نقش وزارت بهداشت در افزایش آمار خودکشی پزشکان متخصص طرحی و دستیاران تخصصی پزشکی در ایران – بابک خطی
موج خودکشیهای سریالی دستیاران تخصصی و پزشکان طرحی در ایران طی دوسال گذشته سیر صعودی و نگران کننده ای به خود گرفته است. به گزارش رسانه های کشور به نقل از معاون آموزشی سازمان نظام پزشکی در ۱۰ ماه گذشته ۱۶ دستیار پزشک «خودکشی» کردهاند. بر اساس همین گزارش ها در جمعیت دستیاری یا رزیدنتی کشور، که معادل ۱۴ هزار نفر است، سالانه به طور متوسط ۱۳ خودکشیمنجربهمرگ وجود دارد. ماهها است در مورد افزایش آمار خودکشی در جامعه پزشکی ایران هشدار داده میشود؛ از روایتها و مشاهدات در شبکههای اجتماعی گرفته تا بیانیههای انجمنهای علمی مرتبط با پزشکان در ایران.در یکی از این نامه ها، انجمن علمی روانپزشکان ایران و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران، به وزیر بهداشت نوشته است: « مساله خودکشی در ۳۵۳ دستیار تخصصی در شهر تهران بررسی شده است. در این مطالعه عمده دستیاران وضعیت درآمدی نامطلوبی داشتند؛ ۲۵ درصد دستیاران از افسردگی شدید و بسیار شدید رنج میبردند و ۳۴ درصد ایشان افکار خودکشی داشتند که ۱۰درصد، از این نظر پرخطر تشخیص داده شدند. این میزان افکار خودکشی تقریبا ۱۰ برابر جمعیت عمومی است.»
علت اصلی مرگهای سریالی پزشکان جوان را باید در سوءاستفاده عمدی حکومت و وزارت بهداشت جستجو کرد که به جای تامین حقوق و تعرفهی مناسب و متناسب با زحمات کادر درمان در بیمارستانهای دولتی و آموزشی و آماده کردن محیط برای آرامش هرچه بیشتر کادر درمان در ارائه بهترین خدمات درمانی به مردم، صرفا بر آن است تا هزینه گرداندن بیمارستانهای دولتی تحت پوشش خود را صرفا با افزایش بیرویه و غیرعلمی ظرفیتهای تخصص پزشکی و استثمار همهجانبهی این نیروهای ارزان، به طور تقریبا مجانی درآورد و از طرفی با ایجاد انواع آزارهای روانی و جسمی عرصه را بر آنان تنگ کند.
شاید این یک واقعیت کمتر مورد توجه قرار گرفته توسط مردم باشد که دستیاران تخصصی پزشکی با حقوق ماهانهی زیر خط فقر روزگار میگذرانند و علیرغم ساعات کار هفتگی که گاه -برخلاف تمام قوانین کار در ایران و جهان- به بیش از ۹۰ ساعت هم میرسد، فاقد هرگونه پوشش بیمهای و حمایت هستند.
دوره دستیاری تخصصی پزشکی یا رزیدنتی دورهای است که بعد از اتمام دوره پزشکی عمومی و دریافت مدرک دکترای حرفهای پزشکی آغاز میشود و بین ۴ تا ۶ سال طول میکشد. دستیاران تخصصی در نظام آموزش پزشکی ایران فقط دانشجو نیستند بلکه به نوعی بیمارستانهای دولتی وزارت بهداشت روی پاشنه آنان میچرخد. جایی که «اتند» یا پزشکان متخصص که مسئولیت سلامت بیماران را در بیمارستانهای دولتی به عهده دارند، بیشتر حضور ندارند و رسیدگی به بیماران را به دانشجویان خود یعنی همن رزیدنتها میسپارند.
دانشجویانی که باید در شیفتهای متعدد و طولانی صبح و شب و با حقوق کم دانشجویی در بیمارستان کار کنند و حق طبابت در بیرون بیمارستان دولتی را هم ندارند.
ضمن اینکه به دلیل اختیارات زیاد و بیمورد برخی مدیران گروه و اساتید در گروههای آموزشی پزشکی، چنان جو مسمومی از امپراطوری وحشت و نگاه از بالا به پایین حکمفرما است که امکان انواع سوءاستفادههای کاری و حتی اخلاقی از دستیاران فراهم است.
پس از پایان تحصیل در چنین شرایط غیرانسانیای نیز، این پزشکان با نام نیروهای طرحی بار اصلی گرداندن بیمارستانهای دولتی را در اقصی نقاط کشور، با کمترین میزان حقوق ممکن برعهده میگیرند، اما پس از پایان طرح و کسب تجربه، علیرغم نیاز مبرم منطقه به وجود آنان و تمایل خودشان برای ماندن و خدمت کردن، قرارداد کاری با آنان توسط وزارت بهداشت بسته نمیشود و بدون هرگونه برنامه و آینده به حال خود رها شده و در واقع اخراج میشوند تا با نیروهای طرحی بعدی جایگزین گردند.
وزارت بهداشت علیرغم خواست جامعه پزشکی آگاهانه از اعلام آمار استخدام نیروهای پزشک متخصص و عمومی خصوصا در مناطق محروم که نیاز جدی به آنان وجود دارد، خودداری می کند. این حق مردم ایران است که بدانند افزایش ظرفیت رشتههای تخصصی پزشکی، نه برای رفاه آنان که تنها اسم رمزی برای اداره کردن بیمارستانهای آموزشی و دولتی سراسر کشور با نیروهای ارزان قیمت دستیار تخصصی و طرحی و بعد رها کردن بدون برنامه آنها است.
نکته مهم دیگری که محیطهای درمانی -بیمارستانها و مراکز درمانی- را در دورهی طرح و دستیاری برای کادر درمان به طور فزایندهای غیر قابل تحمل مینماید، وجود روسای دانشگاه، معاونتهای درمان و بهداشت، مدیران گروههای تخصصی و در سطح بعد روسای بیمارستانها و مدیران شبکه و به طور کلی مسوولینی است که دارای شخصیتهای ضد اجتماعی، هذیانهای خود بزرگ بینی و خصوصا ولع قدرت هستند و بهخاطر صرف خوشخدمتی و اظهار بندگی به مقامات حکومتی، غالب بودن فضای آلوده اداری و رانتی در وزارت بهداشت و در نبود هرگونه سیستم نظارتی، به جای تنبیه، توبیخ و عزل رشد میکنند و در جایگاه مسوولیت قرار گرفته، دمار از روزگار کادر درمان در میآورند و آنچنان عرصه را بر پزشکان دستیار و طرحی تنگ مینمایند که وضعیت این نیروهای خدمتکار مردم و استعدادهای برجسته به ابتلا به انواع سخت افسردگی، اضطراب و … کشیده، در مواردی نیز شوربختانه کار به اتفاقات غیرقابل جبرانی مثل خودکشی میکشد، چنانکه در اتفاقات تلخ رخ داده یا شکایات مطرح شد اخیر دستیاران در گروه پاتولوژی ارومیه و قلب و داخلی خرمآباد میتوان تازهترین رد پای چنین مدیرانی را جستجو و راستی آزمایی نمود.
تا همین چند روز پیش پرستو بخشی، پزشک متخصص قلب و عروق که در بیمارستان ابنسینا دلفان استان لرستان مشغول به کار بود، در پی خودکشی جان باخت. وزارت بهداشت کمکی به جابجایی محل طرح وی نکرد چون در لیست سیاه وزارتخانه بود.
وزارت بهداشت آمار دقیق خودکشی رزیدنتها را محرمانه میداند و آن را اعلام نمیکند. مرگ هریک از پزشکان، پروندههای جنایتی با اتهام قتل عمد هستند که وزارت بهداشت و حکومت باید پاسخگوی آن باشد.