بیانیهی فعالین چپ تبریز پیرامونِ قرهباغ
گذشتهای درخشان همراه با زندگی مسالمتآمیز بین هر دو خلق آذربایجان و ارمنستان در جریان بوده است. هر دو خلق در سنگرهای واحدی به مصاف جبارین تاریخ رفتهاند. بر تارکِ تاریخ هر دو خلق، مبارزهای مشترک برای نیل به آرمان “آزادی و عدالت” ثبت شده است.به گمان ما صف خلقهای آذربایجان و ارمنستان از صفوف کسانی که یا شعار “مرگ بر ارمنی” سر میدهند و یا عدهای ارمنی تندرو که از اشغال اراضی آذربایجان دفاع میکنند، جداست.
جنگ در قره باغ بین دو کشور آذربایجان و ارمنستان فضای سیاسی کشور ما را نیز تحت تاثیر قرار داده است. اعتراضات در آذربایجان و نفوذ عوامل افراطی راست و نژادپرست که شعارهایی علیه ارامنه و دیگر مردم ایران را به میان این اعتراضات بردند، بر حساسیت ها نسبت به سرنوشت این جنگ و منازعه ی این دو کشور افزوده است.
آن چه در زیر می خوانید، بیانیه ی «فعالین چپ تبریز» پیرامون این جنگ است. پیش از این نیز بیانیه هایی از فعالین چپ تبریز در اخبار روز منتشر شده است.
کهنه زخمهای به میراث رسیده از اعماقِ تاریخ که اغلب توسط طبقات حاکم و در مسیر تکاملی جوامع بشری بر اندام آن ریشه دوانده است هر از گاهی در گوشه و کنار جهان سر باز میکند. درمان این زخمها زمانی دشوار میشود که اتفاقاً اسلافِ همان طبقاتِ حاکم، که حالا بر بسترِ نظام سرمایهداریِ جهانی بر سرنوشت بشر امروزی حاکم شده، به فراخور منافع خود سعی در دستکاری و هر چه عمیقتر شدن آن میکند. این آلام بشری دارای دو ویژگیِ عمده بوده است؛ یا “ملی” هستند یا “مذهبی”. حاکمان، خلقهای تحت ستم خود را با نیّتِ تحکیم هر چه بیشتر قدرتشان به بهانهی اختلافات ملی و مذهبی به مسلخ میفرستند. گاه نیز در مداری بالاتر و پیچیدهتر، جنگها توامان خصلت ملی و مذهبی را با هم حمل میکنند. دستکم دو جنگ جهانی و جنگهای داخلی در دو سدهی اخیر مؤید همین معناست. خاورمیانه و قفقاز از مناطق پر مناقشهایست که به سبب قدمتِ تمدنی و میزبانی از خلقهای متنوعِ ساکن در آن، و به واسطهی تسلط حاکمان مرتجع و وابسته به امپریالیستها، سالهاست در معرضِ تاراج و خونریزی قرار گرفته است. هنوز شعلههای آتشِ جنگهای ارتجاعی در خاورمیانه فروکش نکرده، شعلهی آتشِ جنگی ملی-مذهبی زبانه کشیده است.از چند روز پیش ارتش جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان بر روی یکدیگر آتش گشودهاند. صرف نظر از ماهیّتِ دولت آذربایجان که در ادامه مختصری نیز در رابطه با آن سخن خواهیم گفت، اما آنچه محرز و مسلّم است، باعث و بانیِ این جنگ، دولت اشغالگر ارمنستان است. ارمنیان تندرو که تشکیل دولت ارمنستان بزرگ را در سر میپروراندند، ابتکار عمل را در دوران منتهی به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در جمهوری ارمنستان در دست گرفته و با سو استفاده از خلاء قدرتِ به وجود آمده، به مناطق تحتِ حاکمیت جمهوری خلق آذربایجان لشگرکشی و با به راه انداختن جوی خون منطقهی خود مختار قرهباغ و برخی دیگر از مناطق آن را اشغال کردند. از این روی ما ضمن به رسمیت شناختنِ حق «دفاعِ مشروع» برای خلقِ آذربایجان -و نه الزاماً دولت آذربایجان- برای باز پسگیریِ اراضیِ تحت اشغالشان و نیز با به رسمیت شناختنِ حق “تعیین سرنوشت” برای اهالی ساکن در قرهباغ و محفوظ دانستنِ این حق برای کسانی که از سرزمینِ آبا و اجدادیشان به زور رانده شدهاند، نکاتی را یادآور میشویم:
اول؛ از نظر ما عموماً مرزها زاییده و محصول تشکیل دولتها بوده که خود، اشغالگران و استثمارگران اصلی دسترنجِ خلقها میباشند. به لحاظ تاریخی بین خلقها مرزی وجود نداشته و مرزهای موجود محصول فروپاشی امپراتوریهای دیروز و خلق دولت-ملتهای دوران مدرن است. اما در این بین دولتهایی هم در طول تاریخ وجود داشتهاند که به استثمارِ یک خلق در سرزمینهای مرزی خود اکتفا نکرده و با نیّاتِ مختلفی به اشغال دیگر سرزمینها نیز دست یازیدهاند.از این روی دفاعِ ما از حقِ خلقِ آذربایجان در باز پسگیریِ اراضی تحت اشغالشان به هیچ وجه به معنای دفاع از حاکمیت دولت آذربایجان نیست. ما حاکمیت فعلی دولت آذربایجان را همچون حاکمیت دولت ارمنستان، دولتی فاسد میدانیم که مناقشهی قرهباغ را مستمسکی برای تداوم قدرت سیاسی خود قرار داده و در هیچکدام از طرفین، ارادهای جدی برای حل این بحران سراغ نداریم.
دوم؛ تداوم اشغالِ سرزمینهای آذربایجان توسط دولت ارمنستان و همچنین حمایت ضمنی روسیه از این اشغال، دولت آذربایجان را به این صرافت انداخته که جهت ایجاد توازن قدرت، پای امپریالیسم آمریکا و مخصوصاً رژیم مجعول و اشغالگر اسرائیل را به منطقه باز کند. از این روی مسئولیت اولیهی این دخالتگریِ قدرتهایِ فرامنطقهای را متوجه دولتِ ارمنستان قلمداد کرده در عین حال یادآور می شویم که با استمداد از یک دولت اشغالگر به مصاف اشغالگری دیگر رفتن نه تنها از طنزهای تلخ تاریخ بوده، بلکه فراتر از آن، حتی خصلتِ دفاع را نیز نامشروع میکند.
سوم؛ خطاب به هر دو خلق تحت ستم آذربایجان و ارمنستان یادآور میشویم با توجه به در هم تنیدگیِ هر چه بیشترِ مسائل جهانی که باعثِ رقابتِ روزافزونِ امپریالیستها شده، مراقب باشند دولتهای متبوعشان منطقه را تبدیل به محلی جدید برای جنگهای نیابتی نکنند، چه در صورت وقوع چنین حادثهای، یقیناً این جنگ برندهای نخواهد داشت.
چهارم؛ ما به گواه تاریخ معتقدیم گذشتهای درخشان همراه با زندگی مسالمتآمیز بین هر دو خلق آذربایجان و ارمنستان در جریان بوده است. هر دو خلق در سنگرهای واحدی به مصاف جبارین تاریخ رفتهاند. بر تارکِ تاریخ هر دو خلق، مبارزهای مشترک برای نیل به آرمان “آزادی و عدالت” ثبت شده است.به گمان ما صف خلقهای آذربایجان و ارمنستان از صفوف کسانی که یا شعار “مرگ بر ارمنی” سر میدهند و یا عدهای ارمنی تندرو که از اشغال اراضی آذربایجان دفاع میکنند، جداست.
پنجم؛ ما معتقدیم همزمان که خلق ارمنستان میبایست در مقابل سیاستهای تجاوزکارانهی دولتِ این کشور ایستاده و او را مجبور به عقب نشینی از خاک آذربایجان کند، خلق آذربایجان نیز باید در مقابل همکاریهای دولت این کشور با رژیم اشغالگرِ اسرائیل ایستاده و اجازه ندهند منطقهی قفقاز آلوده به لوث وجود اشغالگران شود.
یاشاسین بوتون خلق بیرلیخلاری
یاشاسین آذربایجان و ارمنستانین زحمتکش خلقیلری.
Akhbar-Rooz
https://www.akhbar-rooz.com/بیانیه%E2%80%8Cی-فعالین-چپ-تبریز-پیرامون%D9%90-قره/