اینک 120 سال از تلاش مردم ایران برای دستیابی به یک دولت دمکراتیک میگذرد. با نگاهی گذار به پروسه 120 ساله جانفشانی های انقلاب مشروطیت را می بینیم که با تمامی تلاش برای گذار از سیطره استبداد کهنه و موفقیت هایی برای تثبیت مشروطیت، نوشتن قانون اساسی و انتقال قدرت سیاسی از سلطان به مجلس ملی، با کودتای امپریالیسم انگلیس و سرسپردگانی چون رضا میرپنج و سپس رضا شاه، استبداد کهنه و بسیار خشن را دوباره به کشور بازگرداند. فاکتور اصلی بازگشت به استبداد در این مرحله قوه قهریهء امپریالیسم انگلیس و کودتا توسط دست نشاندگان آن در ایران بود.
سال 1357 سال تلاش دوباره خلق های ایران برای نفی استبداد و اینبار استبداد خاندان پهلوی و برای گذار به دمکراسی بود. تلاشی که با قدرت تمام دودمان استبداد پادشاهی را در طول مدت نسبتا کوتاه یکسال به زیر کشید و مستبد را به فرار از کشور واداشت. اما اینبار نیز موفقیت مردم در خلع ید از استبداد پادشاهی با موفقیت به انجام رسید، اما دیری نپایید که انقلاب ضداستبدادی مردم به گل نشست و اینبار استبداد نعلین، استبداد دینی هولناکی با شدت خشم و وحشت را بر کشور مستولی ساخت و منادیان و رهبران دینی سکان دولت جدید را به دست گرفتند و در مدت زمان بسیار کوتاهی نعره های وحشت، شکنجه و مرگ از زندانهای مخوفی که استبداد سلطنتی ساخته و در دورهء جمهوری اسلامی به کار گرفته شده بود، به گوش رسید. این نعره ها فریاد شکست ضداستبدادی از 22 بهمن به این سو بود. فاکتور اصلی تکوین یک دولت دینی و استبدادی سیاست سانسور، نفی آزادی مطبوعات و سرکوب های سیاسی و در نتیجه بی خبر و ناآگاهی مردم بود که مردم را بسوی رهبران مرتجع دینی کشاند و کشتی انقلاب ض استبدادی را از حرکت باز داشت.
اینک در آستانه سومین تلاش خلق های ایران برای نفی استبداد نعلین در ایران هستیم. اعتراضات علیه رژیم جمهوری اسلامی از همان روز اول چه در مرکز و چه در پیرامون جریان داشته است و البته با سرکوبهای وحشیانهء رژیم آخوندی روبرو بوده است. اما با گذشت هر روز زمان اعتراضات عمومی و صنفی علیه رژیم جمهوری اسلامی وسعت بیشتری یافته است و از سال 1388 گسترهء بیشتری داشته است. سال های 96، 97 سالهای اعتراضات وسیع در کشور برای عقب راندن جمهوری اسلامی بود. اما این اعتراضات تا سال 1401 با ناکامی در بسیج عمومی روبرو بودند. اینک اما حدود پنج ماه است که وسعت اعتراضات و مطالبه بسیار مصرانهء مردم برای به زیر کشیدن استبداد دینی و نظام ولایت فقیهی به یک فاکت در کشور بدل شده است. سرکوب وحشیانهء جمهوری اسلامی و کشتار معترضین در خیابانها نیز نتوانسته اراده مردم معترض را در هم بشکند.
اینک اما افکار عمومی ایران همچنان در سالهای 1357 سیر میکند، یعنی آگاهی سیاسی در کشور به دلیل اعمال سانسور و عدم وجود آزادی مطبوعات و تشکل یابی بسیار نازل است. اما این از شدت مبارزات ضد استبدادی کنونی نکاسته است. همین نازل بودن سطح آگاهی سیاسی دامی است که مردم به جان آمده از جمهوری اسلامی ممکن است در آن گرفتار بیایند و تسلیم هر عنصر نالایقی در هژمونی سیاسی بشوند. رهبر پرستی در این دوره به پدیده ایی مضموم تبدیل شه است. اما تلاش مدیای تمامیت خواه متمایل به ایجاد قدرت متمرکز با ویژگی انکار خلق های غیرفارس و مناطق مورد تبعیض آنها در صدد ایجاد کودتایی از نوع ایجاد و تزریق هژمونی سیاسی به مردم و رهبر تراشی برای آنهاست.
بایستی اعتراف کنیم که افکار عمومی جامعه ایران به دلیل اعمال سانسور در دو اقتدار استبدادی شاه و شیخ شرایط تسلیم شدن به پوپولیسم را دارد و عدم وجود احزاب سیاسی قدرتمند در میان خلق ها به دلیل حاکمیت استبداد در کشور، جنبش اعتراضی و انقلابی مردم بسیار مستعد ضربه پذیریست. از این زاویه بایستی مسائل و حوادث کشور در شرایط کنونی بایستی با دقت رسد شود و جریانات پوپولیست و ارتجاعی که در صدد رهبر تراشی برای مردم اند را باتمامی توان افشاء گردد. انقلاب دمکراتیک کنونی البته شانس کوچکی برای گذار به دمکراسی نیم بند در ایران را دارد اگر که نیروهای دمکرات در میان خلقها بتوانند فضای سیاسی نقش آفرینی بیشتر داشته باشند.
امیدواریم تلاش این بار خلق های ایران برای رسیدن به آزادی، برابری و دمکراسی سرنوشت نافرجامی نیابد…
حزب دمکرات آذربایجان
2023.02.08