۲.در همین پارگراف ه. ص حتا به خواننده درس جامعه شناسی میدهد که “سرزمین هر ملتی شناسنامە و هویت مردمان ان دیار هست. مثلا، روسیە سرزمین روسها و زبان روسی هستە اصلی هویت انان است. فرانسە سرزمین فرانسویها و زبان فرانسوی هویت و شناسنامە انان است. جمهوری اذربایجان ( اذربایجان شمالی ) سرزمین بخشی از اذریها و زبان اذری شناسنامە انان است…”(پایان نقل قول) . در اینجا هر خواننده دبستانی مقاله هم انگشت بر دهان میپرسد که اخر اگر به فرض این فرضیه را درست بنامیم (که درست نیست و حکایت از فقدان دانش سیاسی – اجتمایی نویسنده دارد)، پس چطور ” آذربایجان غربی ” که قرنها است ” آذربایجان ” نام دارد، امروز به ” آذریها ” نه , بلکه در رویاهای ه. ص به کردستان تعلق دارد؟ در کدام برهه از تاریخ اینجا نامش “کردستان“ بوده است؟
واقعیت چیست ؟ ه. ص در این گفته طوطی وار سیاست استالینیستی دوران بعد از سالهای ۱۹۳۶ را تبلیغ میکند که از این تاریخ به بعد با شیوه زیرکانه تلاش شد که برای جدا کردن حساب ساکنان ترک قفقاز از بقیه نقاط ترک نشین دنیا , بخصوص ترکان آنادولی , از نام سرزمینی آنها ملت سازی و زبان سازی کنند. سیاستی که ه. ص هم بسیار طرفداران است و حتا هر بار نام“ ترکان عثمانی“ را می آورد چنان برانگیخته میشود که چون استالین بی اختیار حتما در ” پست بودن ” آنها پیشوند و پسوندهایی آکنده از فحش و بد و بیرا نثار میکند ! راسیسم آشکار در تار و پود ه. ص چنان او را کور کرده است که او حتا حساب یک امپراطوری به نام “امپراطوری عثمانی” , که یک سیستم اداره پادشاهی سرزمینی پهناور در قرنها پیش بود , را نمیتواند از حساب یک ملت ، ملت ترک ( که او ” ترک عثمانی” میخواند و در ترکیه کنونی ساکن است) جدا کند. به این مساله باز بر میخوریم آنجا که ه. ص نمیتواند ترک تبارهای در خدمت سیستم جمهوری اسلامی را از فعالان ترک و حتا مردم عآدی ترک که درست به اندازه ه. ص از حقوق جمعی خود چون داشتن مدرسه و حقوق انسانی در سرزمین خود محروم هست و هنگام طلب آن به زندان و شکنجه محکوم است، تمیز دهد!
همین چند روز پیش یکی از فعالان به نام ترک در آذربایجان به ۱۵ سال زندان و حبس تبعیدی محکوم شد ! ه. ص آن قدر از نزدیک بینی مفرط رنج میبرد که گمان میکند که ”ترکهای“ در حاکمیت برای ترکها مدرسه و فرهنگ سرا ساخته اند اما کردها را از آن محروم نگاه داشته اند ! ه. ص نمیتواند بفهمد علت حبس این فعالان ترک که برای طلب مدرسه ترکی به ۱۵ سال زندان محکوم شده اند , چیست اگر آنها با نظام جهوری اسلامی در ” ماه عسل” بوده اند . عسل این ماه کجاست که ما نه میبینیم و نه میچشیم بلکه بر عکس در زندانهای رژیم آب خنک آن را میخوریم؟؟
واقعیت اینچنین است علیرغم آرشیوهای موجود در کتابخانهها, موزهها , آکادمی علوم آذربایجان و حتا کتابهای درسی در دوران قبل از سالهای ۱۹۳۶ که به وفورو کلمه ترک در کتابها و در“ ادبیات ترکی ” و“ گرامر زبان ترکی“ و ”لغتنامههای روسی – تورکی“ و… یافت میشود، کم کم با اتخاذ این سیاست موزیانه دادن هویت ”آذربایجانی“ و زبان ”آذربایجان جا“(یا مخفف آن زبان و ملیت ” آذری” پهلویها ) به جای ترکی ، وحشت استالین در اتحاد احتمالی قفقاز در آینده با دیگر دولتهای ترک در منطقه را به خیال خود کاهش دهند.
بسیار مفید است که بدانیم همین سیاست را با ساکنان مولدوی که نام سرزمین مادری ملتی با تبار ”رومین“ و زبان ”رومین“ است و همجوار با رومانی که همین ملت در آنسوی مرز مشترک است , آورده بودند . پارلمان مولدوی در سال ۱۹۹۴ با تصویب لایحه ای بسیار تاریخی این نام را لغو و نام ملت خود ”رومین“ و زبان آنها زبان ”رومین“ را به آنها باز گرداند , در حالی که نام سرزمین مادری همچنان ”مولدوی“ است.
در اینجا سوال جالبی به ذهنم آمد که شاید دوستان هم به آن فکر میکنند و آن این که چرا بازگرداندن نام ملی ترک و زبان ترکی که بعد از سال ۱۹۳۶ تغییر یافته است، بعد از استقلال آذربایجان چون مولدوی به نام اصلی باز نگشته است ؟ جواب این است که در دوره کوتاه ” ابوالفضل الچی بی“ این تغییر در قانون اساسی در نام زبان و ملیت “ ترک ” داده شد اما بعد از او خاندان علیف دوباره آن را تغییر دادند. باید به تشبهات دلایلی کی حیدر علیف در کمیته برسی این مساله جلوی ادیبان و زبان شناسان و شاعران میگذارد با آن چه ه.ص در اینجا میگوید نگاه کنید! شگفت انگیز است ! انگار ه.ص ترکی بلد است و فیلم علیف در این ویدئو را خوب دیده و از بر کرده است و اینجا تکرار میکند!… راستی کرد بودن علیف را هم از اقای صوفی زاده شنیدم !…عجب! آیا همین میتواند گویای لنگیدن بسیاری مسائل اکتول در این کشور از جمله همین مساله نام زبان و پایان دادن به اشغال قره باغ باشد ؟! (۸)
از طرفی ه.ص نمیتواند , چون علیف که نتوانست ، توضیح دهد چگونه ”نام سرزمین مادری نام ملی است“ آنجا که ما ۲۲ دول عربی داریم از لبنان ، مصر، بحرین، اردن، لیبی،… جهان عرب یا کشورهای عربی یا ایالتهای عرب شامل ۲۲ کشور عربی (۱۰ کشور آفریقایی و ۱۲ کشور آسیایی) که عضو ”اتحادیه کشورهای عرب“ هستند, چطور پس همه عرب هستند و زبانشان عربی است ؟
ه.ص حتا نمیداند که این دولتها با این که در ” اتحادیه کشورهای عرب ” در بسیاری مسائل هم پیمان هستند و متفق عمل میکنند،اما ممکن است در برخی مسائل دیگر اختلاف نظر داشته باشند از جمله در موضوع اشغال سرزمینهای فلسطینی که برخی از آنها نزدیک و موازی غرب, و بعضی کاملا در کنار حرکت آزادی بخش ملی فلسطین هستند.
همین طور است امروز و دیروز کشورها و دولتهای ترک که حتا در تاریخ با هم جنگیده اند و امروز هم بر سر بسیاری موضع گیریها , که ه.ص خود آن را بر میشمرد اما علت آنها را درک نمیکند، ممکن است در کنار حرکت آزادی بخش و مدنی ترکها در ایران نباشند و حتا بنا به مصالح خود مخالف آن باشند. ه.ص مثلا نمیتواند بفهمد که چرا همین ”دولت فدرال کردستان“ هم چند ماه پیش یک فعال سیاسی کورد را که به آنجا پناهنده بود دستگیر و به ایران تحویل داد که اعدام شد.
کوته بینی ه.ص در تحلیل منافع ” دولت- ملتها “ی شناخته شده در سازمان ملل و رابطه آنها با ملتهای در حال مبارزه برای حقوق ملی دمکراتیک اجازه دیدن جنگل را بین درختان به او نمیدهد و او از تحلیل سیاسی در اینمورد عاجز است. بیسوادی او به اندازهای است که گمان میکند که این دسیسه رژیم جمهوری اسلامی است که میخواهد ترکهای ایران را از جمهوری آذربایجان , که گویا مدافع حقیقی آنها است , دور کند و به ترکیه نزدیک کند که مدافع آنها نیست , با این که هیچ دلیلی برای اثبات این یا آن ادعا هم ندارد جز نفرتی کور از ملتی که او “ترکان عثمانی” نام میدهد. او معلوم نمیکند که این ملت ”ترک عثمانی“ همه نماینده ” دولت عثمانی” بودند یا نماینده”دولت جمهوری ترکیه ” …هستند یا بر عکس این ملت با اکثریت نزدیک به ۵۰ درصد خود حتا در کنار احزاب مخالف دولت کنونی جمهوری ترکیه است ! اما کور رنگی ه .ص ناشی از نفرت و نژاد پرستی آنتی ترکی ، قدرت چنین تمایزی را از او گرفته و او این چنین به پرت و پلا گویی پرداخته است.
کوتاه سخن ه.ص تئوریهای پهلوی، استالین و کسروی را عاریه گرفته بدون داشتن قدرت سنجش میزان درستی و نادرستی آنها ، طوطی وار تکرار میکند. ترکها از چین تا بالکان در مناطق مختلفی پراکنده هستند و نامهای مختلفی بر سرزمینهایشان دارند که آذربایجان فقط نام یکی از آنها است, اما همه ترک هستند و زبانشان ترکی است. برای آنها که مشکل دارند این حقیقت را قبول کنند ، یاد آوردن وجود ۲۲ کشور عربی با نامهای سرزمینی مختلف اما زبان و ملیت متحد عربی مفید است.
۳. مهیبترین بخش این مبحث “آذری و ترک” آنجاست که ه.ص نهایتا عنان و کنترل از کف داده افکار نژاد پرستانه و ضد انسانی خود را علیه خلق تورک ، در هر کجای دنیا که باشند، به شکلی عریان با دست چینی از ” ضرب المثلهای آنتی ترک” که در بین ”خلقهای دیگر“ (بخوانید نمایندگانی راسیست در بین دیگر خلقها از جنس خود ه.ص ) یافت میشود را به میدان میاورد …:” در وصف کارنامە سیاە تورکان عثمانی شنیدەهای حقیقی از زبان دیگر ملتها زیاد هست…“ “(پایان نقل قول) و در نهایت بهت زدگی به ملت ترک توصیه میکنند که :
ببینید ! اگر بگوید ترک هستید ، مشمول این ضرب المثلهای آنتی ترک هستید. توصیه این است که آذری باشید که شرمسار نباشید که ترک بودن برابر با شرمساری است!
بیانیه عدهای از ترکها و فعالین آذربایجان در مورد خط و مشی یک حزب یا احزابی بود و نادرستی شیوهای را نقد میکرد و صد البته که مخاطب آن هیچ ملتی ، از جمله ملت کورد نبود و در آن کلمهای توهین آمیز علیه کسی نمیابیم. اما ه.ص در جوابیه خود ملتی را گاهی در داخل ایران گاهی خارج از مرزهای آن در کشورهای همسایه به ناسزا گرفته است آن هم از نوع پست و راسیستی آن که بهت انگیز است ! ” …در وصف کارنامە سیاە تورکان عثمانی شنیدەهای حقیقی از زبان دیگر ملتها زیاد هست. ارمنیها می گویند ” اگر تورکها کسی برای کشتن نیابند پدر خود را می کشند “، اکراینی ها می گویند ” نە مرغ پرندە هست نە تورک انسان “، بلغاریها، ” پای تورکها بە هرجا افتاد انجا هرگز سبز نمیشود “. رومانیها می گویند ” هرگاە خروس تخم گذاشث تورک هم ادم میشوند” . یونانی ها ” اگر تورکها از اشتی حرف زدند بدان کە جنگ در سر دارند “. روسها. ” اگر سرزدە مهمان امد بدانید کە تورک هست “. صربها. ” انسان می سازد تورکها ویران میکنند “. انچە جای سوال و جای تاسف است اذریهای ایران با ان فرهنگ و تاریخ درخشانی کە دارند خود را بە تورکان عثمانی با ان تاریخ منفور و سیاە گرە میزنند.“ ( پایان نقل قول)
بوی متفن نژاد پرستی آنتی ترک ه.ص چنان از این گفتار و بگوییم اعتراف ضد بشری او برمیخیزد که عجالتا از این بخش میگذرم و حساب نویسنده را به خواننده واگذار میکنم که به سطح ایشان تنزل نکنم .
معلوم نیست چرا تاریخ ملتها باید مایه شرمساری آنها باشد ؟ ه.ص نمیتواند درک کند که همین ۷۵ سال پیش دولتی از آلمان ( نه آلمانیها ، دولتی فاشیست و حاکم در آلمان ) یهودیها را لخت کرد و به اتاقهای گاز فرستاد و زنده زنده سوزاند.حالا آلمانیها باید از آلمانی بودن خود شرمسار باشند ؟
ه.ص عاجز است که درک از تاریخ و روند آن داشته باشد و بفهمد که آن زمان زمان قیصرها و امپراطوریها و شاهان و …دوران برده داری و چپاول و قتل و خونریزی بوده است و هر ملتی هم که حکمرانی داشته براقتضای زمان و شرایط خود در قرنها پیش همین پیشینه را در تاریخ خود داشته است . جنگهای اروپا در دوران قرون وسطا و رقابتهای امپراطورهای مختلف بر سر تصاحب سرزمینهای هم و غارت دیگری ، جزوی جدانشدنی از تاریخ تمام بشریت و امپراطوریها از جمله امپراطوری عثمانی است ! ه.ص عاجز است از درک این مساله که کشور گشایی دیگر امپراطوران هم بعد از ارسال نامه ملتها و حکمرانان همسایه که ” لطفا بفرمایید بیایید ما را فتح کنید” نبوده و همه و همه با خونریزیها و غارت گریها صورت گرفته است و افسانه “کورش بانی حقوق بشر ” آن هم در دوران برده داری و کشور گشایی , افسانه ای بیش نیست !
۴. در پایان این بخش توصیه دارم که ه.ص این مقاله را به ”سایت فاووریت“ خود ” آذریها” در ایران , که تحت نظارت مستقیم مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی فعالیت میکند و پر است از الفاظی چون ” پان ترکیست” و…, که ه.ص هم به آن دست یازیده , بفرستد که حتما در صفحه اول آن چاپ کنند. حقیقتا این مقاله در محتوای سخیف خود از آن چه که در این سایت با نام دلبند ” آذریها” که ه.ص برای ما میدوزد باز تولید میشود، چیزی کم ندارد که حتا رو دست آنها هم میزند! ( ۹-۱۰)