“پایان خونین مجتبی خامنهای” به قلم : محمد نوریزاد
زودا که مجتبی خامنهای را بزنند و درازش کنند، پیشتر از او حسن نصرالله را که دم دست است، میترکانند، و سپس به رهبر جام زهر مینوشانند. رهبر که جام زهر نوشید و به دیار باقی شتافت، میروند سراغ مجتبی و کارش را میسازند. چه کسانی؟ سران و سرداران سپاه که از دم، تکرار میکنم: از دم، یا جاسوس اسرائیل اند، یا جاسوس روس و انگلیس و آمریکا. برای چه؟ خواهم گفت.
دو سه ماه پیش روزنامهی اطلاعات (تنها روزنامهای که به مفت در زندانهای کشور توزیع میشود و زندانیان از آن به جای سفره بهره میبرند) در خبری کوتاه نوشته بود: “درس خارج فقه اصول حضرت آیتالله سید مجتبی خامنهای با عنوان: “استثنائات غیبت”، برگزار میشود!”. حالا ما کاری به اصل غیبت نداریم که ناندانی چرب و نرمی برای جماعتی شده، اما از استثنائات غیبت حضرتش که نمیتوان گذشت:
۱- یکی از استثنائات غیبت این است که ملا باشی و ظاهراً نباید پول و پلهای داشته باشی، و همزمان بتوانی مشکل عقیم بودن خودت را و نازایی همسرت را برداری ببری به بیمارستان [هامر اسمیت] لندن و با چند ده میلیون یورو از پول مردم، همسرت را آبستن کنی تا همسرت، نوزاد دلبندت را در تهران به دنیا بیاورد و اسمت آسید مجتبی و شهرتت خامنهای باشد!
۲- از دیگر استثنائات غیبت این است که میتوانی بی آنکه اسمت در فهرست مسئولین باشد و مسئولیتی داشته باشی، دولتی در سایه تشکیل بدهی و حتی کشتار سال ۸۸ را با گشاد دستیهای خونین مدیریت کنی. به سردار همدانی فرمان بدهی که با چاقوکشها و قمهکشهای گردانبندی شدهاش به جان مردم معترض بیفتد و تا میتواند از معترضان بکشد و زخمی کند، یا رسماً به سعید مرتضوی “دادستان وقت” دستور بدهد: بزنید، بکشید، شکنجه کنید، زندانی کنید، و این فتنه را هر جور شده بخوابانید”!
۳- از دم دستیترین استثنائات غیبت؛ “من که مالی ندارم، پس مال مردم مال من” است. و حضرت آیت الله سید مجتبی خامنهای از این موارد استثنایی، به سهم اندک! خود، خوب بهرهها جسته. یکیاش -تنها یکیاش- گرفتن وام بی پشتوانهی یکصد و پنجاه هزار میلیارد تومانی با یک تلفن از بیت رهبری به بانک مرکزی است که با من آن ابر پروژهی “ایران مال” را با ویترین “علی انصاری” بالا برده و همچنان، هم بالا میبرد هم بالا میکشد!
برگردیم به اینکه سرداران از دم جاسوس سپاه، چرا این آیتالله در سایه را میزنند و دراز به درازش میکنند…؟! برادران جاسوس و ایرانخوار، با قرار و مداری که با نمایندگان آمریکا در عمان -طی چندین نشست- برگزار کردهاند، به چند مورد شاخص متعهد شدهاند. که چه؟ که: دست از غزه و فلسطین و حسن نصرالله و حزب الله و جنوب لبنان بکشند (مگر در شعار) تا اسرائیل هر بلایی که خواست بر سرشان آوار کند. متعهد شدهاند که حسن نصرالله را که اغلب در تهران و کرج دم دستشان است، مانند اسماعیل هنیه که دم دستشان بود، بترکانند. متعهد شدهاند که به رهبر جام زهر بنوشانند و سفرهی رهبری ملایان را برچینند. دیگر چه؟برای بقای خودشان و به دست آوردن دل مردمی که از ملا و سردار متنفر و منزجرند، چند ملای شاخص را از روی زمین محو کنند. یکی از این ملاها، حضرت آیت الله سید مجتبی خامنهای است با جاذبهی میلیاردها نقدینگی و داراییهای پنهان و آشکارش، که با زدن او، هم میتوانند دل آتشین مردم را خنک کنند، هم دارایی پنهان و آشکارش را بالا بکشند. آمریکاییها هم متعهد شدهاند در عوض این کارها، ایران را همچون افغانستان به برادران طالبانی سپاه بسپرند. دموکراسی کیلویی چند…؟!
محمد نوریزاد
بند ۸ زندان اوین
۲۰ شهریور ۱۴۰۳