خانگی علیه زنان و کودکان خبر داد. خشونت علیه زن دقیقا موازی با خشونت روحی علیه کودک است، اگر حتی مستقیما مورد خشونت فیزیکی قرار نگیرند. مدرسه تنها پناه کودکان در این شرایط است که بسته بودن آن تنها محل آرامش نسبی را به روی او میبندد. در ایران که خشونت خود از طرف رژیم مرتب به اشکال گوناگون بازتولید میشود دولت دغدغه هایی از این قبیل را ندارد و این بار بر دوش خود ملت است که در صورت مشاهده چنین مواردی در خانوادههای اقوام و آشنا به ابتکار خود مداخله کنند و اجازه ندهند کودکان در این قربان گاهها تنها بمانند.
وی تاکید میکند: در این شرایط ما نباید کودکان را فراموش کنیم چون آنها نسلی هستند که عوارض جانبی و اجتماعی این پاندمی را با خود خواهند داشت. هیچ کار پر زحمتی نیست که مثل نخست وزیر نروژ دو ساعت از وقتمان را به آنها اختصاص دهیم و هر سوالی در مورد ویروس و قرنطینه و دیگر کلمات “قلنبه سلنبه” که میشنوند، دارند را برای آنها توضیح دهیم. به این ترتیب کودکان آرامش پیدا میکنند و حس میکنند که این مسئولیت به دوش بزرگسالان است و آنها با جدیت تمام با یافتن واکسن و تدابیر دیگر این گره را خواهند گشود.
دکتر صبری میگوید که باید به کودکان بیشتر توجه کنیم و با آنها اوقات تفریحی که جایگزین کمبود بازی با گروه دوستان است، اختصاص دهیم.
دکتر “ناهید حسینی” پژوهشگر امور زنان و آموزش نیز در بررسی این موضوع، میگوید: در شرایط کرونایی و بسته بودن مدارس، تاثیرات فرهنگی، اجتماعی و روانی قابل توجهی بررشد کودک وارد خواهد شد، بطور مثال مادری میگفت دختر هشت سالهاش میترسد در اتاق خودش به تنهایی بخوابد و بخشی از ذهن و توجهش به ویروس کرونا اختصاص پیدا کرده و اضطراب واسترس دارد. شاید این تجربه بسیاری از کودکان باشد و نتیجهاش وابستگی بیشتر آنها به والدین خواهد بود.
وی در ادامه میافزاید: از طرف دیگر تمام روز بچهها در خانه هستند و پر کردن وقت آنها کارآسانی نیست، دوری از محیط اجتماعی، باعث میشود کودکان گوشه گیر شوند و ممکن است اعتماد بنفس آنها کمتر شود.
وی تصریح میکند: من هیچ حسنی در بودن کودکان در خانه را نمیبینم ولی باید توجه داشت که ممکن است این شرایط، موقتی باشد و دوباره کودکان زندگی عادی خود را دنبال خواهند کرد. ضمن اینکه تمام دنیا با این مشکل مواجه هستند.
وی فراهم کردن تلفن هوشمند برای کودکان در کنار سایر فعالیتها نظیر آموزش شطرنج، موزیک، داستان نویسی، رفتن به پارک را از کارهایی بر میشمرد که خانوادهها میتوانند برای فرزندان در این دوران فراهم کنند ضمن اینکه میزان وابستگی به والدین در آنها را کمتر خواهد کرد.
وی درباره کیفیت آموزش در خانه میگوید: بطور کلی کیفیت آموزشی در مدارس ایران پایین است اما در شرایط کرونا به علت عدم دسترسی کودکان به وسایل آموزشی و نرفتن به مدرسه، به وضعیت آموزشی آنها لطمه بیشتری وارد آمده است. کودکان دوست دارند، یادگیری را به صورتی کاملا مشهود لمس و تجربه کنند و ببینند دیگران چگونه انجام میدهند. ارتباط عاطفی بین شاگرد و معلم و با دانش آموزان دیگر میزان یادگیری و بخصوص مهارتهای اجتماعی را گسترش میدهد. وقتی محیط واقعی آموزشی از آنها گرفته شود بطورطبیعی رغبتی به یادگیری نخواهند داشت، به خصوص دانش آموزان پیش از این نیز با توجه به محیط غیرفعال و ناشاد مدارس رغبت زیادی به رفتن به مدرسه نداشتند، حالا میتوان تصور کرد که وضعیت نامناسب تر هم هست.
این پژوهشگر درباره سیستمهای آموزشی آنلاین میگوید: شبکه شاد که سیستم آموزشی آنلاین است، به دلایلی تا بحال نتوانسته نیاز کودکان را برآورده کند. اول اینکه همه کودکان مبایل یا تابلت ندارند. بنا بر آمار رسمی دولتی بیش از سه میلیون دانش آموز از دسترسی به تلفن هوشمند و اینترنت محروم هستند. مشکل دیگرعدم توانایی آموزگاران در استفاده از کامپیوتر برای آموزش تعداد زیاد دانش آموزان است. این شیوه آموزش نیاز به مهارت و سرعت عمل دارد و اگر در این زمینه هم ضعف وجود داشته باشد، کودک تحمل این وضعیت را ندارد و عصبی میشود و از طرف دیگر ممکن است والدین در این زمینه مهارت کافی نداشته باشند، که خود موجب دلسردی کودکان از آموزش میشود.
دکتر حسینی همچنین تراکم آموزشی و عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی است را از دیگر مشکلاتی میداند که متاسفانه شرایط نگران کنندهای را هم برای معلمان و هم خانوادهها بوجود آورده است.
وی با اشاره به اینکه آموزش شکلهای مختلف دارد و آموزش از راه دور یا مجازی، آخرین نوع یادگیری است، نکات مثبت و منفی این سبک از آموزش را بر میشمرد و درباره نکات مثبت آن میگوید: در این روش دیگرنیازی به یک فضایی ساختمانی نظیر مدرسه و دانشگاه و کتابخانه برای یادگیری نیست. همچنین به وقت محدود نیاز ندارد و هر زمان میتوانید بیاموزید. به هر گونه اطلاعاتی دسترسی دارید نو بلافاصله میتوانید جواب سوال خود را پیدا کنید. مطالب به شکلهای متفاوت صوتی و تصویری و نوشتاری در فضای مجازی وجود دارد و بستگی به شرایط شما، نوع آنرا میتوانید انتخاب کنید. دانشگاههای آنلاین درست شده و بسیار در وقت و خرج، صرفه جویی میشود. امکان انتخاب برای دانشجو بیشتر شده و در هر کجای دنیا باشد میتواند دانشگاهی برای تحصیل انتخاب کند دانشجو “جوینده” میشود، خودش جواب سوال خود را پیدا میکند در حالیکه در سیستم سنتی همیشه معلم جوابها را در اختیار آموزندگان قرار میداد.
این پژوهشگر اما در معایب این مدل آموزشی با اشاره به دوری از محیط اجتماعی و تنها شدن بیشتر انسان، میافزاید: در کشورهای غیر دموکراتیک و یا فقیر، امکان داشتن اینترنت پر سرعت وجود ندارد و این مساله باعث از دست رفتن انگیره یادگیری میشود. ممکن است اطلاعات نادرستی داده شود و باید به منابع معتبر مراجعه کرد. کنترل جدی در فضای مجازی نیست و ممکن است روش درست یادگیری از مسیر خود خارج شود. آسیب زدن به چشم و دیگر مشکلات جسمی نیز درصورتیکه فعالیت جسمی کنار گذاشته شود، مشهود است.
دکتر حسینی تصریح میکند: بطور کلی هر شیوه آموزشی معایب و محاسن خود را به همراه دارد و بشر ناچار است با شرایط زمانی خود را منطبق کند. در حال حاضر شیوه یادگیری بشکل مجازی انجام میگیرد و همه باید خود را با این شرایط وفق دهند.
وی در ادامه تصریح میکند: متاسفانه تعداد زیادی از کودکان در ایران از تحصیل باز ماندهاند و دلیل اصلی آن فقر است، به خصوص در مناطقی مثل سیستان و بلوچستان، کرمان و ایلام؛ دانش آموزان دارای وسایل لازم آموزشی نیستند و بطور یقین دولت در این زمینه مقصر است که امکانات حداقلی را برای آموزش در اختیار دانش اموزان قرار نداده است و متاسفانه این بی تدبیریها باعث افزایش آمار جمعیت بی سواد در کشور میشود.
وی در ادامه خاطر نشان میکند: ما درایران ۱۰ میلیون نفر بیسواد وحدود ۱۰ میلیون نفر کم سواد داریم، بیشتر این افراد در مناطق فقیر و یا در روستاها زندگی میکنند و حتی مدرسه ندارند، وقتی معلم حضور نداشته باشد و امکانات کافی نباشد، معلوم است که با داشتن والدین بی سواد، کودکان بیشتری بی سواد خواهند ماند. در این شرایط که دولت ناتوان از وظایف خود در دادن سرویس به شهروندان است، کسانی که در خاتواده با سواد هستند میتوانند به کودکان آموزش دهند. خانوادهها میتوانند همدیگر را دراین زمینه کمک کنند. ویدیویی را میدیدم که یک خانم معلم در کردستان هر روز در شرایط سرما تا بالای تپه نزدیک خانهاش میرفت تا بتواند به اینترنت دسترسی داشته باشد و با دانش آموزان خود در ارتباط باشد. یا کودک کاری که خواهرش به او آموزش میداد و یا مادری که هر روز دو ساعت برای فرزندش وقت میگذاشت و درسهای مدرسه را به او آموزش میداد. خوشبحتانه کمترکسی به دنبال آموزش قرآن و تعلیمات دینی میرود.
وی تاثیر شرایط مالی را در آموزش در شرایط کنونی بسیار مهم بر میشمرد و میگوید: اگر خانوادهها از وضع مالی بهتری برخوردار باشند، میتوانند امکانات تحصیلی را برای فرزندان خود فراهم آورند. در شرایط کرونا داشتن یک تلفن هوشمند یا تبلت از وسایل ضروری دانش آموزان برای استفاده ازشبکه شاد محسوب میشود و یا اینکه داشتن کتابهای مختلف، وسایل موسیقی، امکانات ورزشی و دیگر وسایل دیگر آموزشی در خانه میتواند به کودکان کمک کند. اما از طرف دیگه شرایط نامناسب مالی به میزان خودکشی کودکان در ایران افزوده است.
برگرفته از رسانه زنان ایران W. I. S. E Media, عصر نو، ایران گلوبال و خبر نامه گویا