نوید محمدی: قطبالدین صادقی برای چه به تبریز می آید
قطبالدین صادقی استاد هنرهای نمایشی و کارگردان هفتاد ساله سنندجی است. اداره ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی از وی به عنوان سخنران یک نشست تخصصی در موضوع نظامی گنجوی دعوت کرده است. با توجه به سخنان فاشیستی وی در برهه جنگ قرهباغ دیروز طی چند استوری نسبت به دعوت ایشان به چنین جلسهای در تبریز اعتراض کردم. به درخواست دوستان در این متن کوتاه بیشتر به شخصیت صادقی خواهم پرداخت.
اول از همه باید عرض کنم که بنده لیست تمام تالیفات صادقی چه کتاب و چه مقاله را مرور کردم. اسم آثار تئاتر ایشان را نیز یک به یک خواندم. نه تنها هیچ تحقیق و اثری از ایشان در مورد نظامی ندیدم، بلکه هیچ اثر مشابهی از ایشان که به ادبیات کلاسیک ربطی داشته باشد ندیدم. در ادامه هفتصد و خردهای پست اینستاگرامی ایشان را بررسی کردم. ایشان علیرغم تـــِم چپ و کانون نویسندگان ایرانی و… دارند، عمدتا تمرکزشان به مسائل کردستان است. وی در همان حد که به زادگاه خود کردستان ایران دلبستگی دارد، به همان میزان به کردستان عراق و ترکیه و سوریه نیز دلبسته است و دغدغهمند مسائل سیاسی روز ایشان میباشد. همین مسئله باعث عداوت سخت وی با دولت ترکیه شده است و مرتبا ایشان را محکوم کرده است. البته ایشان بعد از جنجال ایجاد شده در مورد پستی که علیه آذربایجان نوشته بود بیان نموده بود که آذربایجان شرقی و غربی هیچ ربطی به کشور آذربایجان ندارد و انتقادات علیه وی بیجاست. یعنی خودشان را محق دفاع تمان کردان جهان میدانند و به آذربایجانیها این حق را قائل نیستند.
از دیگر پستهای عجیب وی انتشار و معرفی عکس شوان پرور خواننده جنجالی ترانه “پ. ش. م رگ. ه” در حمایت از تروریستها میباشد.این خواننده همان کسی است که در آهنگی نصف کره زمین را کردستان خطاب میکند.
نهایتا در بررسی صفحه ایشان با پستی در مورد نظامی گنجوی مواجه میشویم که در یک پاراگراف بدون پرداختن به هنر و آثار نظامی، صرفا تاکید میکند که نظامی ایرانی است فارغ از اشارهای به منسوبیت جغرافیایی نظامی به گنجه. اما در ادامه تاکید میکند که مادر نظامی کورد است. احتمالا با همین سطح اطلاعات و آراء برای سخنرانی به تبریز میآید که البته این نه شان نظامی گنجوی هست و نه تبریز.
اگر تبریز میآیند باید برای پاسخگویی آن هذیانهایی که در مورد آذربایجان گفتهاند بیایند نه برای سخنگویی در مورد نظامی.متاسفانه تبریز در طی این صدسال توسط خودفروختگان بی ریشه ای اداره میشود که
برای خوش خدمتی به تهران حاضرند هر اقدامی انجام دهند یکروز آثار تاریخی این شهر را از بین میبرند (در دوره پهلوی بارزترین نمونه اش در دوره محمد علی تربیت)، روزی دیگر دشمنان آذربایجان را به این شهر دعوت می کنند لابد در آینده هم احتمالا نام این شهر را به “تاوریژ” تغییر خواهند داد!
نویسنده: نوید محمدی