سیستم اکولوژیک جامعه بخشی از سیستم اکوکوژیک هستی است – یونس شاملی
به بهانهء روز جهانی زبان مادری
مارکس “از خود بیگانگی” (آلیناسیون) را در تعلق انسان به طبقه خاص تعریف میکرد و حس تعلق را حس “از خود بیگانگی” می نامید. فویر باخ نیز “از خود بیگانگی” را در فراافکنی های خداپرستانه و تسلیم انسان به باورهای دینی اش ارزیابی میکرد. شاید یکی دیگر از دلایل “از خود بیگانگی” را بایستی در آسیمیلاسیون جستجو کنیم. سیاستی که آگاهانه در پی تغییر روند رو به رشد اجتماعی انسان است. انسان آنی است که هست. هر گونه تغییر در پیچ و مهره های طبیعی آن میتواند صدمات جبران ناپذیری به سیستم اکولوژیک جامعه انسانی وارد کند و از این قبل نیز سیستم اکولوژیک هستی صدمه ببیند. آیا تصور نمکنید که تولید سلاح اتمی برای حفظ سیطره سیاسی نظامی و یا تسلط به جهان انسانی یکی از ویرانگرترین نتایج برهم خورد اکولوژی اجتماعی در جهان ما و کره زمین باشد؟ علت العل این ناهنجاری را بایستی در کجا جستجو کنیم؟
تصور میکنم که “از خود بیگانگی” (الیناسیون) نقطهء انقطاع تطور روند تکاملی تنوع درهستی است. یعنی آنجا که روند تکاملی تنوع چه در طبعیت و چه در جامعه انسانی به دلایل مختلف از حرکت باز می ایستد و یا کند میشود دقیقا در همان آن تطور تکاملی نیز یا می ایستد و یا حرکت آن کند میشود. این را بصورت خیلی کوتاه و با مثالی به مناسبت “روز جهانی زبان مادری” روشن میکنم.
همچنانکه حیات تک تک پدیده های طبیعی، گیاهان و حیوانات برای سلامتی سیستم اکولوژیک جهان ضروریست، حیات تک تک زبانها نیز برای استمرار سلامتی سیستم اکولوژی اجتماعی نیز از ضرورتی حیاتی برخوردار است. در عین حال، همچنانکه نابودی تنوع پدیدههای در حیات وحش برای سیستم سالم اکولوژیک بسیار خطرناک است، نابودی تنوع زبانی نیز به همان اندازه در سیستم اکولوژی جامعه خطرناک است. یکی از مهم ترین علل شکل گیری نظامهای توتالیتر سیاسی در جهان تکیه بر تکصدایی در عرصه زبانی است. ایران خود نمونهٔ برجستهٔ همین تک صدایی در عرصه زبان و نابودی انواع زبان و در نتیجه برهم زنندهء سیستم اکولوژیک جامعه در ایران یعنی بخشی از جهان است. در عین حال باز تولید نظامهای استبدادی تکیه گاهشان دقیقا بر همین فاکتور تک صدایی است. چون نمیشود در عین تنوع و چند گانگی به یک صدایی تاکید کرد. چون در متن یک صدایی (یک زبان) نظامهای توتالیتر تک صدایی ایجاد میگردد. از زاویه دیگر خود پدیده نژادپرستی نیز حاصل نابودی تنوع و چندگانگی در جامعه است. رنگ پوست، مذهب و باورهای متنوع، زبانهای مختلف واقعیت اجتناب ناپذیر جامعهء جهانی است و سوار کردن یک نظام توتالیتر بر اندام جامعه باید که بر مزار تنوع و این چندگانگی صورت بپذیرد. بسیار آشکار است که نابودی تنوع زیستی در طبیعت همان تاثیر ویرانگر را دارد که نابودی تنوع در جامعه آن ویرانگری را ایجاد میکند.
از سوی دیگر مگر خود جامعه مدلول روند رو به تکامل طبیعت نیست؟ چه کسی میتواند اکولوژی اجتماعی را از اکولوژی طبعتی و هستی جدا کند. مگر همین دیروز اجداد ما میمونها و انسان نمایانی چون نئاندرتالهای و هموساپیان ها نبودند؟ و اگر چنین استکه، پس حفظ تنوع در هر بخش از این هستی باید به همان اندازه پر اهمیت باشد. حفظ تنوع طبیعت وحش و حفظ تنوع در جامعه (داخلی و جهانی) هر دو هم مدلول هم و هم مکمل هم دیگر هستند و باید که محافظت شوند.
و دقیقا در همین رابطه است که زبانها و تنوع آن به مثابه میراث تاریخ بشریت بخشی جدای ناپذیر و بسیار پراهمیت از آن تنوعی است که برای حفظ اکولوژی اجتماعی و به تبع آن اکولوژی هستی بایستی حراست و محافظت شود.
روز جهانی زبان مادری، روز حراست از این تنوع و روز حراست از سیستم اکولوژیک جامعه (درونی کشورها و جهانی) است.
روز جهانی زبان مادری بر هر انسان دور اندیشی مبارک …