دکتر ضیاء صدرالاشرافی ; فقط درهفت آبان،کدام روزکوروش کبیر؟
درتاریخ، به چند جهانگشا، لقبِ کبیرداده اند: کوروشِ کبیر، اسکندرِکبیر، پطرِکبیر و شاهِ فرهنگِ دوستی بنام فردریکِ کبیر. طبعاً سه کبیرِاول برایِ ملت هایِ مغلوب، کبیرنبودند.
***
درعصرِعلم جدالِ دودین، ویا دوایدئولوژی، یا یک دین (اسلامِ ولایتِ فقیهی) با یک ایدئولوژی (ناسیونالیسم نژادی: آریائی، که الهام گرفته ازنازیسمِ هیتلری است)، جدالِ دوتوحش میباشد.
میهن دوستی(پاتریوتیسم) طبیعیِ هرانسان است، وآنرا حقِ تمام انسانها میداند، درمیهن دوستی نیازی به دشمن نیست. اما وطن پرستی (ناسیونالیسم) همانندِ هرپرستشی، مؤمن را به بندۀ فرمانبرِ خود مبدل می سازد، که برای پیشبردِ عقیده اش، حاضربه انجامِ هرجنایتی است.
ایدئولژیها، همانندِ ادیان، بشریت را به سفید(آهورائی) وسیاه (اهریمنی)، دوست(مؤمن) ودشمن (کافر)، خودی وغیرخودی تقسیم میکنند. بقولِ درستِ فرانسوامیتران: ناسیونالیسم یعنی جنگ.
ایدئولوژی: برای بدست گرفتن، حفظ ویا توسعۀ قدرتِ سیاسی، اغلب، تبدیلِ یک فلسفۀ سیاسی میشود، که شبیهِ به دین یا مذهب، با تمامِ خواصِ مذاهب است: اهورائی واهریمنی، وخودی وغیرخودی کردنِ انسان ها وهموطنان، آرزویِ حذفِ مخالفان: با جذب وحَلّ: (مؤمن کردن)، یا حذفِ فیزیکی شان، وتصورِدردست داشتنِ حقیقتِ مطلق وابدی، ونبودِ مداراوتسامح….
ایدئولوژیِ (یا دینِ) نوینی، با تثلیثِ (سه گانه پرستیِ) جدید، درمیانِ بعضی ایرانیانِ(دین خو)
وعرب وعربی ستیز، درحالِ ظهوراست، که البته دوهزارسال، دیرآمده است.
این (ایدئولوژی)، درواقع، دینِ نژاد- پرستانه است که:
پندارِنیک اش، زردشت
کردارِنیک اش، کوروش کبیر و
گفتارِنیک اش هم، البته شاهنامۀ حکیم ابوالقاسمِ فردوسی است
مثلِ قدیسانِ هردین وکتاب هایِ مقدسِ همۀ ادیان، مقلدان، مؤمنان وسرسپردگان، حقِ چون و
چرا، ونقدِ اَعمال وگفتارِ آنها را ندارند، وهمانندِ تمام مؤمنان، ازمحتوای آنها و نقدِعلمیِ کردار – شان، درانطباق یا عدم انطباق با نیازهایِ زمان هم، بی خبرهستند.
رژیمِ آخوندی هم هفتِ آبان را روزِسلمانِ فارسی اعلام کرده است تا مراسمِ روزِکوروشِ دوم
ق.م) را، ۵۳۹هفتم آبانِآزادیِ یهودیان) در(درمعنایِ روزِفتحِ بابل: نادرست ادعایدرواقع (و خودی کرده باشد وازصورتِ یک تظاهراتِ ضدِ رژیم وضداسلامی خارج کند!
جشنِ هفتِ آبان، نه روزِ فتحِ بابل بوسیلۀ قشونِ کوروشِ کبیراست، نه روزِ ورودِ او به بابل است، نه روزِصدورِفرمانِ آزادیِ یهودیان است، نه جشنِ تولدِ کوروشِ کبیر(از۶۰۰ تا ۵۷۶ ق.م) بااختلاف بیست وچهارسال است، ونه جشنِ تاجگزاریش یعنی (تأسیسِ سلطنتِ) هخامنشی در(۸۵۵ یا۵۵۹ ق.م)، و نه روزِ فتحِ همدان وانقراضِ مادها در(۵۵۰ ق.م) می باشد: بقول سعدی (عاقلان دانند) که این جشن بی معنی، شأن نزولش چیست: تحمیق خود و توده ها.
***
مُدّعیان درمعنایِ حافظیِ کلمه(غرقه درجهل وخودپرستی)، نه پنج کتابِ زردشت را، نه استوانۀ
چهل وپنج سطریِ کوروشِ کبیر، ونه اساطیرِ شاهنامۀ فردوسی را خوانده ونقد کرده اند. استوانه کوروش کبیردرحملۀ خشایارشا، درسالِ(۴۸۴ ق.م) موقع تخریبِ بابل ومعبدِ اسگیلا با بُت مردوک، همگی شکسته شد ونوزده سطرِاول وآخراستوانۀ کوروش بزبانِ بابلی ازبین رفت.
مدّعیان میخواهند بااین سه ابزارِکهن، وارتجاعی تر، جمهوری اسلامی رادرایران، ساقط کنند!
درصورتِ موفقیتِ فرضیِ این تثلیثِ جدید، شاهدِ تصفیه هایِ راسیستی ومحرومیت هایِ غیر انسانیِ دیگری، ازهموطنانِ بی گناهِ خود، خواهیم بود.
مبارزه با طاعونِ جمهوریِ اسلامی درایران، باید با روشنگریِ متکی به انسانیت، دموکراسی در معنایِ آزادی وبرابریِ انسانی وسکولاریسم، وباعلم وعقل، عدالت اجتماعی، همراه با ارائۀ برنامۀ براندازی باشد، برنامه ایکه: راهِ حلِ: بیکاری، فقر، بهداشت وتحصیل را با آزادیهایِ
مبتنی برحقوقِ بشر، وبرابریِ انسانیِ شهروندان درایرانِ غیرمتمرکزِ بعدازرژیمِ آخوندی، دربرداشته باشد.
با ارتجاع سه هزاروصد سالۀ زردشتی، وبا شاهنامه فردوسی: ( با اسطوره های هم دوره با
زردشت یاپیش ازاو)، یا با مانیفستِ دینی- نظامی یک فاتح به زبان وخطِ بابلی(استوانۀ کوروشِ
کبیر)، دردوهزاروپانصدوپنجاه وهشت سال پیش، مسلماً نمیشود، ارتجاع هزاروچهارصدسالۀ جمهوریِ اسلامی را درایران ساقط کرد.
چنانکه اشاره شد: این جشنِ غیرِایرانی(هفتم آبان)، درروزِتولد، یاروزِتاجگزاریِ کوروشِ کبیر
. ق.م ) است ۵۳۹(درسال ، دربابلجشنِ آزادیِ یهودیان ادعائی وخیالیِنیست بلکه روزِ
یهودیانِ سراسرِجهان وازجمله، یهودیانِ ایرانی، حق دارند روزِآزادی خود را جشن بگیرند.
اما قالب کردنِ آن به ایرانیان، همچون جشنِ ملی، مُبَدَّل به یکی ازمسائلِ قابلِ تأمل، درسنجش
درجۀ خرد(یابی خردیِ) ایرانیان میشود، که برایِ آزادیِ دیگران، ونه خودشان، جشن میگیرند!
اکثریتِ ما ایرانیان: متأسفانه قران نخوانده، همچون ارثِ خانوادگی، مسلمانِ (شیعه یا سنی) بودیم وهستیم.
گروهی، کاپیتال نخوانده، کمونیستِ دو آتشه شده بودند.
جمعی، نبردِمنِ هیتلرنخوانده، طرفدارِآلمان، وناسیونالیست هایِ آریائی پرستِ دوآتشه گردیدند
ومی گردند.
همینطور: انجیل وتورات(بیبل) نخوانده، مسیحی می شوند.
بیان وایقان واقدس نخوانده بابی وبهائی و… گردیده ومی گردند.
وحالا: نوبتِ (ایدئولوژی) یا درستتربگویم، دینِ جدید با تثلیثِ:(زردشت، کوروش وفردوسی)
فرا رسیده است!
متأسفانه، عقل وعلم، برخلافِ حماقت وتعصُبِ(دینی یا عقیدتی)، مُسری نیست.
صاحبِ نقدِعلمی (وعقلِ متکی برعلم) شدن، همانندِ تقلید وسرسپردگی، کارراحتی نیست.
====================================
متن زیررا همچون توضیحی، برمتنِ فوق افزودم
دوست وهمکارِازدست رفته ام، آقایِ اسماعیلِ پوروالی، پیشکسوت درطرحِ ریشۀ یابی وشأنِ
نزولِ تاریخ و تقویمِ شاهنشاهی (آریا مهری) بود، وعلتِ قراردادن آن جشن، درروزِهفتم آبان
را، ازطرفِ آقایِ شجاع الدینِ شفاء، اولین بار، توضیح داد:
آقایِ شجاع الدینِ شفا، دربرابرِ این بیانِ واقعیتِ تاریخیِ آقایِ اسماعیلِ پوروالی، جوابی نداشتند
تا درنشریۀ شان، (ایرانشهر) بشرح آن بپردازند یعنی: سکوتشان نشانۀ رضا وتأئیدِشان بود.
افزوده هایِ من، برمتن آقایِ پوروالی باحروفِ (ض.ص: باخط برجسته) مشخص شده است.
————————–
زنده یادآقایِ اسماعیلِ پوروالی، درماهنامۀ روزِگارِنو: (صفحۀ ۲۵-۲۴) : (دوم آذر۱۳۷۴ –
هجریِ شمسی) = ( ۲۳ نوامبر۱۹۹۵م)- پاریس مطلبی نوشت که خلاصۀ مربوط به موضوعِ آن چنین است(ض.ص:بیست چهارسال پیش: مبدءِ سنجش، سالِ۲۰۱۹ است):
آقایِ شجاع الدینِ شفا(ض.ص: که یهودی تباربود) درسالِ قبل(۱۳۷۳)، درنشریۀ ایرانشهرِخود بررویِ این نکته تکیه کرده که فکرِبِکرِاین جشن ها (ض.ص: جشن های دوهزارو پانصد سالۀ شاهنشاهی)، ازاندیشۀ شخصِ ایشان سرچشمه گرفته است… ولی وقتی میدانم که آقایِ شفا، این فکرِ بِکرِرا ازچه ماجرائی الهام گرفته است، نمی توانم تویِ” دهنِ قلمم بزنم ” که خفقان بگیر!
درواقع، سی وهشت سال پیش(۱۳۳۶)، دریک عصربهاری…درخیابانِ شاه آباد، به آقایِ شجاع الدینِ شفا….برخوردم…ضمنِ حرفهائی که من برایِ اوداشتم یکی هم این بود که: چند روزقبل،
نمایندۀ غیرِرسمیِ اسرائیل درایران، به اتفاقِ مترجمِ خود، امیدوار، به دفترِمن آمده بود (ض.ص: که آن زمان، آقایِ پوروالی معاونِ رادیو تلوزیونِ ایران بودند) ومی گفت که: قرار است ما چهارسالِ دیگردر(۱۹۶۱) = (۱۳۴۰ه.ش) مراسمی، برایِ بزرگداشتِ کوروشِ کبیر، دراسرائیل برپا کنیم، برای اینکه آن سال، درست، (۲۵۰۰) سال، ازتصرفِ بابل، ونجاتِ قومِ اسرائیل، بدستِ کوروشِ کبیرمی گذرد…(۱۹۶۱= ۵۳۹ -۲۵۰۰). ومن: (پوروالی)، ازآن روزکه این خبررا شنیدم، همه اش به فکراین بودم که چرا خودِ ما، بنحوی درصددِ تجلیل از کوروش، این پادشاهی که بیش ازهمه بما تعلق دارد برنمی آئیم؟..(ض.ص: شجاع الدینِ) شفا، آن روزخیلی خونسرد، این حرفها را ازمن شنید… ولی وقتی یکی دوسال بعد ازاین دیدار، زمزمۀ برپائی جشنهایِ (۲۵۰۰) سالۀ شاهنشاهی بلند شد، برایِ من جایِ کوچکترین تردیدی نماند که این تحفه ایست که شجاع الدینِ شفا (ض.ص: یهودی تبار) دردامانِ شاهی که اطلاعِ
یهودیان تسخیرِبابل وآزادیِ سالگیِ پانصد دوهزاروو نداشت، نهاده تاریخِ کشورِخود زیادی از !بدستِ کوروش، بحسابِ عمرِشاهنشاهیِ ایران گذاشته است را
درحالیکه آغاز فرمانروائی آریائی ها برایران زمین، ازسالِ(۷۰۱) قبل ازمیلادِمسیح، با سلطنتِ قومِ ماد، که پایتختش شهرِاکباتان (همدان) بود، ثبت وضبط شده است، وتاریخی که ما وفرزندانمان نیزدرمدارس با آن سروکارداشته ایم و داریم، چیزی جزاین گواهی نمیدهد. (ض.ص: امروز۷۰۵ وبیشتر-۷۱۳ یا ۷۱۵ ق.م.- را آغازِ پادشاهیِ (دی یوکسِ) مادی می گیرند، که معاصرِبا سورگونِ دوم پادشاهِ آسوربود ونه سالِ-۷۰۱ق.م- را، زیرا سارگونِ دوم، اسیروتبعید کنندۀ دیوکس، درسالِ۷۰۵مرده بود). بنابراین درآن زمان، ازشاهنشاهی ایران، حدودِ یک قرن ونیم سپری شده بود…..واین قبایِ بعد ازعیدی بود که، بدردِ گل منارمیخورد.
با اینحال اگرهم قراربود که فرض را براین مبنا بگذارند که سرآغازِشاهنشاهیِ ایران از(۵۵۰)
سال قبل ازمیلادِ مسیح است که کوروش علیهِ پدربزرگِ خود(ض.ص:آژدهاک که) پادشاهِ ماد بود قیام کرد وسرزمین هایِ تحتِ سلطۀ ماد را هم برسرزمین هایِ فارس ومتصرفاتِ آن افزود، دراینصورت،(۲۵۰۰) سال شاهنشاهیِ ایران، باید درسالِ(۱۳۲۹)هجریِ شمسی:(۱۹۵۰ م) برپا میشد که سالِ ملی شدنِ صنعتِ نفت بود، ومتعاقب آن زِمامِ اموربدستِ دکترِمصدق افتاد.
چنانکه مبنا را نیزتوَلدِ کوروش می گرفتیم، باز(۲۵۰۰) سالِ شاهنشاهیِ ایران، مصادف با
بسلطنت رضا شاه می شد(ض.ص: احمد شاه درست است: تولدِ کوروش را با اختلافِ قابلِ
توجه (۲۴) سال،(از۵۷۶ تا۶۰۰) قبل ازمیلاد نوشته اند: اگر(۶۰۰) قبل ازمیلاد راسالِ تولد
کوروش کبیرفرض کنیم، دراینصورت،(۲۵۰۰) سال شاهنشاهی (البته آریائی؟) درسرزمینِ کنونیِ ایران به (۱۹۰۰) میلادی، برابربا (۱۲۷۸) هجریِ شمسی- یعنی با سلطنتِ مظفرالدین
شاه برخورد میکند و چنانکه سال(۵۷۶) قبل ازمیلاد را سالِ تولدِ کوروشِ کبیربحساب آوریم،
دراینصورت(۲۵۰۰) سالِ شاهنشاهیِ ایران به (۱۹۲۴ میلادی برابرِ۱۳۰۴هجریِ شمسی) یعنی با زمانِ احمد شاه قاجارمصادف میشود: اگر بجایِ روزِتولدِ فرضیِ کوروش کبیر(که ثبت نشده)،همان هفتم آبانِ مُدّعیان را بگیریم سلطنتِ رضا شاه، دوروزبعد و ازنُهم آبان همان سال (۱۳۰۴) شروع میشود. درهفتم آبان(۵۳۹ ق.م)هیچ اتفاقِ تاریخی، دربابل رخ نداد!
قابلِ ذکراست که تأسیسِ شاهنشاهی درایران، باحذفِ آگاهانۀ ایلام که ازدوهزاروصدِ پیش از
میلاد، یعنی چهارهزاروصدسال پیش، که اولین شاهنشاهی را درکشورما تأسیس کردند، به
پانصدوسی ونه پیش از میلاد تقلیل داده شد، تا کوروش وآریائی پرستانِ ما آسوده بخوابند!).
و آنچه حیرت انگیزمی نماید این است که این مراسم سرانجام دردهۀ آخرِمهرماهِ سالِ هجری
مرگِ (۱۳۵۰) شمسی (۱۹۷۱میلادی) برگزارشد، که درست مصادف با (۲۵۰۰) سالگی (ض.ص: کُشته شدنِ) کوروش درسالِ (۵۲۹) قبل ازمیلادِ مسیح می باشد. که هفت سال بعد،
حسابی، مُنَجربه مرگِ شاهنشاهیِ ایران شد. ( پایانِ نقلِ قولِ آقایِ اسماعیلِ پوروالی).
***
/ که پادشاه وملکه ماساژتها بود، او Tomyris به نوشتۀ هرودوت: به دستور:تُ- می- ریس
به انتقامِ خودکشیِ پسرِاسیرش دراسارتِ کوروشِ کبیر،دستوردارد، سرازتنِ کشتۀ کوروشِ آری این منم زنده وپیروز، واین توئی : خون انداخت وگفت مَشکِکرده وسرش رادر جداکبیرهمانطورکه بتووعده مرده وبازنده، زیرا با ترفندِ بُزدِلانه ات، پسرم را ازمن گرفتی، اما اکنون کوروش سرِغرقه درخونِه خطاب ب گر، تُمیریسبروایتِ دی /.ازخون سیرابت میکنم ،داده بودممیگوید: خونخواردرزندگی ات، ازخون خوردن سیرنشدی، بخوربلکه بعدازمرگت سیرشوی.
علاوه برتاریخِ هرودوت به زبانهایِ اروپائی، کتاب ایرانِ باستان- کلمان هوار، بفرانسه، صفحۀ۲۴۱/ رجوع شود.
دردانلودِ تاریخِ هرودوت، ترجمۀ فارسی، از(غ. وحید مازندرانی)/ انتشاراتِ علمی وفرهنگی،
چاپِ سوم: ۱۳۶۲/ با مقدمۀ پنج صفحه ای عباسِ اقبال، بخشِ کشته شدنِ کوروشِ کبیررا(جهتِ
ترویج و پاسداشتِ شرافتِ علمی!) بکلی حذف کرده اند،عباسِ اقبال هم اعتراضی نکرده است!
——————————
بخشِ کشته شدنِ کوروش کبیررا میتوان درترجمۀ (دکترهادیِ هدایتی)، جلدِ اول، صفحاتِ
(۱۲۹ تا ۱۳۵) ملاحظه کرد که متأسفانه، متن با حاشیه دردانلود درهم شده است.
———————————–
بهترین ترجمه به فارسی(که قابلِ دانلودکردن است) تاریخِ هرودوت، انتشاراتِ اساطیر، شمارۀ ۵۴۲ ، جلدِ اول، ترجمۀ آقایِ مرتضی ثاقب فر، ۹۸۱۳ است. درآن رجوع کنید به:
/ مرگ کوروش (کشته شدنِ کوروش) کوروش وماساگت ها: صفحۀ:( ۱۹۷- ۲۰۲) صفحۀ: (۲۰۲ – ۲۰۳) قابل ملاحظه است. لینکِ(جلدِاول ودوم) قابلِ دانلود کردن است. http://files.tarikhema.org/programs/2019/08/17/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%AF%D9%88%D8%AA_1.pdf http://files.tarikhema.org/programs/2019/08/17/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%AF%D9%88%D8%AA_2.pdf
***
ضمن گرامی داشت تحقیقِ دستِ اول یک دوستِ ازدست رفته، زنده یادآقایِ اسماعیلِ پوروالی، آوردنِ نکاتِ تاریخیِ نوشتۀ او، باتصحیحِ تسامحِ کوچک وتوضیح آنها، میتوان این نکتۀ تکمیلی را هم برنکاتِ مربوط به تقویم تاریخِ معاصرِایران افزود که: محمد رضا شاه، همچون یک فردِ خرافی، جداً، باورداشت که تائید شدۀ خدا است و(مأموریتی برایِ وطنش ایران)، ازطرفِ خدا دارد. لذا بنظرِمن، بی توجه بمراحلِ مهم زندگیِ کوروش، آن جشنها را طوری ترتیب دادند که آغازِسلطنتِ محمدرضاشاه در(۱۳۲۰هجری شمسی:۱۹۴۱میلادی)، مصادف باپایانِ (۲۵۰۰) روزِبخطا باحفظِ روزِهفتم آبان، که (!درایران باشد ، ازکوروش(ولومرگش)سلطنت سالِ .شده ومی شود قلمداد ،ق.م ۵۳۹در -بابل اسارتِاز ،یهودیان آزادیِ نادرستِ و فرضیِ
اما درموردِ فتحِ بابل بوسیلۀ کوروشِ کبیر، دکترعبدالمجیدِ ارفعی بنا به روزشمارِبابلی، به درستی درسایتِ ( ایران بوم: آریا بومِ سابق)، درآخرِتوضیحِ شمارۀ هفده ( ۱۷) می نویسد: https://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1476-manshor-korosh-bozorg-sp-10120014.html
روزِ ۱۶ تشریتو (= ۱۲ مهرماه) گبریاس، فرماندهِ سپاهانِ گوتی(قوتی) ازراهِ بسترِرودِ فرات،
واردِ بابل می شود و شهررا بی خونریزی تصرف می کند.
ارخسمنو: (۸۱ هیجدهم آبان) کورش، به بابل می آید. Arahsamnu روزِسوم ماهِ
بنابراین، فتحِ بابل دردوازدهم مهر، وروزِ ورودِ کوروشِ کبیربه بابل، هیجدهم آبانِ پانصدوسی
ونُه پیش ازمیلاد بوده است، ونه هفتم آبانِ آن سال. عقلاً ومنطقاً، آزادیِ یهودیان، چند وچندین
یهودیان، . یعنی (هفتم آبان)ونه قبل ازآن میتواند اتفاق بیافتد ق.م)، ۵۳۹آبان (هیجدهمِاز روزبعدهم درمحاسبه خود اشتباه کرده اند. جشنِ هفتم آبان، مربوط به هیچ واقعۀ تاریخی نمی باشد!
بدستورِشخصِ شاه، که به تازگی ملقب به آریا مهر(خورشیدِ نژادِآریائی) هم شده بود، یک تقویم
من درآوردی بنام تقویم شاهنشاهی هم جعل شد، وسال (۱۳۵۰) هجریِ شمسی را به (۲۵۳۰
شاهنشاهی) تغییردادند که مطابق با سالِ (۱۹۷۱میلادی) بود.
***
آنچه باعثِ این سوءِ تعبیرشده است: وجودِ گروهِ بزرگِ زبان هایِ تحلیلی، به اصطلاح نادرستِ ژئوپلتیک:هندواروپائی میباشد:(درامریکاواسترالیاهم هستند!؟): که اززردپوستانِ فارسی زبانِ تاجیکستانِ چین، تاجیکستان وهزاره هایِ افغانستان، تا سیاه چهرگانِ موسیاهِ هند وموبورهایِ چشم آبی قارۀ اروپا وامریکا)، رادربرمیگیرد. مدعیان، درعصرِعلم (ژنتیک)، ازرویِ جهالت،
یاتجاهُل العارف، متکلمین باقیافه هایِ مختلف به آن زبانها را، بیک قوم وتباراسطوره ای ونژادِ وابراهیم نوحِ، نِسبَت داده ومیدهند، که مترادفِ آدم آریائی نژادِبنام موهوم وناموجودِ واحدی،ادیانِ سامی است. درگذشتگانِ عصرِباستان وعصرِسُنّت رادرطرحِ اساطیر، حَرَجی نیست، سخن وبحث، درعصرعلم، با مدعیانِ جاهل یا تجاهل العارف کنندگان (خود را آگاهانه وعمداً به نادانی زنندگانِ) امروزی است که دکاندارانِ فروشِ این موهوماتِ ضدِ بشری وخطرناک هستند، عقیده ایکه یکباردرنازیسمِ هیتلری، امتحانِ خود را با پنجاه ودومیلیون کشته داده است.
بگذریم که قوم (ایر) یا (آریا)، عنوانِ اسطوره ای است یعنی تاریخ، ازوجودِ آن قوم، با مکان
جغرافیائیِ معین وزمانِ تاریخیِ مشخص، وآثاری ازآن، بیخبراست، چه رسد به نژادِ موهومِ
منسوبِ به آن قومِ خیالی واسطوره ای، که متکی برتوّهُماتِ نژادیِ قرنِ هیجدهم وبخصوص
نوزدهم، تا نیمۀ اول قرن بیستم(درعصرِاستعمارِمستقیم) پیش ازکشفِ علمِ ژنتیک بود که ابتدا (در۱۹۵۳) آسیددِزاُکسی ریبونوکلئیک(آ.دِ.اِن) کشف شد ودرسالِ(۲۰۰۰م) کُدِ ژنتیکیِ انسان را بازکردند. معلوم شد همۀ انسانها نه نژاد(راس/ رِیس)، بلکه یک گونه (اِسپِس) هستند.
درپایان گفتنی است که فضیلت ورذیلت همواره فردی است: درتمام رنگها، ملت ها، زبان ها، ادیان واعتقادهای سیاسی، اشخاصِ شریف ومدافعِ حقیقت وعدالت، وافرادِ پست وخود فروخته، و ظالم، وجود داشته وخواهند داشت.
سعی ناموفقی که دررسمیتِ جنبی دادن به تقویم ناکارآمدِ هجریِ قمری، درکنارِتقویم رسمیِ
کشور، یعنی تقویم جلالیِ(هجریِ شمسی) دربعد ازانقلابِ(۱۳۵۷) بعمل آمد، فراموش شد.
چاپِ اولِ این مقاله را میتوان ازجمله درسایتِ زیرخواند، که مورد بازبینی قرارگرفت.
https://iranglobal.info/node/6283