یوسف مرتضائی: پوتینیسم، سُسی بر “سالادِ روسی”
پوتینیسم، سُسی بر سالادِ: تزاریسم، استالینیسم و خروشچفیسم
پوتنیسم ترکیبی ایدئولوژیک است برای یک حکومت اقتدارگرا که مذهب و ملیت یعنی مسحیتِ ارتودکس و هویتِ کانونیِ روسی خود را در فاصله گذاری با غرب از تزاریسم گرفته است و از استالینیسم شیوه ای برای ایجاد یک ایدئولوژی فارغ از اینکه هدف یا غایتمندی آن ایدئولوژی چیست را اتخاذ کرده است، مهم آن است که برای عوامفریبی یعنی پوپولیسم حاکم بر جامعه یک ایدئولوژی وجود داشته باشد تا توسط آن ایدئولوژی خودکامگی و استبداد مشروعیتی برای بقا پیدا کند.
اگر ایدئولوژی استالینیسم بر گرفته از نظرات لنین و مارکس بوده و غرب ستیزی بر اساس ایدئولوژی سوسیالیستی و مبارزه با سرمایه داری و مژده از سپهری به نام “دیکتاتوری پرولتاریا” بود،
حالا پوتینیسم ایدئولوژی خود را بر اساس نظرات “ولادسیلاو سورکوف” که در آن، غرب ستیزی را با تعریف جدید و مدیریت شده از دموکراسی و ترویج عدم نیازِ فرهنگ روسی به دموکراسی غربی و سپهری برای برتریِ “تبار روس” بر پا کرده است.
پوتینیسم علاوه بر اینکه مذهب و ملیت را از تزاریسم و ایدئوکراسی را از استالینیسم برای غرب ستیزی آموزه خود کرده است؛ توسعه طلبی بیش از حد و افزون بر توان اقتصادی و نظامی روسیه یعنی رویا پردازی در ابرقدرت شدن و برتری طلبی جغرافیای و تسلیحاتی را در مقابله با غرب؛ از خروشچفیسم گرفته است.
یعنی هر سه عامل که بشکل جمعیِ عوامل در نهایت باعث فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هستند امروز در چهارچوب دیگری و با فرضِ ایجادِ “اقتدار لیبرالی” و تعریف “دموکراسی روسی” در حالِ حرکت به فروپاشیِ دیگری است.
روسیه مانند چند کشور مشخص در جهان به دنبال انزواطلبی و توسعه طلبی نظامی است تا بتواند جامعه ی خود را از “جهانی شدن” و یا ایجاد شرایط لازم برای آن، یعنی زیر ساختهای سیاسیِ دموکرانیک دور نگه دارد تا کماکان با شیوه های پوپولیستی منافع قشر خاصی را در نظام خودکامه تامین کند.
اگر ” اقتدار لیبرالی” و یا “دموکراسی” بر اساس جامعه ی خاص مانند” روسیه” تعریف می شود؛ همانطور که “سورکوف” تئوریسین آن است فقط عوامفریبی است.
زیرا بیان بر محتوا پیشی می گیرد و روایتی نادلالتمند از “اقتدار” و “دموکراسی” عرضه می کند که فقط میتواند صداهای هنور ناشناخته ای که از آینده ای نزدیک بر می آیند را برای مدتی مخدوش کنند.
فاشیسم و استالینیسم، بعنوان نیروهای اهریمنی نه در روسیه و اوکراین بلکه در کل جهان با محدود شدنِ بخشِ لیبرالی در دمکراسی ها، دارند بر در می کوبند.
اینچنین ما هر روز شاهد ظهور کلماتی در صفحات سیاه فرهنگ سیاسی مانند “پوتینیسم” هسیتم که در نهایت برای عموم مردم فقط باز تعریفی از استبداد است.