کیوان حسینی: بنبست مذاکرات هستهای؛ حالا چه میشود؟
از لحظهای که صحبت بازگشت آمریکا به برجام شد، تهران و واشنگتن به فکر گرفتن امتیازات بیشتر از طرف روبهرو بودند؛ تاکتیکی که دیپلماسی و مذاکرات ایران را به یک کُشتی نفسگیر تبدیل کرد که هنوز به پایان نرسیده و چه بسا نیمهکاره رها شود.
در پی طولانی شدن بنبست مذاکرات وین، طرفداران دیپلماسی و برجام نگرانند که این مذاکرات به شکست بیانجامد. نامههای سرگشادهای که این روزها با امضای دیپلماتهای سابق اروپایی و آمریکایی، اساتید دانشگاه و سیاستمداران غربی منتشر میشوند، همگی یک ترجیعبند تکراری دارند: هرچه زودتر برجام را زنده کنید.
احیای برجام، مهمترین وعده کارزار انتخاباتی جو بایدن در ارتباط با ایران بود؛ کاری که در سخنرانیهای تبلیغاتی چندان پیچیده به نظر نمیآمد. اما از روزی که او پایش را در کاخ سفید گذاشت، آرام آرام مسیر پر سنگلاخ بازگشت آمریکا به برجام برای افکار عمومی نمایان شد.
از مجادله دو طرف بر سر اینکه گام اول را ایران بردارد یا آمریکا، تا رد پیشنهاد مذاکره مستقیم دو کشور توسط تهران و شرط و شروطی که گاهی در سخنرانیهای آیتالله خامنهای علنی میشدند (مانند لغو یکجای همه تحریمها و راستیآزمایی و …)، بارها مساله بازگشت آمریکا به برجام با موانعی بزرگ روبهرو شده است.
در این مدت هرازگاهی یکی از اختلافات اساسی دو طرف به عنوان «گره اصلی» به یک کشمکش رسانهای تبدیل شد و برای مدتی اظهارنظرهای دو طرف بر روی آن متمرکز بود. مثلا برای مدتی مساله اصلی، پرونده ایران در آژانس بود. یا گام به گام بودن روند لغو تحریمها. یا این اواخر درخواستهای روسیه.
حالا اما طرفین میگویند که برای همه مسایل، راهحلهایی پیدا شده است و آخرین گره باقی مانده، حضور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمانهای تروریستی آمریکاست؛ اتفاقی که در دوران دونالد ترامپ رخ داد و حالا عقبگرد آمریکا از این تصمیم، یکی از خواستههای کلیدی ایران است.
به بیان دیگر، حالا هر دو طرف میگویند که اینبار سرنوشت مذاکرات به مساله خروج سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی گره خورده است؛ مسالهای که میتواند هم به موفقیت مذاکرات ختم شود و هم شکست آن.
سناریوی اول: سپاه از فهرست خارج میشود
اگرچه هنوز آژانس میگوید که پرونده فعالیتهای مشکوک هستهای ایران باز است و کماکان روشن نیست که راهحل توافق احتمالی برای پیششرطهایی مانند لغو همه تحریمها یا اجرای تعهدات برجامی بعد از راستیآزمایی چیست، با این حال اهمیت خروج سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی میتواند انگیزهای کافی برای عقبنشینی ایران در مسایل دیگر باشد.
سپاه پاسداران در سه دهه اخیر به یکی از کلیدیترین ستونهای نظام جمهوری اسلامی در ایران تبدیل شده که علاوه بر قدرت نظامی، نفوذ سیاسی تعیینکننده و منافع اقتصادی گستردهای دارد. اگرچه این نهاد عظیم سیاسی-اقتصادی-نظامی از ارتش ایران جداست، با این حال قرار گرفتن نامش در فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا، ضربه مهمی به اعتبار و وجهه آن در سطح منطقه وارد کرد.
به گفته آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، خروج سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی، لزوما تغییر قابلملاحظهای بر روی میزان محدودیتهای این نهاد ندارد، چرا که سپاه با تحریمهای بسیاری نیز روبهروست. اما جنبه تبلیغاتی این مساله به حدی مهم است که مذاکرات را به آستانه شکست رسانده است.
اگر سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا خارج شود، ایران از آن به عنوان یک پیروزی تبلیغاتی بزرگ بهره خواهد برد؛ پیروزی مهمی که به «دولت انقلابی» ابراهیم رئیسی کمک خواهد کرد تا راحتتر محدودیتهای برجامی را برای هواداراتش توجیه کند.
در چنین شرایطی اگر ایران همچنان بر سر خواستههای دیگرش پافشاری کند، چهره مذاکرهکننده بهانهجویی را پیدا میکند که گویی هرگز به دنبال توافق نیست. به همین دلیل احتمال اینکه بعد از خروج سپاه از فهرست، وزرای خارجه گروه ۵+۱ به وین بروند و توافق را نهایی کنند، کم نیست.
در این حالت، برجام – اینبار شاید با لباسی متفاوت – زنده خواهد شد. دستکم برای مدتی کوتاه، سقوط دنبالهدار ارزش ریال متوقف میشود، از سطح تورم کاسته خواهد شد و وضعیت اقتصاد ایران از شرایطی که مدتهاست «بحرانی» توصیف میشود، فاصله خواهد گرفت. اینکه این شرایط چقدر دنبالهدار باشد، به عوامل بسیاری از جمله تصمیمات حکومت در چگونگی هزینه کردن درآمدهای جدید بستگی دارد.
سناریوی دوم: سپاه از فهرست خارج نمیشود
در حال حاضر چشماندازی برای خروج سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی وجود ندارد. علت اضافه شدن سپاه به این فهرست، نه خروج آمریکا از برجام بلکه فعالیتهای منطقهای این نهاد در ۱۵ سال اخیر بوده و مقابله آمریکا با سپاه یکی از خواستههای همیشگی متحدان این کشور در خاورمیانه است.
در واقع این مساله در چارچوب پرونده «فعالیتهای منطقهای ایران» قرار دارد که در کنار «برنامه هستهای» و «برنامه موشکی» یکی از سه موضوع اصلی محل اختلاف میان ایران و غرب محسوب میشود. در این پرونده، آنچه از سوی ایران «محور مقاومت» خوانده میشود، محل اختلاف است.
تاسیس دهها گروه شبهنظامی در سراسر منطقه و حمایت مالی، تسلیحاتی و لجستیک از این گروهها، یکی از اصلیترین اقدامات سپاه است که آمریکا تلاش کرده آن را محدود کند؛ تلاشی که حالا خروج سپاه از فهرست میتواند آن را به شکل قابل ملاحظهای زیر سوال ببرد.
آمریکا میگوید که مساله سپاه ارتباطی به برجام ندارد و به همین دلیل اگر ایران میخواهد که این نهاد از فهرست سازمانهای تروریستی خارج شود، باید متعهد شود که توسط سپاه به منافع این کشور در خاورمیانه آسیب نمیزند؛ تعهدی که اگر اتفاق بیافتد، یک تغییر مسیر تاریخی برای سیاستهای منطقهای ایران محسوب میشود.
در غیاب چنین تعهدی، کار خروج سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی نیز برای دولت جو بایدن بسیار دشوار است. در حال حاضر اگرچه همچنان موضع رسمی آمریکا پافشاری بر دیپلماسی است، اما همزمان در اظهارنظرهای علنی مقامهای عالیرتبه وزارت خارجه آمریکا اثری از عقبنشینی درباره شرط و شروط این کشور برای تغییر وضعیت سپاه دیده نمیشود.
اگر آمریکا سپاه را از فهرست سازمانهای تروریستی خارج نکند:
- همچنان توافق ممکن است
عوامل گوناگونی ممکن است موجب شوند که ایران از خود انعطاف نشان دهد. مسایلی مانند وضعیت اقتصادی فعلی، میزان ذخیره ارزی یا سطح نارضایتی عمومی، همه از جمله موضوعاتی هستند که میتوانند حتی «سرداران» سپاه را نیز به عقبنشینی وادار کنند.
ساخت گفتمانی تازه برای این عقبنشینی هم در جمهوری اسلامی بیسابقه نیست. مثلا «نرمش قهرمانانه» درست در زمانی اتفاق افتاد که به دلیل ابتکار عمل باراک اوباما، رئیسجمهوری وقت آمریکا، ایران با تحریمهای گسترده بینالمللی به شکل قابل ملاحظهای تحت فشار قرار گرفته بود.
این سناریو در واقع مهمترین امید دولت آمریکا در حال حاضر است. در چنین حالتی، ایران میپذیرد که در ازای امتیازاتی بیشتر – به طور مشخص در زمینه رفع تحریمها – از خواسته خروج سپاه چشم بپوشد. به ویژه اگر این امتیازات بیشتر جنبه مالی روشنی داشته باشند – مانند تضمیمن فروش هواپیمای مسافربری – حل و فصل جنبه تبلیغاتی عقبنشینی ایران نیز آسانتر خواهد شد.
اگرچه در حال حاضر نگاهی به موضعگیری فرماندهان سپاه و رسانههای وابسته به آنها، به این باور دامن میزند که احتمال این سناریو چندان زیاد نیست، اما ایران در موارد مشابه دیگر نیز نشان داده که در صورت احساس خطر، به راهحلهای میانه قناعت میکند.
- مذاکرات شکست میخورد
این سناریویی آخرالزمانی برای دولت بایدن است که وعده داد تنش را در خاورمیانه کاهش میدهد و برجام را احیا میکند. اگر این مذاکرات به کلی دچار فروپاشی شود، روشن نیست که آیا برجام نیز به شکل پوسته بیمحتوای فعلی حفظ خواهد شد یا نه.
ایران امیدوار است که در صورت فروپاشی مذاکرات، از شرایط تنش روسیه و غرب بهره ببرد و در کنار همراهی چین، جلوی یک اجماع جهانی و محکومیت در شورای امنیت را بگیرد. اما احتمال اینکه بتواند کشورهای اروپایی را نیز همانند دوران دونالد ترامپ با خود همراه نگاه دارد، بسیار ضعیف است.
علاوه بر تبعات بینالمللی، شکست مذاکرات میتواند به سرعت گرفتن سقوط ریال، افزایش قابل ملاحظه میزان تورم، عمیقترین شدن بحران اقتصادی فعلی و البته افزایش سطح نارضایتی عمومی منجر شود. اظهارنظرهای اخیر رئیس بانک مرکزی درباره میزان درآمدهای نفتی یا آمادگی ایران برای چنین سناریویی، خود نشانهای است از اینکه در میان مدیران اقتصادی، نگرانی از چنین تبعاتی چقدر جدی است.
زمانی که در سال ۲۰۱۸ در پی خروج آمریکا از برجام ایران در شرایط مشابهی قرار گرفت، بعد از گذشت یکسال با آتشگرفتن چند کشتی در بنادر امارات، دومینویی از تنش نظامی در منطقه آغاز شد که به عنوان «واکنشهای غیرمتعارف» ایران به فشارهای آمریکا ارزیابی شد.
بعد از آن، تنش میان ایران و آمریکا تا سطحی بالا گرفت که در نهایت قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه توسط ارتش آمریکا ترور شد. اینبار نیز این احتمال وجود دارد که در صورت شکست مذاکرات و بحرانیترین شدن شرایط اقتصادی ایران، نیروی قدس به اقدامات مشابهی دست بزند.
مهمتر از بالارفتن سطح تنش میان ایران و غرب، مساله کلیدی، راهحل بعدی آمریکا برای برنامه هستهای ایران است. اگر برجامی در کار نباشد، آمریکا و متحدان غربیاش کماکان تلاش خواهند کرد که برنامه هستهای ایران را محدود کنند. به همین دلیل در غیاب یک توافق دیپلماتیک، احتمال درگیری نظامی به شکل قابلتوجهی بیشتر خواهد شد.
نویسنده: کیوان حسینی
منبع: بیبیسی