نامه نرگس محمدی از زندان، تدارک مرگ برای من
در اتاق مشغول جمع کردن وسایلم بودم که با سر و صدای ماموران اطلاعات در داخل پذیرایی مواجه شدم نیروهای امنیتی و بازجویان من از جمله محمودی و بازجوی اخیر بند ۲۰۹ که من مزدور عربستان خواند داخل ساختمان بودند ماشینها تاکسی سبز رنگ وداخل حیاط و جلوی آسانسور پارک شده بودند ریموت در دستشان بود،به ماموران گفتم صبح بیمارستان سجاد بودم و نسخه ام در دستم ، قصد داشتم در مسیر زندان داروهایم را تهیه کنم و اطمینان دادند میدانیم وضعیت قلب شما را و خودمان تهیه میکنیم و در اختیارتان قرار میدهیم و از سه شنبه تا به امروز شنبه داروی پلاویکس که با تاکید پزشک معالجم بعلت وجود استنت در رگ اصلی قلب باید سر تایم مصرف شود بدستم نرسیده است وسایل و نسخه ام در انباری زندان است .علی رغم اعتراض هر روز به مقامات زندان اقدامی نشده است.
نخوردن قرص پلاویکس برای رگی که استنت کارشده جز دارهای حیاتی میباشد و در معاینه اخیر ،پزشکم اعلام نمود آریتمی قلب داری و ماهیچه های قلب بشدت ضعیف شده است .لذا ندادن داروی پلاویکس با قلب مریض و استنت کار شده در جهنمی مثل قرچک معنای خاص خود را دارد این همان تدارک مرگ یک زندانی است .فیلم عمد ساخته محمد رسول اف و روایت همسر و برادر بکتاش آبتین را دیده اید ؟ اکنون من روایت خود را میگویم
بدون داروهای قلب در زندان قرچک تدارک مرگ برای من است و اژه ای و رییسی مسوولیت مستقیم سلامت من را بعهده دارند.