وقتی از کار در معدن حرف میزنیم، از چه حرف میگوییم؟
کارگران معدن به «ایرانوایر» میگویند امیدی به تغییر وضعیت ایمنی در معادن ندارند، چون تنها اتفاقی که بعد از حادثه معدن «زمستانیورت» با آن تعداد قربانی افتاد، این بود که عنوان بیمه کارگران درست شد، وگرنه وضعیت ایمنی تغییری نکرد.
کارگران معدن زمستانیورت پیش از حادثه با عنوان آرایشگر یا کارگر ساده بیمه شده بودند تا پیمانکار سختیکار نپردازد. حالا ۸۰ ساعت بعد از حادثهای که شامگاه آخرین روز تابستان امسال در معدن «معدنجو» در ۸۰ کیلومتری شهر طبس روی داد، آخرین اجساد محبوس در تونل «C» بیرون آورده شدند. این حادثه بیشترین قربانی در حوادث ایران و حتی حوادث معدن جهان را داشته است. ۵۰ نفر که جوانترین آنها «منصور» بود و ۲۴ سال داشت، قربانی شدند. هنوز شش مصدوم این حادثه در بخش آیسییو بیمارستان بستری هستند که حال یکی از آنها وخیم است.
حادثه در معدنجو طبس دوباره نگاهها را به سوی کارگرانی کشانده است که به قول خودشان فقط «زندهمانی» میکنند تا «زندگانی».
تصویری که از چکمه پاره شده یکی از قربانیان همین حادثه در روزهای گذشته در شبکههای اجتماعی دست به دست شد، وضعیت حاکم بر کیفیت کار و میزان ایمنی این شغل را برجسته کرد؛ چیزی که «ایمان»، کارگر معدن درباره آن به «ایرانوایر» میگوید: «همه من و همکارانم با همین چکمههای پاره داریم کار میکنیم. شرکت شش هفت ماهی یک بار یک جفت چکمه ساده ساقبلند به ما میدهد که گاه حتی شش ماه هم کار نمیکند و وقتی پاره میشود، باید از جیب خودمان بخریم. مگر چه قدر حقوق میگیریم که ۳۰۰ هزارتومان بدهیم یکی دیگر بخریم؟ با همان که پاره شده است، کار میکنیم تا سهمیه بعدی را بدهند.»
گفته میشود براساس آمار رسمی، حدود پنج هزار و ۷۶۱ معدن در سال ۱۴۰۱ فعال بوده که نسبت به سال ۱۴۰۰ و تعداد ششهزار و ۲۵ معدن فعال در آن سال، کاهش داشتهاند. ولی آمار دقیقی از تعداد کارگرانی که در این معادن کار میکنند، وجود ندارد چون بسیاری از آنها حتی بیمه هم نمیشوند.
کارگران این معادن به نسبت به آن که قرارداد رسمی دارند یا پیمانکاری هستند و یا روزمزد، دستهبندی میشوند. «ایرانوایر» با یکی از کارگرانی که در معدن معدنجو طبس کار میکند، یکی از کارگرانی که در معدن زمستانیورت استان گلستان مشغول به کار است و کارگر معدنی در سیرجان استان کرمان گفتوگو کرده است تا آنچه هر روز با آن دست و پنجه نرم میکنند را مرور کند؛ چیزی که ایمان، کارگر یک معدن زغالسنگ در استان کرمان در وصفش میگوید: «میروی کارگر معدن میشوی تا شکم خودت و زن و بچهات را سیر کنی اما بعد از یک مدت که در معدن کار کنی، میبینی هم خودت گرسنهای و هم زن و بچهات. آخرش هم اگر حادثهای رخ ندهد، مجبور میشوی این کار را رها کنی.»
همهاش سخت است؛ سینهکار باشی یا استخراجی
کارگران معدن به سختی حرف میزنند. این روزها را نبینید که همه دوربینها تصاویر آنها را ثبت و ضبط یا درد دل خانوادههای داغدارشان را منعکس میکند. آنها به سختی حرف میزنند، چون حتی وقتی در مورد خطر تصاعد گاز هشدار دادهاند، پیمانکار تهدیدشان کرده و گفته است: «نمیخواهی کار کنی، کار نکن، یک نفر دیگر را جایگزینت میکنیم!»
«فریبرز»، کارگر معدن طبس در گفتوگو با «ایرانوایر» میگوید: «فکر میکنید میترسیم حرف بزنیم؟ امثال ما چیزی برای ترسیدن نداریم. از یک دهنه ۸۰ تا ۹۰ سانتیمتری برای ۸۰۰ تا ۹۰۰ متر بروی زیر زمین، چیزی برای ترسیدن نداری. فقط به خاطر ترس از بیکاری است که چیزی نمیگوییم، وگرنه همه کارگران معدن از جان گذشتهاند.»
کارگران معدن چند گروه هستند. به قول خودشان، فرقی نمیکند چه کاره باشند، هرکس که زیر زمین میرود، از جان گذشته است.
اما به طور معمول در معادن زغالسنگ، کارگران بسته به این که در کدام مرحله از فعالیت معدنی کار میکنند، عنوانشان هم تغییر میکند. البته در فهرست بیمه هم این عناوین تاثیرگذارند.
«سینهکار» کارگر معدنی است که کار پیشروی در تونل استخراج را انجام میدهد. آنها معمولا یک تیم پنج نفره هستند که سه نفرشان با چکشهای بادی مخصوص که روی آن چیزی که در اصطلاح به آن «مَغاب» گفته میشود نصب است، روی دیواره تونل «چال» میکَنند. چال به سوراخهایی گفته میشود که بعدا در آن دینامیت کار میگذارند تا انفجار در آن انجام شود.
گروه دیگر کارگران معدن، «استخراجی» هستند. معمولا روی چکشهای بادی آنها «پیکور» نصب است. بعضی از آنها پیکورچی سنگ هستند و بعضی پیکورچی زغال. به این کارگران «پیکور زن» هم میگویند.
لوکوموتیوران و واگنچی هم دارند. «آتشبار» نام گروه دیگری از کارگران معدن است. بعد از آنها، سینهکارها به قول خوشان دیواره تونل را مثل آبکش با مغاب سوراخ سوراخ میکنند و گروه آتشبار در شیفت بعد آنجا دینامیت میگذارد تا انفجار انجام شود. بعد از آن، استخراجیها به تناسب این که کجا تیغه زغالسنگ باشد، کار را شروع میکنند.
دسته دیگری از کارگران معدن، «ریلکار» هستند. به تناسب پیشروی معمولا ریل کار میگذارند تا واگنهای حمل روی آن حرکت داده شود.
اما دستهبندی دیگری هم هست که وضعیت کارگران معدن را از هم تمایز میدهد؛ دستهبندی بر پایه شیوه به کارگیری و استخدام آنها.
کارگران معدن دستکم در سه گروه به کار گرفته میشوند؛ استخدامی، پیمانکاری و روزمزد. آنها که استخدام رسمی هستند، مطابق با «قانون کار» و بیمه دستمزد و مزایا دریافت میکنند.
ایمان که به تازگی همسرش او را با دو فرزند رها کرده و طلاق گرفته است، به «ایرانوایر» میگوید: «فکر نکنید الان حقوق کارگر استخدامی چیز دندانگیری است. حقوق پایه من با عنوان شغلی پیشروی(سینهکار)، هفت میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است. با بقیه مزایا مثل حق اولاد، حق مسکن و امثالهم دریافتی من کمتر از ۱۳ میلیون تومان در ماه میشود.»
«جابر»، کارگر معدنی در استان کرمان نیز میگوید: «بدترین شرایط در میان کارگران معدن را کارگران روزمزد دارند. آنها هیچ بیمهای ندارند.»
جابر درباره چگونگی پرداخت دستمزد به کارگران روزمزد اینگونه توضیح میدهد: «معدن تا معدن فرق میکند. الان در کرمان و معدن زغال اینگونه است که به ازای واگن زغالی که پر میکند، به کارگر سر ماه پول میدهند. به این ترتیب که روزانه حداقل سه تن زغال باید تحویل دهد. سه تن زغال یعنی تقریبا سه واگن. بعضی معدنها هم متری پول میدهند؛ یعنی حساب میکنند چند متر کارگر پیشروی داشته است و برمبنای آن به او حقوق میدهند.»
در این شیوه پرداخت، دیگر از بیمه و مزایا هیچ خبری نیست.
اضافهکاری ۱۴۰هزار تومان، غیبت ۳۵۰ هزار تومان
ساعت کار در معدن باید کمتر از چهار ساعت باشد. به عبارت دیگر، با توجه به فشار هوا که به نسبت عمق تونل از سطح زمین بیشتر میشود و کمبود هوا، کمتر کارگری توان کار مستمر بیش از چهار ساعت دارد. به همین دلیل عموما شیفتهای کاری در معادن را شش ساعت به شش ساعت تعریف کردهاند. اما این در معدن زمستانیورت یا معدن طبس و یا معدن کرمان متفاوت است.
به گفته فریبرز، در معدن طبس هر شیفت شش ساعت تعریف شده است و کارگر شش ساعت کار و شش ساعت استراحت میکند. اما او توضیح میدهد که پیمانکار کارگران را ۱۵ روز به ۱۵ روز به کار میگیرد؛ به این معنا که در ۱۵ روزی که سر کار هستند، باید به اندازه کل ماه را کار کرده باشند.
جابر درباره کار در معادن استان کرمان میگوید: «در بعضی معدنها از هفت صبح تا ساعت یک بعدازظهر یک شیفت کاری تعریف شده است و بعد دو ساعت استراحت است و دوباره شیفت دیگر شروع میشود. اگر بتواند بیشتر از این ساعت کار کند، اضافهکار را حساب میکنند که اضافهکاری روزی ۱۴۰ هزارتومان است. اما بستگی دارد اصلا کارگر جانش را داشته باشد بیشتر بایستد سر کار یا نه.»
یک روایت از چگونگی شیفتهای کاری در معدن معدنجو طبس را نیز «حسین کرمی»، کارگر آنجا به «ایسنا» گفته است: «هر روز از ساعت هفت صبح تا یک ظهر و هفت عصر تا یک شب در معدن مشغول به کار بودیم. معدن حتی سنسور حسگر نداشت و تنها یک کپسول خود نجات داشتیم و از کمترین امکانات استفاده میکردیم.»
ایمان درباره چگونگی محاسبه دستمزد خودش به عنوان سینهکار برای «ایرانوایر» توضیح میدهد: «ما باید ظرف چهار پنج ساعت، ۳۰ تا چال یک تا یک و نیم متری در دیواره تونل با مغاب درآورده باشیم. اگر این تعداد چال را آماده دینامیتگذاری نکرده باشیم، آن را حساب نمیکنند و تازه روز بعد باید جور آن را بکشیم. جالب است هر روز را تقریبی با ما ۲۵۰ هزارتومان حساب میکنند ولی اگر غیبت کنیم، ۳۵۰هزارتومان بابت آن روز از ما کسر میشود.»
نه دندان برای ما میماند، نه استخوان؛ فقط زندهمانی میکنیم
ایمان یک روز کاری معمولی در معدن زمستانیورت را اینگونه توضیح میدهد: «لباس کاری که میدهند، معمولا به کارمان نمیآید، چون زیرزمین زمستانها خیلی گرم است و تابستانها خیلی سرد. یک کلان به ما میدهند و یک چراغ و کلا باید با چیزی پایین برویم که حداقل امکان اشتعال داشته باشد. چراغ هم باتری خیلی سادهای دارد. اگر یک فندک با خودت ببری، دیگر رفتهای به سلامت.»
او درباره نقش ایمنی و کنترل آن به «ایرانوایر» میگوید: «این همه از ایمنی میگویند، فکر میکنید چه میکنند؟ معمولا اول کار میآیند گازسنجی میکنند و میروند. همهاش به ما میگویند مراقب خودتان باشید. گاهی هم وقتی گروه آتشبار دینامیتها را منفجر میکند، میآیند آرکها را کنترل میکنند.»
آرک یک سازه سه بخشی فلزی است که به صورت یک هلال با قطر سه متر توسط سینهکاران کار گذاشته میشود تا سقف تونل معدن روی سر معدنکاران ریزش نکند. معمولا به تناسب پیشروی و استخراج، این آرکها اضافه میشوند و همیشه در تونل باقی میمانند.
ایمان به وزن چکشهای بادی که سینهکاران یا استخراجیها با آنها کار میکنند، اشاره میکند و توضیح میدهد: «هر چکش، چه آن که من از آن استفاده میکنم و چه آن که پیکورزن با آن کار میکند، بین ۱۵ تا ۲۵ کیلو وزن دارد؛ مثل همان چکشهایی که شاید در خیابان دیده باشید که با آنها آسفالت خیابان را میکنند. بعد از مدتی که با آن کار کنید، آثار و تبعاتی دارد؛ دندانتان لق میشود، لرزش دست میگیرید و مشکلات استخوان و قامت مثل دیسک کمر و گردن هم هست.»