میلاد بالسینی: گروه صنعتی شيشه كاوه، غارتگر حاشیه و خیر مناطق مرکزی ایران
نامش ابراهيم عسگريان دماوندی است و بنيانگذار و رييس هيات مديره گروه صنعتی شيشه كاوه. همان که اخیرا قصد احداث «کارخانه کیمیا کربنات سدیم» را در مراتع روستای قره قشلاق شهرستان سلماس در استان آذربایجان غربی دارد. گروه عسگریان به عنوان بزرگترين توليد كننده شيشه و بلور در بخش خصوصی در ايران و خاورمیانه شناخته شده و خود عسگریان علاوه بر فعالیت اقتصادی در هیئت مدیرهی چند موسسهی خیریه نیز حضور دارد. موسساتی که بی ارتباط با فرار مالیاتی در کشور نمیباشد. چنانچه چند سال قبل رئیس وقت کمیسیون اقتصادی مجلس در همایش استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی اعلام کرد: «در اقتصاد ایران ۷ هزار خیریه وجود دارد که هیچکدام از آنها صورتهای مالی خود را منتشر نمیکنند.» در راستای همین امور خیریه عسگریان تاکنون حدود ۳۰ مدرسه و فضای آموزشی در استانهای مرکزی، فارس و بوشهر ساخته و علاوه بر احداث سالن ورزشی و کارگاه آموزشی، هزینهی یک بیمارستان ۲۵۰ تخت خوابی در استان مرکزی را هم بر عهده گرفته است. اداره کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان مرکزی هم جهت تقدیر و تشکر، کتاب زندگینامه و کارنامه ابراهیم عسگریان دماوندی را چاپ کرده است.
امابرای آذربایجانیها بیش از آنکه اشتغالزایی یا امور خیریهی عسگریان مورد بحث باشد، همیشه فجایع زیست محیطی و آسیبهایی که کارگران کارخانه کاوه سودا مراغه متحمل شدهاند به میان میآید. کارخانه کاوه سودا مراغه از مجموعه كارخانجات گروه صنعتی شيشه كاوه در اوایل دهه ۸۰ خورشیدی در نزدیکی روستای ورجوی جنب شهرک صنعتی مراغه آغاز به کار کرد تا فراهم کننده بخشی از مواد اولیه کارخانجات تولیدی شیشه، مواد شوینده و سایر واحدها باشد. تا اواخر دهه ۸۰ خورشیدی چندین بار حوضچه پساب این کارخانه شکسته و خسارات سنگینی به محیط زیست، زمینهای زراعی و باغات چندین روستای شهرستان بناب وارد شد. چنانچه بیش از ۱۰ هزار هکتار از باغات و مزارع زراعی و ۲۰ واحد مسکونی را در شهرستان بناب تخریب و باعث بروز ۲۵ میلیارد ریال خسارت (با نرخ دلار سال ۱۳۸۹) به منطقه شد.
شنیدهها حاکی است که پساب کارخانهی کاوه سودا صرفا در استخرها ذخیره نشده و از ابتدا خط لولههایی جهت انتفال پساب کارخانه به دریاچه اورمیه تعبیه شده بود. اما لولههای موجود ظرفیت کمی داشتند. بنابراین اخیرا مسئولان کارخانه تصمیم گرفتهاند تا با استفاده از خط لولهی دیگری پساب بیشتری از کارخانه را به دریاچه اورمیه انتقال دهند.با توجه به کارنامهی زیست محیطی کاوه سودا، طبیعتا اهالی روستاهایی که در مسیر بین کارخانه و دریاچه اورمیه قرار دارند، مخالفت قاطع خود را با این موضوع اعلام کردهاند. زیرا علاوه بر تمامی خسارت و آسیب و آلودگیها، آنگونه که روستاییان میگویند؛ پس از شکستن حوضچههای پساب کارخانه، سرطان گوارش در این روستاها به طور دهشتناکی شیوع پیدا کرده است. روستاهای زوارق (Zuvara)، تازه کند (Təzə Kənd) و ینگی کند (Yengi Kənd) تنها سه نمونه از روستاهای نزدیک بهم در شهرستان بناب از توابع استان آذربایجان شرقی میباشد که در یک دهه گذشته هر ساله چند نفر از ساکنان آن به دلیل ابتلا به سرطان گوارش جان خود را از دست دادهاند.
تا اینجای کار قسمتی بود که با چشم غیر مسلح دیده میشد. اما موضوع جدی مورد بحث، خروجی پساب این مجموعه است که نه تنها خنثی نشده، بلکه با همان میزان آلایندگی رها میشود. چنانچه برخی از استخرهای آن ایزوله شده و مابقی پسابها در استخرهای خاکی نگهداری میشود که در نهایت پساب به آبهای زیر زمینی نفوذ کرده و بخشی هم بخار شود. طبق تحقیقات انجام گرفته، علمکرد کارخانه کاوه سودا منجر به افزایش میزان شوری آبهای زیر زمینی در دشت بناب-مراغه شده و آبهای زیرزمینی منطقه آلوده شده است.
در مورد آسیبی هم که برخی از کارگران کارخانه کاوه سودا مراغه متحمل میشوند، ذکر این نکته کافی است که طبق ماده ۹۲ قانون کار، «کلیه واحدهای موضوع ماده ۸۵ این قانون که شاغلین در آنها به اقتضای نوع کار در معرض بروز بیماریهای ناشی از کار قرار دارند باید برای همه افراد مذکور پرونده پزشکی تشکیل دهند و حداقل سالی یکبار توسط مراکز بهداشتی درمانی از آنها معاینه و آزمایشهای لازم را به عمل آورند و نتیجه را در پرونده مربوطه ضبط نمایند.» این در حالی است که برخی از کارگران کارخانه کاوده سودا، خصوصا آنهایی که در ارتباط مستقیم با مواد خطرناک شیمیایی که سلامتی انسان را تهدید میکند مشغول به کار میشوند، در عرض کمتر از یکسال به نام تعدیل نیرو از کار اخراج شده تا کارخانه مسئولیتی در قبال سلامت آنها عهدهدار نشود. و این چرخهای است که برای کارگران بعدی و بعدی نیز تکرار میشود. همچنین در بعضی از حوادثی که منجر به فوت کارگران میشود، مسئولان کارخانه کاوه سودا مراغه حداکثر تلاش خود را به عمل میآورند تا با مقصر جلوه دادن کارگر متوفی، هزینهای را در قبال مرگ وی در محل کار بر عهده نگیرند.
هم اکنون ابراهيم عسگريان دماوندی قصد دارد تا کارخانهی دیگری را در مساحت ۴۵۰ هکتار از مراتع روستای قره قشلاق شهرستان سلماس احداث کند. همانطور که از نام آن پیداست، «کربنات سدیم» محصول تولیدی این کارخانه جهت استفاده در كارخانجات گروه صنعتی شيشه كاوه خواهد بود که به گفتهی ذبیحالله کاظمی فرماندار سلماس «مواد اولیه این واحد تولیدی نمک و آهک بوده که هر دو معدن در شهرستان موجود است و به این منظور استفاده از ظرفیتهای شهرستان در اولویت خواهد بود.» باز هم همانگونه که از نام «کارخانه کیمیا کربنات سدیم» برمی آید قرار است در این کارخانه نیز مانند کارخانه کاوه سودای مراغه نمک استحصال شده در فرآیند تولید به کربنات سدیم تبدیل شود که روش تولید آن هم ارزانترین روش تولید، در عین حال آلایندهترین روش است که روش سده ۱۸ میلادی است و نزدیک به ۲۰۰ سال از عمر آن گذشته است. حال تصور کنید که پساب تولیده شده در این کارخانه با لولهگذاری به دریاچه اورمیه هدایت خواهد شد.
البته کاظمی در سخنان خود حرفی از محل معادن مورد نظر خصوصا معادن نمکی که قرار است در فرآیند تولید کربنات سدیم از آنها استفاده شود سخنی به میان نیاورده است. اما شواهد حاکی از آن است که این کارخانه نیز همانند کارخانه کاوه سودا مراغه نمک خود را از بستر خشیکدهی دریاچه اورمیه استخراج خواهد نمود. غافل از اینکه برداشت نمک از دریاچه بر هیچ مبنای زیست محیطی استوار نبوده و اثرات آن ابدا مطالعه نشده است. با این حال از نتایج آن میتوان به تخریب بستر دریاچه و از بین رفتن توپوگرافی و شیب طبیعی رسوبات دریاچه اشاره نمود. همچنین برداشت نمک از بستر دریاچه اورمیه موجب میشود تا اقلیم منطقه ناپایدار شده و پیوستگی رسوبات به کلی از بین برود و از خود ویرانهای به جا بگذارد. این ویرانه حتی میتواند منشا گرد و غبار نمک شود و از نظر علمی احتمال وقوع گردبادهای نمک در شهرهای اطراف دریاچه اورمیه را تشدید کند. زیرا استحصال نمک باعث میشود که غبار نمک در هوا پخش شود. حال اگر این نمک حاوی مواد و فلزات سنگین باشند، نگرانیها به مراتب بیشتر میشود.
در این میان اهالی روستای قره قشلاق علاوه بر نگرانی از آلودگیها و تخریبات زیست محیطی و از بین بردن معیشت روستاییان که کارخانه کاوه سودا در مراغه و بناب در کارنامه خود دارد، همچنین نگران استفاده این کارخانه از آبهای زیرزمینی با حفر چندین حلقه چاه عمیق نیز میباشند. اما فرماندار سلماس ۱۹ دی ۱۴۰۲ در گفتگو به خبرگزاری ایرنا گفته بود که محل تامین «نیاز آبی [این] واحد از محل آبهای سطحی رودخانه زولا و پساب تصفیهخانه فاضلاب شهر سلماس» است. این در صورتی است که زولاچای (Zolaçay) رودی است فصلی در شهرستان سلماس که از کوههای اطراف کوزرش (Küzərəş) جریان یافته و قبلا به دریاچه اورمیه میریخت. اما اکنون به علت احداث سد بر روی این رودخانه دیگر آبی در مسیر انتهایی رودخانه جریان ندارد. در مورد تصفیهخانه فاضلاب شهر سلماس و یا حداقل در مورد تصیفهخانهی شهرک صنعتی سلماس آنگونه که فهیمه قمری رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان سلماس چند ماه گذشته گفته بود «تصفیهخانه شهرک صنعتی سلماس بدلیل عدم تناسب با نوع و مقدار پساب تولیدی واحدهای موجود در شهرک صنعتی، درسالیان گذشته همواره آلاینده بوده و باعث ایجاد مزاحمت برای روستاییان گردیده بود.» پس با این حساب گفتهی اهالی روستای قره قشلاق در مورد استفاده این کارخانه از آبهای زیرزمینی محتمل میباشد.
همهی این نگرانیها باعث شد تا اهالی روستای قره قشلاق سلماس از چند ماه پیش درگیر این موضوع باشند. اما ۱۷ دی ماه ۱۴۰۲ اولین تصاویر از برگزاری تجمع مسالمتآمیز اهالی روستای قره قشلاق در شبکههای مجازی منتشر شد. مردم معترض قره قشلاق -به امید اینکه خواستههایشان محقق شود- با تصاویری از رهبر جمهوری اسلامی ایران و فرمانده سابق سپاه قدس و عبارتی همچون «جانم فدای رهبر» و «اهالی روستای شهید پرور…» که در بنرهایشان نوشته شده بود، دست به تجمع زده بودند تا از تخریب محیط زیست و فروپاشی معیشت روستایشان جلوگیری کنند. این تجمعات در روزهای بعد هم ادامه داشت که با ورود نیروهای انتظامی و امنیتی به شدت سرکوب شد. نیروهای امنیتی و انتظامی با شلیک گلولههای ساچمهای و گاز اشکآور، تلاش داشتند مردم معترض را متفرق کنند. ماموران همزمان با اعمال خشونت و با استفاده از باتوم، اقدام به ضربوجرح شهروندان کردند. همچنین ماموران اداره اطلاعات سلماس نیز ۷۰ تن از اهالی روستای قرهقشلاق از جمله زنان و مردان مسن را بازداشت و ماموران، زنان معترض را تهدید به تجاوز کردند.
درست ۵ ماه قبل از این اتفاق، یعنی از همان زمانی که اهالی روستای قرهقشلاق سلماس با احداث کارخانه کیمیا کربنات سدیم درگیر شدهاند، ابراهيم عسگريان دماوندی در دیدار با ابراهیم رئیسی از مشکلات انتقال پساب کارخانه کاوه سودا میگوید. عسگریان در این ویدیو شرکت کاوه سودا را تولیدکننده ۶۰ درصد شیشه ایران معرفی میکند و میگوید سه کارخانه با ۱۶۰۰ پرسنل داریم اما الان تولیدمان «حداقل ۴۰ درصد» کاهش داشته و در پایان بلندتر میگوید «واقعا مقررات را اجرا نمیکنند». چند نفر همزمان صحبت میکنند،بعدیک نفر دیگر توضیح میدهد «مساله اجتماعی است». او میگوید این شرکت قبلا یک مسیر تخلیه فاضلاب کارخانه داشته، مسیر دچار مشکل شده، شرکت مطالعه کرده و مسیر جدید پیشنهاد داده و سازمان محیط زیست هم مجوز داده است. رئیسی در واکنش میگوید: «این را استاندار برود پیگیری کند، نگذارید این ثروت معطل بماند برای کار».
در این میان معطل نگذاشتن ثروت حاشیه برای عسگریانها، برآورد نگاه مراکز قدرت و ثروت به حاشیه است. فرقی نمیکند مرکز نام حکومت قبل و بعد انقلاب ۵۷ را یدک بکشد یا دولتهایی که در هر کدام از آن حکومتها بر سر کار آمده باشد و یا عسگریان و امثالهم که در ساختاری شدیدا مرکزگرا رشد کرده و به ثروت هنگفتی دست یافتهاند. زیرا آنها در وجود همدیگر تنیده شدهاند. یکی به جای دیگری در مناطق مرکزی مدرسه میسازد و دیگری هم امکان معطل نگذاشتن ثروت در حاشیه و نیروی سرکوب روستاییان را اختیار آن یکی میگذارد. چنانچه دکتر مهرداد وهابی، پژوهشگر اقتصاد سیاسی و استاد دانشگاه سوربن شمالی توضیح میدهد «در ایران امروز تصاحب ثروت برای فردی که رابطهی نزدیکتری با دستگاههای قوهی قهریه دارد آسانتر است از حفظ ثروت توسط فردی که از این امتیاز برخوردار نیست.» بر همین اساس ثروت عسگریانها درون مناسبات حاشیه مرکز با وجود تمامی تخریب و غارتها از حاشیه تامین شده ولی برای مناطق مرکزی خیرات میشود. قوهی قهریه نیز هر امکاناتی را در اختیار آنها قرار میدهد تا صاحبان اصلی منابع را سرکوب، ثروت آنها را غارت و محیط زیستشان را تخریب کنند.