یوسف عزیزی بنی طرف ;سه نشانه در پيكار مردم آزربايجان
فردا اول خرداد، سالگرد قيام ملت ترك عليه تحقير،تبعيض نژادى و ستم ملى در ايران است. مى گويم ملت ترك، زيرا قيام محدود به آزربايجان نماند و ديگر شهرهاى ترك نشين را در بر گرفت و چندين كشته و زخمى بر جاى گذاشت. و من شاهد خشم دانشجو، بقال سر كوچه، راننده تاكسى و كاسب بازارى ترك در تهران بودم.گستره وسيع خيزش را دوستم فرزاد صمدلى در مطلبى نوشته است كه در كامنت اول مى آورم. اما در باره نشانه ها، از همان قيام اول خرداد ٨٥ش شروع مى كنم كه گواه تخريب بانك ها و موسسات و شركت هايى بوديم كه نام “پارس” و “فارس”را يدك مى كشيد. گويا هيچ يك از اين نهادهاى با اين نام، از خشم تظاهر كنندگان در امان نماند.اين را در تبريز، اردبيل و ديگر شهرهاى آزربايجان شاهد بوديم.اين امر – موافق يا مخالف اش باشيم- در واقع واكنشى بود در برابر نماد و نام اتنيكى كه توده ها فكر مى كنند عامل ستم زبانى، فرهنگى و سياسى آنان است. دوم نشانه “بود قورد” است كه سابقه اش – البته- به قبل از قيام خرداد مى رسد و در ورزشگاه ها و ديگر اجتماعات تركان مشاهده مى شود و ظاهرًا به پديده عامى بدل شده و فقط خاص استقلال طلبان ترك هم نيست. سوم فردوسى زدايى كه گاه و بى گاه عليه تنديس يا نام فردوسى در اين يا آن شهر رخ مى دهد. بى گمان يك بعد مهم نبرد آينده ايران، نبرد ترك و فارس است و البته پيكار ديگر ملل نافارس درون ايران پارامترى است از اين نبرد. پديده هاى يادشده را چه مثبت و چه منفى تلقى كنيم، بيانگر سيندرمى است كه جامعه چند مليتى ايران از آن رنج مى برد كه شناخت دقيق و ارايه راه حل آن را مبرم مى سازد. راه حلى براى پديده ريشه دار ستم ملى در جامعه ترك و ديگر جوامع غير فارس.