لابیگری پنهانی برای جمهوری اسلامی؛ کاوه لطفالله افراسیابی کیست؟
وزارت دادگستری آمریکا در اطلاعیهای اعلام کرد یک شهروند ایرانی به نام کاوه لطفالله افراسیابی را به اتهام لابیگری مخفیانه برای جمهوری اسلامی بازداشت کرده است. در این اطلاعیه به جزییاتی از رابطه مخفیانه او با مقامهای جمهوری اسلامی در طول دستکم ۱۴ سال گذشته اشاره شده است. برخی منابع نیز افراسیابی را مشاور تیم ایران در دوران مذاکرات هستهای معرفی کردهاند.
***
بنابر اطلاعیه وزارت دادگستری آمریکا که روز سهشنبه ۳۰ دیماه منتشر شد «کاوه لطفالله افراسیابی» دستکم از سال ۲۰۰۷ بدین سو، بدون اینکه نام خود را به عنوان «لابیگر و کارگزار خارجی» ثبت کند، مخفیانه از حکومت ایران پول میگرفته و خود را مستقل معرفی میکرده است.
افراسیابی روز دوشنبه در خانهاش در شهر «واترتاون» ایالت ماساچوست بازداشت شد، شکایت علیه او روز سهشنبه ثبت شد، و قرار است صبح چهارشنبه به وقت محلی در دادگاه بوستون تفهیم اتهام شود.
برخی رسانههایی که نوشتههای افراسیابی در آنها منتشر شده بود از او با عنوان «ایرانیآمریکایی» یاد کرده بودند اما وزارت دادگستری آمریکا او را دارنده کارت اقامت دائم (گرین کارت) معرفی کرده است.
دستمزد ۲۶۵ هزار دلاری و ایمیلهای خصوصی به ظریف
وزارت دادگستری آمریکا دو اتهام افراسیابی را «اقدام به نقض قانون ثبتنام کارگزاران خارجی [فارا]» و «توطئه برای اقدام به نقض فارا» ذکر کرده است.
«قانون ثبت نام کارگزاران خارجی»، موسوم به «فارا»، هر فرد یا گروه یا نهادی را که قصد دارد در داخل ایالات متحده به سود حکومتی خارجی رایزنی کند یا در راستای منافع آن حکومت گام بردارد موظف میکند که نام خود را در دادگستری آمریکا ثبت کند.
افراسیابی متهم است که دستکم از سال ۲۰۰۷ بدین سو، به طور پنهانی در استخدام حکومت ایران بوده و از دیپلماتهای جمهوری اسلامی در نمایندگی ایران در سازمان ملل پول میگرفته است.
در این مدت چکهایی به مبلغ حدود ۲۶۵ هزار دلار از حساب رسمی نمایندگی ایران در سازمان ملل در وجه او صادر شده است. او همچنین دستکم از سال ۲۰۱۱ بدین سو مشمول همان بیمهای است که کارمندان نمایندگی ایران در سازمان ملل استفاده میکنند.
بنابر همین اطلاعیه، افراسیابی پول میگرفته تا «پروپاگاندای حکومت ایران را ترویج دهد» اما در کتابها، مقالات، برنامههای مختلف تلویزیونی به زبان انگلیسی، همه جا خود را به عنوان کارشناس علوم سیاسی، متخصص روابط خارجی و «فردی مستقل» معرفی میکرده است.
افراسیابی علاوه بر نوشتهها و مصاحبههایش، ارتباطهایی نیز با یک نماینده کنگره و همچنین با وزارت خارجه آمریکا برقرار کرده بود.
وزارت دادگستری آمریکا میگوید افراسیابی از مدتها پیش نسبت به قانون فارا آگاهی داشته و حتی درباره این قانون بحثهایی هم با دیگران کرده بود.
افراسیابی ایمیلهایی به وزیر خارجه جمهوری اسلامی فرستاده و در یکی از آنها پیشنهاد کرده برای «انتقام» کشته شدن «قاسم سلیمانی»، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه، «باید تمامی بازرسیهای هستهای در ایران متوقف شود و ارائه اطلاعات هستهای به بازرسان نیز منوط به این شود که شورای امنیت سازمان ملل اقدام غیرقانونی آمریکا را محکوم کند.» افراسیابی نوشته است چنین اقداماتی «در دل دشمنان ترس خواهد انداخت.»
بنابر همین اطلاعیه، افراسیابی در برخی ایمیلهایش تایید میکند که بابت انتشار مقاله و مصاحبههای تلویزیونیاش از حکومت ایران پول دریافت کرده است. برای نمونه، او در ایمیلی که شش ماه پیش به وزیر خارجه ایران فرستاد، به صدها مقالهاش لینک داد و نوشت: «هیچ یک از این کارها بدون حمایت انجام شدنی نبود. این رابطهای بسیار مفید بوده است.»
اگر دو اتهام افراسیابی ثابت شود او با مجازات حداکثر ۱۰ سال زندان روبهرو خواهد بود.
با اینکه برآورد میشود تعداد لابیگرهای ثبت نام کرده در آمریکا بالغ بر ۱۲ هزار نفر شود، با این حال به گفته رسانههای آمریکایی تعداد لابیگران اصلی و بانفوذ به حدود ۳۰۰ تن میرسد.
افراسیابی کیست؟
کاوه لطفالله افراسیابی در دانشگاه تهران استاد علوم سیاسی بود و در دو دهه اخیر نیز در برخی دانشگاههای آمریکا به عنوان استاد یا پژوهشگر میهمان حضور داشته است.
به نوشته هافینگتن پست، او در ایران در «مرکز تحقیقات استراتژیک»، وابسته به مجمع تشخیص مصلحت نظام، فعالیت داشت.
برخی منابع نیز گزارش دادهاند که افراسیابی «یکی از مشاوران تیم مذاکرات هستهای ایران از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵ بود».
از افراسیابی چندین کتاب، عمدتا درباره سیاست خارجی ایران، منتشر شده است؛ اما شمار مقالات او در نشریات بینالمللی فراوان است.
فهرست مقالات افراسیابی در نیویورک تایمز بلندبالا است و در برخی موارد، نام او در کنار نویسندهای همکار آمده است.
او در مقالهای که همراه با حسین موسویان، دیپلمات سابق و از اعضای پیشین تیم مذاکرات هستهای ایران، نوشت به دولت آمریکا پیشنهاد کرد به جای «تهدید به تحریم» به دنبال مذاکراتی امنیتی با ایران باشد
با اینکه اطلاعیه دادگستری آمریکا افراسیابی را متهم کرده از سال ۲۰۰۷ بدین سو با حکومت ایران همکاری داشته، اما نوشتههای او پیش از این تاریخ نیز جملگی در دفاع سرسختانه از مواضع جمهوری اسلامی است. برای نمونه، قدیمیترین یادداشت او در نیویورک تایمز که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد «یک ایران جدید، اما نه در عرض یک شب» نام دارد و او در آن میگوید بهبود روابط ایران و آمریکا به آهستگی صورت خواهد گرفت.
او در مقالهای دیگر که سه ماه پیش در «آسیا تایمز» منتشر شد میگوید ترامپ و پمپئودر حال خرابکاری در طرح بایدن برای ایران هستند.
مقالات و یادداشتهای او موضوعات مختلفی را شامل میشود که در همگی آنها از مواضع جمهوری اسلامی دفاع شده و به سیاستهای آمریکا تاخته است؛ از کشته شدن فخریزاده گرفته تا مقاله دو هفته پیش او با عنوان «فتنه پنهان ترامپ».
وبسایت او در حال حاضر در دسترس نیست و آخرین توییت او نیز تاریخ پنج روز پیش را دارد.
زندانیان ایران و آمریکا
رسانههای ایران چند روز پیش گزارش دادند که «عماد شرقی»، معاون امور بینالملل «هلدینگ سرآوا»، هنگام خروج از کشور دستگیر شده است. به دنبال آن، شبکه خبری انبیسی با اشاره به اینکه عماد شرقی شهروند آمریکاست گزارش داد بازداشت او جدید نیست و به چندین هفته قبل برمیگردد.
عماد شرقی تازهترین شهروند آمریکایی یا ایرانی دوتابعیتی است که در ایران زندانی میشود.
شماری از رسانهها با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی با شتاب در حال فراهم کردن کارتهای امتیاز بیشتری برای چانه زنی در مذاکره احتمالی با دولت بایدن است، گمانه تبادل زندانی بین دو کشور را نیز پیش کشیدهاند.
شمار دقیق شهروندان آمریکایی زندانی در ایران دقیقا روشن نیست اما «باقر نمازی»، پسر او «سیامک نمازی»، «مراد طاهباز»، و عماد شرقی از جمله آنها هستند.
پیش از این، در دولت فعلی و دولت قبلی آمریکا، تبادل زندانی بین دو کشور صورت گرفته است:
۲۶ دیماه ۹۴ در حالی که وزیران خارجه ایران و آمریکا در وین بر سر توافق هستهای به نتیجه رسیده بودند، چهار شهروند آمریکایی که در ایران زندانی بودند آزاد شدند و تهران را ترک کردند: «جیسون رضاییان»، «امیر میرزایی حکمتی»، «سعید عابدینی» و «نصرتالله خسروی». گزارشهایی نیز درباره آزادی چند ایرانی از زندانهای آمریکا منتشر شد.
سال گذشته، آذر ۹۸، «مسعود سلیمانی» که در آمریکا زندانی بود و «ژیائو وانگ» که در ایران زندانی بود همزمان آزاد شدند.
چند ماه پیش، خرداد ۹۹، نیز «سیروس عسکری» و «مجید طاهری» از زندانهای آمریکا آزاد شدند و به دنبال آن، ایران «مایکل وایت» را آزاد کرد.