یونس شاملی در نشست همگرایی و همآوایی و هماهنگی در تورنتو: در فردای ایران مجلس موسسان در مرکز نمیتواند حکومتهای محلی تشکیل شده بعد از سقوط نظام را به رسمیت نشناسد !
روز یکشنبه مورخ ٦ فروردینماه ، به دعوت عده ای از چهره های سرشناس اپوزیسیون از جمله دکتر رضا مریدی وزیر سابق ترک تبار ایرانی اهل ارومیه در دو وزارت خانه ایالت انتاریو در کانادا , وزارت آموزش عالی و همچنین وزارت فنآوری و انرژی به مدت هشت سال، نشستی به منظور گفتگو در باره راهکارهای ایجاد رژیمی مبتنی بر دموکراسی و عدالت اجتمایی در آینده ایران برگزار شد.
هدف این نشست آغاز تبادلات فکری و نظری با اشتراک گروه های گوناگون تبعیض دیده از جمله زنان , نمایندگانی از احزاب ملتهای مختلف ایران و همچنین نمایندگانی از احزاب گوناگون راست گرا و چپگرا آغاز شد. حزب دموکرات آذربایجان نیزکه به این نشست دعوت شده بود با شرکت دکترسیمین صبری سخنگوی حزب و تعدادی از اعضای هیات اجرایی دکتر ضیاء صدر الاشرافی, و آقایان مهندس محمد رضا خشتی و یونس شاملی در این نشست شرکت نمود .
خانوم دکتر سیمین صبری در پانل مخصوص “زنان در انقلاب زن زندگی آزادی و اهمیت نقش رهبری زنان ” همراه سه تن دیگر از زنان اکتیو درعرصه سیاسی – اجتمایی و حقوق زنان , به عنوان سخنران نخست این پانل اظهار داشت که : ” برای سنجش میزان دموکراسی و پیشرفت مدرنیته در ابعاد مختلف در یک کشور باید به دو عرصه متمرکز شد : وضعیت زنان و وضعیت تحصیل و آموزش .” وی همچنین اظهار داشت که رژیم جمهوری اسلامی دقیقا از این دو گروه یعنی زنان و جوانان است که عاجز و درمانده گشته است چون جوانان با عزت نفس بسیار و زنان با اعتراضات بی پروا و جسارت بیسابقه در کف خیابان به نبرد با این رژیم آغاز کرده و در صفوف اول میروند. زنان و جوانان دو قشری بودند که از روز تاسیس جمهوری اسلامی مورد هدف وحشیانه بودند و حتا رژیم با ایجاد آپارتاید جنسیتی در این کشور و پوشش اجباری نماد خود را بر پیکر زنان هک کرد . همان نمادی که زنان با از سر برداشتن ان و به آتش کشیدن ان در واقع ستون فقرات و مشروعیت رژیم را به آتش کشیده آن را متزلزل نمودند. وی به عنوان یک فمینیست اینترسکشیونالیست لایه های گوناگون ستم از جمله ستم طبقاتی, ستم مذهبی , ستم طبقاتی و البته ستم ملی و ستم و سرکوب لایه های دیگر چون نویسندگان و دانشجویان را در کشور شمرد و اضافه کرد که همپوشانی این مطالبات که دراکثر آنها ۵۰% را زنان و در مورد ستم جنسیتی ۱۰۰% را زنان تشکیل میدهند غیرقبل انکار است. در مورد ژینا ( مهسا) هم دقیقا سه لایه از این ستم ها به درستی قابل مشاهده است : زن بودن , جوان بودن و همچنین کرد بودن . ستم های ملی و جنسیتی و سرکوب نسل تشنه مدرنیته یعنی جوانان هر سه عناصری هستند که هر شهروند در این کشور آنها را چون مخرج مشترکی گرد هم میاورد. به عقیده او پاسخ گویی به مساله زن در ایران , پاسخگویی و یافتن راه حل برای تمام مشکلات است که ستیز مدرنیته و سنت را حل میکند.
دکتر صدرلاشرافی سخنان خود را با تحلیل تاریخچه پرچم به گفتار خود آغاز نمودند . ” این پرچم فقط یک بار آن هم نه از شاه بلکه از مردم رای گرفته ان هم مجلس شورای اول بود. ماده پنج قانون مصوب در آن. ان شمشیری را هم که آنجا گذاشتند چون ۱۴مرداد مشروطه به پیروزی رسیده است قلب الاسد است به قول قدما, شیر را گذاشتند و گفتند چون کشور شیر است شمشیر علی ابن ابو طالب را هم دادند دستش . اما با همان رفراندومی که ان زمان مردم نمیدانستند چه میخواهند اما میدانستند چه نمیخواهند و شاه با گریه از ایران رفت در نتیجه این پرچم هم که من خیلی حرمت دارم اما به تاریخ ایران سپرده شده است. پرچم ایران الان همان پرچم جمهوری اسلامی هاست که ما نه خودش نه پرچمش را قبول نداریم .پرچم ایران آینده را مجلس شورای ملی تعیین خواهد کرد. پس دعوای پرچم راه نیاندازیم !”
وی در ادامه خواستار داخل کردن مساله تخریب محیط زیست به گفتگوها ی آتی شد چون به عقیده ایشان این مرکز حاشیه ناشناس است که میاید هم با جهالت هم با خیانت میاید و محیط زیست و اکوسیستم را به هم میزند و به خشکاندن دریاچه ها و سوختن جنگلها منجر میشود. وی در ادامه از دموکراسی سخن گفت و این که ما ان را اختراع نکردیم در غرب شکل گرفت اصل اول ان را مونتسکیو در کتاب ” روحوالقوانین ” اصل تفکیک قوا را گذشت , سه قوه, که رسانه های گروهی هم استقلالش به آن اضافه شد , اصل دوم آزادی و برابری وسومی برادری بود که چون با برابری زن و مرد در تضاد بود بیرنگ شد , الان سکولاریسم به عنوان اصل سوم به ان علاوه شده است. “رکن آخر کثرت گرایی است در این معنا که قبول وجود عقیده طرف مخالف است. بدون قبول کثرت گرایی دموکراسی تحقق پیدا نمیکند . در قبول کثرت گرایی جامعه ایران چون پلی است که هر که از شمال به جنوب یا از شرق به غرب یا از غرب به شرق آمده یا هجوم کرده در ان ساکن شده است که به درستی خانوم بهمنی و آقای شریعتمداری گفتند که ایران یکی از متکثرترین جامعه خاور میانه است بدون تردید . ” در پایه وی افزود که باید کاری کرد که ساختار سیاسی جامعه منطبق بر فرهنگ فرهنگی جامعه باشد و ان جز فدرایسم نیست که اولین حکومت فدرال جهان را در دوران ایلامی ها داشتیم .
آقای شاملی با تحلیل از ترکیب اوپوزیسیون در دو قطب عمده مرکزرا و طرفداران عدم تمرکز امکان اتحاد این دو را غیره ممکن اما دو اتلاف متشکل از این دو به شکل جداگانه را لازم شمرد که شاید برای هدفی هایی چون همکاری برای براندازی کنار هم باشند و اتفاق تشکیل دهند اما هرگز نمیتوانند در هم حل شده متحد شوند.
وی قبل از آغاز به سخنان همچنین در مورد پرچمی که به سالن چون ” پرچم ایران ” آویخته شده بود اشاره کرد که از دوران صفویان ترک وجود داشته و در دوره های گوناگون تا قاجار و پهلوی دستخوش تغییر شده است. این پرچم از سوی ناسیونالیسم ایرانی مورد بهره برداری قرار گرفته از این رو امروز مورد قبول ما نیست و اگر ما امروز اینجا جلو ان نشستیم به خاطر احترام به تاریخ ان است . آقای شاملی با اشاره به سخنان دیگر سخنرانان در مورد این آینده ایران را وزن سیاسی گروه ها در مجلس موسسان تعیین خواهد کرد توضیح دادند که : ” در صد سال گذشته هر جا که دولت مرکزی ایران ضعیف شده است از ان فرصت خلقهای محروم از حقوق ملی برای ایجاد دولت محلی خود اقدام کرده اند . آخرین فرصت در سال ۱۳۵۷ اتفاق افتاد که خمینی برای سرکوب ارتش و سپاه را به مناطق مختلف ایران از جمله کردستان( و ترکمن صحرا) راند و سرکوب کرد. مشابه ان در سال ۱۳۲۴ اتفاق افتاده بود یعنی هر بار فرصتی پیش آمده است این اقدام ها انجام شده و تنها چیزی سبب شده به ثمر نرسد سرکوب وحشیانه دولت مرکزی بوده است”. وی افزود : “این اتفاقا دوباره باد از رژیم خواهد افتاد و سؤال این است که آیا مجلس موسسان از مرکز تصمیم خواهد گرفت و خواهد گفت این دولتهای محلی غیر قانونی است ؛ یعنی این که ستارت جنگ داخلی در ایران ؟ “. وی با اشاره به کسانی که میگویند که آینده ایران نه پادشاهی نه فدرالیسم بلکه آن را قانون خواهد نوشت میگوید تذکر داده که قانون ایران در واقع نوشته شده است و کافی است به قوانین حقوق بشر و کنوانسیونهای ان اشاره کنیم که میگوید اگرعده ی از انسانها از یک گروه انسانی معین با ویژه گیهای زبانی فرهنگی به صورت کمپاکت در کشوری زندگی میکنند حق اداره آن را دارند و کافی است که به این قانون عمل کنیم.
در خاتمه ایشان گفتند که دوران ” وحدت کلمه ” خمینی و بیخبری از آلترناتیو بعد ما را در حلقوم این رژیم افکند که باید از ان اجتناب شود و به مردم آگاهی رسانی شود که دنبال چه ساختار حکومتی در آینده ایران هستند . ما طرفدار ائتلاف گسترده جمهوری خواهی هستیم که این ائتلاف بتواند در موقع لزوم با دیگرائتلافها اتحاد عمل تاکتیکی داشته باشند اما امکان انتخاب بین آلترناتیو ها را مردم باید داشته باشند از طریق اگاهی رسانی چون تجربه تلخ جمهوری اسلامی را داریم.