علی مرادی مراغه ای ; به مناسبت چهارم اردیبهشت؛ تاجگذاری رضاشاه
شاید در تاریخ ایران کمتر کسی مانند احمدشاه باشد که از اول، هیچ علاقه ای به قدرت نداشت از همان زمان بچگی که مشروطه خواهان تهران را فتح کرده محمدعلی شاه را فراری داده و احمدمیرزای دهساله را در حالیکه گریه میکرد و نمیخواست شاه شود آوردند و بر تخت نشاندند تا زمانیکه در فرنگ بود و در زمان از دست دادن سلطنت قاجاری، کوچکترین اقدامی نکرد…!
حوالی 1300ش به نظر می رسد که دیگر در ایران، قدرت در آن وسط ، بی صاحب افتاده بوده و یکی میخواست بردارد و از آنجا که قوه نظامی در دست رضاخان بود و در زمان بحرانی، همیشه نظامیان دست بالا را دارند در نتیجه، رضاخان پیشدستی کرده و قدرت را برداشت!
او از کودکی، چنان با فلاکت و بدبختی های بی شمار بزرگ شده بود که باور نمیکرد به این آسانی شاه شود!
پس از مراسم تاجگذاری وقتی به خانه می آید خطاب به زنش تاج الملوک میگوید:
«تاجی جون، اگر میدانستم شاه شدن در این مملکت این همه آسان است خیلی زود شاه میشدم(خاطرات تاج الملوک…ص157)
در هنگام تاجگذاری وقتی رئیس مجلس در اعطای تاج شاهی پیش قدم شد، رضاخان تاج را با دستان خود برداشت و گفت:
این چیزی نیست که دیگری آن را بر سرم بگذارد!
اما آنچه بسی عبرت انگیز است سرنوشتی تمام کسانی است که در مراسم تاجگذاری اش، سنگ تمام گذاشتند تا هر چه بهتر و باشکوهتر باشد، کسانی که نهایت تلاش را کردند تا او شاه شود اما سرانجام، بدست خود او، سرنوشتِ دردناک و شومی داشتند! یا کشته شدند یا بزندان شده یا تبعید و یا خانه نشین شدند.
این لیستِ کسانی است که در بالا رفتن رضاخان از نردبان قدرت، بیشترین کمک را کرده و در مجلس پنجم از هواخواهان تغییر سلطنت بوده و از ماده واحده دو فوریتی که در نهم آبان ۱۳۰۴ برای انقراض سلطنت قاجار و انتقال قدرت به رضاخان پهلوی به رأی گذاشته شد نقش اساسی را بازی کردند و در روز چهارم اردیبهشت 1305ش نیز؛ در مراسم تاجگذاری اش، سنگ تمام گذاشتند اما بندرت از این جمع کسی پیدا میشود که مغضوب رضاشاه نشده باشند!
اول. محمدعلی فروغی نخست وزیر که حامل تاج کیانی.
دوم. تیمورتاش،وزیرالوزرا، حامل تاج کیانی.
سوم. امیرلشکر امیرطهماسبی، حامل شمشیر جهانگشای نادری.
چهارم. سردار اسعد وزیر پست و تلگراف،حامل تاج مروارید.
پنجم. علی اکبر داور، وزیر فواید عامه حامل الماس دریای نور.
ششم. مرتضیقلی بیات ، وزیر مالیه حامل تمثال مبارک.
هفتم. امیرلشکر احمدآقاخان، رئیس امنیه، حامل گرز سلطنتی بود.
هشتم.فاطمی، وزیر عدلیه حامل عصای مرصع سلطنت بود.
نهم. امیرلشکر نصرالله خان آیرم، حامل شمششیر شاه اسماعیل صفوی بود.
بقیه افراد هم هر کدام شمشیر شاه عباس یا قداره مرصع یا تبرزین یا کمان نادری یا تیرکشی مرصع حمل میکردند…
وقتی به این لیست نگاه میکنیم می بینیم بعدها، بندرت از این جمع، کسی یافت میشود که ازغضب او در امان مانده باشد!.تيمورتاش قبل از كشته شدن به فرخ گفته بود:
«در اين رژيم همه محكوم به نيستی هستيم زيرا اين مرد شرط دوستي و خدمت و وفاداري را نمی داند و همين كه می توانست كسی را از ميان بردارد با كمال بيرحمی و شقاوت او را نابود می سازد».( نصر الله سيف پور فاطمی، گزند روزگار…ص 104.)
به نوشته تقی زاده در وقتی كه تيمورتاش، مغضوب رضاشاه واقع شد داور میخواست شفاعت دوستش [تيمورتاش] را بكند رضاشاه «نگاهی بهش كرد و گفت اين گوشهايت را باز كن والاّ معدومت میکنم. رضاشاه تكيه كلام «معدوم» داشت …»(تقی زاده، زندگی توفانی، ص 232)
این یکبار دیگر نشان میدهد که قدرت نامحدود و بدون پاسخگو بودن، سرچشمه فسادهاست.
و این تصویر زیر نیز، همان کارت پستالِ روز تاجگذاری رضاخان است که دو فرشته از بالا، تاج را بر سر او میگذارند و نوشته شده: «ید اللَّه فوق ایدیهم»…
و چنین است که یکبار دیگر در این ملک در چهارم اردیبهشت، تاج پادشاهی بجای اینکه از پایین و از سوی مردم آید، از آن بالا توسط فرشتگان می آید یعنی در واقع توسط قزاقان…!
http://www.upsara.com/images/r745281_.jpg