معیارهای تحلیل در تبدیل ایاصوفیه به مسجد
جناب محمد بابايى نوشته ايى دارند در باب تبديل يك موزه به مسجد در ترکیه، يعنى تبديل كليساى “اياصوفيه” به مسجدی برای خواندن نماز جماعت كه در تصرف استانبول به سال ١٤٥٣ میلادی، يعنى٥٠٠ سأل قبل از این، توسط سلطان محمد فاتح پادشاه وقت عثمانى، بدست مسلمانان افتاده است.
در نوشته مذكور، تمام تحليل بر دو معيار استوار است؛
يكى: راضى نگاه داشتن اكثريت جامعه است در آنجا كه مينويسد، “داستان ایاصوفیه هم چنین است. ایاصوفیه را ذهنیت مدرن و جهانی و پیشرو به موزه تبدیل نکرد، همین ذهینت ذلیل و واداده مرتکب چنین کاری شد و برای دهها سال اکثریت جامعه را عذاب داد”
دقت کنید که دغدغه جناب بابایی در اینجا، تبدیل نشدن یک کلیسای فتح شده در 500 سال پیش به مسجد است که عذاب اکثریت جامعه را، یعنی اکثریت جامعه مذهبی، و به بیانی ذهنیت ارتجاعی اکثریت را به دنبال داشته است. معيار توسعه جامعه و نیازهای کشور نوپای ترکیه در آن دوره نیست. معیار ذهنیت عقب مانده و عذاب کشیدهء جامعهء مذهب زده و سنتگرا در خاورميانه و تركيه در طول صد سال گذشته است.
دومى: به رخ كشيدن فتح استانبول براى اروپاييان است، آنجا كه مينويسد،” اکنون و در دوران اردوغان هر سال فتح استانبول را جشن میگیرند. ایاصوفیه هم دوباره به جامع تبدیل شد و قرار است به زودی بعد از دهها سال اولین نماز جمعه نیز در ایاصوفیه برگزار شود.”.
تمامى تحليل براى بنيان اين دو نكته نگارش شده است. تصورش را بكنيد كه بنا به تحليل مذكور، اگر جمهورى جوان تركيه در همان آغاز شكلگيرى اش رضايت جامعه دينى و يا ذهنيت دينگرا و سنت گراى تركيه را ملاك سياستهاى تركيه براى توسعه قرار ميداد، شايد تركيه از افغانستان امروز هم رشد نایافته تر بود.
در عين حال باید اندیشید که، نمايش يك غرور كاذب، در قرن ٢١ براى تركيه چه ارمغان و يا چه تاثيرات مخربى میتواند به همراه داشته باشد؟ چو تركيه امروز تركيه دوران محمد فاتح نيست. تركيه يكى از كشورهاى در حال توسعه است و به دوستى دولتها در جهان و بويژه دولتهای اروپایی بشدت نياز دارد. به بيان ديگر نمايش قدرت آنهم براى حادثه ايى كه در ٥٠٠ سال قبل اتفاق افتاده حركتى در تعارض با مدنيت امروز و در تخالف با صلح جهانى است كه بنیانگذار ترکیه یعنی آتا تورك به آن تأكيد داشت، تاکیدی که اتفاقا يكى از محورهاى استراتژيك سياست خارجی در قرن بیست و یکم است.
حالا آرزوى ديرين توده مذهب زده و سنتگرای که درواقع اکثریت مورد نظر جناب بابایی است از دو دهه پیش برآورد شده و اسلاميستها در تركيه عنان قدرت سیاسی را بدست گرفته اند. بافت دينگرا به همراه ناسيوناليسهاى افراطى تركيه، در طول 13 سأل گذشته هم در درون تركيه و هم در بيرون آن، مدام در حال افزايش تضاد و تخاصم اند.
در عين حال قتل عام سيواس را هم نباید فراموش کرد، قتل عامی كه خاطره سينما ركس آبادان را زنده کرد و انزجار جامعه مدرن ترکیه و جامعه سکولار جهانی را برانگیخت. قتل عامی که عزيز نسين به سختى از آن جان سالم بدر برد.
حاكميت اسلام گرايان در تركيه كه با شعار رسميت حجاب به میدان آمده بود جامه عمل پوشاند. شعاری که در واقع بر بى درايتى سكولارها در ترکیه جان گرفت و ترکیه را به آغوش ارتجاع دينى و ناسيوناليسم افراطى انداخت و شرايط این کشور براى توسعه دمكراتيك و پايدار مسدود كرد.
اينك تركيه زخمهايى از حاكميت اسلام گرايان در حداقل 13 سال آخر حاکمیت آنها بر تن خويش دارد كه التيام آنها شايد دهها سال بعد از دور شدن آنها از حاکمیت در ترکیه به طول انجامد.
جدا از آنچه كه من به معيار هاى غيراصولى در تحليل جناب بابايى اشاره كرده ام، حس ميكنم، یک تمایل ضد غربى كه زمينه ساز قدرت يابى ايسلاميست ها در خاو ميانه و از جمله ایران و ترکیه را فراهم كرده است، در نزد ايشان وجود دارد. وگرنه رضایت به خواندن نماز جمعه در ایاصوفیه که چیزی ترویج اسلام گرايى، تحکیم موقعیت سیاسی اردوغان در جامعه مذهبی ترکیه و در عین حال حرکتی در تعارض حفظ میراث باستانی و حتی حرکتی در تعارض با صلح دوستی است، نمیتوانست به شکل گیری نوشته مذکور از سوی ایشان منجر شود. تمامی برآورده ها نشان میدهد که تركيه آکپ از مسير دمكراسى بسيار فاصله گرفته است و اين روند نتايج مثبتی براى تركيه و كشورهاى همجوار نمیتواند به ارمغان بیاورد.
2020-07-13
پانوشت:
ایاصوفیه- محمد بابایی
https://www.facebook.com/Mohammad.Babaee.Balaneji/posts/3206770739409633