علی مرادی مراغه ای: خنجرِ مخصوص روسی
در تاریخ معاصر، ایرانیان همیشه مقهور روسها بوده و از هیچ کشور و همسایه ای به اندازه روسها ضربه نخورده اند و مردم شهرهای شمالی ایران مانند آذربایجان و گیلان بخاطر موقعیت جغرافیایی، بیشترین زخمها را خورده اند. چرا که هیچ کشوری مانند روسیه، بهترین فرزندان مشروطه خواه تبریز را در روز عاشورا در شهرِ خودشان به دار نیاویخته است!
این خنجر، از دوران قاجار با قرارداد ترکمنچای تا زمان حاضر کشیده شده: از جدایی شهرهای ایران، از حمایت از استبداد مرکزی ایران در مقابلِ جنبش دمکراسی خواهی مردم در جریان مشروطیت، از به توپ بستنِ مجلس نوپای مشروطه، از سرازیری قشون روسی به تبریز و به خون نشاندن قیام ستارخان، از تلاشهای روسها برای بازگرداندن دوباره محمدعلی شاه مستبد به قدرت، از زخمهای این کشور در جریان جنبش جنگل، از اشغال ایران در دو جنگ جهانی، در جریان فرقه دمکرات آذربایجان ، جمهوری مهاباد و غیره…
میزان کینه و نفرت ایرانیانِ شوربختِ پس از ترکمنچای، چنان گسترده بود که به کوچکترین تلنگری در1829م به جانِ گریبایدوف و اعضای سفارت روسیه افتاده 38 نفر دیپلمات روسی را با قمه و خنجر سلاخی کردند و 80سال بعد از ترکمنچای، وقتی روسیه در 1905م از ژاپن شکست خورد ایرانیان چنان خوشحالی میکردند که انگار خودشان پیروز شده بودند!.
و در جریان انقلاب مشروطیت، وقتی مردم برای ایمن ماندن از تعرض استبداد، تحصن در سفارت انگلستان را برمیگزیدند روسها حاضر بودند هرکس که به سفارت آنها پناه ببرد حتی یک تومان هم بدهند! با اینحال، کسی به سفارت روسیه پناهنده نشد، حتی آن عده انگشت شماری که میخواستند به سفارت روسها پناه ببرند از مردم کتک مفصلی میخوردند!
میزان نفرت تاریخی مردم ایران از روسها به اندازه ای بوده که حتی در زمان ما، وقتی در ۱۳۹۳ش. تیم کشتی فرنگی ایران، روسیه را شکست داد جوانان ایران در فضای مجازی، آنرا به ترکمنچای پیوند داده جشن گرفته و نوشتند که: انتقام ترکمنچای را گرفتیم…!