محمد بابایی: محمدرضا شجریان به رحمت خدا رفت. روحش شاد و قرین رحمت الهی باد
ممکن است شما به عمرتان یک باز هم فوتبال بازی نکرده باشید، اما وقتی یک مسابقه را از تلویزیون میبینید، به وضوح میتوانید از شیوه تفسیر مفسران به عمق سواد فوتبالی آنها پی ببرید. ممکن است شما هیچ شناختی از سینما و فیلمسازی نداشته باشید، اما وقتی فیلمی را میبینید و نقدی را میخوانید، میتوانید به خیلی چیزها از جمله سواد منتقد پی ببرید.در برنامه تعطیل شده “آکادمی موسیقی گوگوش” تلویزیون من و تو، گوگوش که او را شاه ماهی موسیقی پاپ ایران مینامند، یکی از داوران مسابقه بود. به حرفهای او و دو داور دیگر گوش میکردم. خانم شاه ماهی حتی در سبک خوانندگی خود هم به طرز غمانگیزی از سواد موسیقی پیاده بود. در تمام این برنامهها وقتی چیزی از شیوه خواندن کسی میگفت، حتی یک نکته فنی شنیدنی هم در سخنان او نبود تا شنونده چیزی یاد بگیرد.
سال گذشته کانال دیگری برنامه دیگری راه انداخت که از همان ابتدا معلوم بود شکست خواهد خورد. آرش و ابی داور این برنامه بودند. فقط برای دیدن شیوه نقد ابی چند بار تماشا کردم. هر چقدر آرش دقیق نقد میکرد، ابی خارج میزد. کاملاً پیدا بود همه چیز را به طور غریزی میفهمد. دانش موسیقی “آقای صدا” در حوزه صدا از خانم “شاه ماهی” هم افتضاحتر بود.
مطابق سلیقه شنیداری من، صدای گوگوش و ابی و داریوش جزو صداهای ماندگار ایران است. اما یک سؤال دیگر هم مطرح است. گوگوش وقتی از ایران رفت، تقریباً همان صدا و همان مخاطب را در خارج از کشور داشت، اما چرا آهنگ ماندگار دیگری از او نشنیدیم؟
پاسخ روش است، هنر غریزی گوگوش را موسیقیدانهای باسواد و کاربلدی مثل اسنفدیار منفردزاده گوگوش کردند، اما تقریباً تمام نام و شهرت این هنر نصیب گوگوش شد. بخشی از این شهرت طبیعی است. در سینما و موسیقی پاپ آن که روی صحنه است معروفتر و محبوبتر میشود. اما کسی تام کروز را استاد مسلم سینما نمیداند.
ده سال پیش این مطلب را نوشتم و به عنوان یک شنونده کنجکاو پرسیدم به راستی شجریان استاد مسلم چیست؟ در همان سبکی که میخواند، چه چیزی بیش از گوگوش و ابی در سبک موسیقی پاپ عرضه کرد؟
امروز جواب بهتری برای این مسئله دارم. مرحوم شجریان در درجه اول استاد مسلم استفاده از فرصتهائی بود که شورهزار حاکمیت ضدموسیقی به طور ناخواسته در اختیار او قرار داد. نصف جامعه یعنی زنان از عرصه رقابت اخراج شدند. سایر سبکهای پرطرفدار موسیقی ممنوع شد. شجریان هم در حوزه کار خود صدای کمنظیر و شاید هم بینظیری داشت، موفق شد در سطح بسیار گستردهای عملاً سقف موسیقی ایران را به سقف هنر و توانانی خود محدود کند.
کسی که در گارگاه نجاری خود مینشیند و یک تنه چهارده ساز جدید برای موسیقی کشور میسازد، علیالاصول از همان موسیقی سنتی هم که به آن شهره است شناخت عمیقی ندارد. از دانش موسیقی مدرن هم به اندازه کافی بهره ندارد.
هیج آدم مدرنی چنین بیپروا برای سنت، انبوهسازی نمیکند که شجریان کرد. هیج جامعه سرزندهای هم در مقابل این بیپروائی چنین ساکت نمیماند که جامعه موسیقائی ایران در مقابل شجریان سکوت کرد. گوئی سقف موسیقی ایران شجریان بود.
تغییر و یا ارتقاء یک امر ریشهدار سنتی به این سادگی نیست. یک نمونه روشن داستان ارتقاء خط عربی برای زبان فارسی در همین چند ده سال گذشته است. کسانی مثل ایرج کابلی سالها تلاش کردند و فقط توانستند جدانویسی و بیفاصلهنویسی را برای نوشتار امروز فارسی پیشنهاد کنند، تا هم با ابزارهای مدرن و نیازهای روز کمتر مسئله داشته باشد و هم از سنت دیرینه خود جدا نشود.
شجریان میگفت موسیقی سنتی بعضی صداها را کم دارد و باید فکری به حال آن کرد. نیم قرن پیش اسفندیار منفردزاده صدای ضرب زورخانه را با سازهای غربی ترکیب کرد و برای فیلم قیصر موسیقی ماندگاری نوشت. حدود سی سال پیش پرویز مشکاتیان در ابتدای آلبوم دستان، صدای ضرب زورخانه را با سازهای سنتی ترکیب کرد و نتیجه شاهکار شد. کمبود صدا در موسیقی را اینگونه ارتقاء میدهند، انبوهسازی نمیکنند.
آلبرت انشتین را یکی از بزرگترین و یا بزرگترین فیزیکدان تاریخ میدانند. اما وقتی تئوری کوانتوم مکانیک را دانشمند دیگر معرفی کرد، انیشتین مخالفت کرد و گفت خداوند تاس نمیاندازد. دانشگاهیان دیگر هم گفتند کاری به کار او نداشته باشید، قرار نیست فیزیک به فهم انیشتین محدود شود.
برگرفته از صفحه فیسبوک نویسنده