ستیز با چپ ولی حالا چرا؟
به بهانه 42 مین سالگرد انقلاب 1357 برنامه های زیادی از سوی کانال های تلویزنی ( بی بی سی، ایران انترناشنال، من و تو و… ) و کانال های رادیویی مانند رادیو فردا و دیگران تهیه به نمایش گذارده شد تا اطلاعاتی پیرامون چگونگی شکل گیری انقلاب و جمهوری اسلامی را با صلاح دید و گزینشی خود در اختیار مردم بویژه جوانانی قرار دهد که 75 درصد از آنان یا هنگام انقلاب کودک بودند و یا بعد از انقلاب بدنیا آمدند، در این برنامه ها از افرادی که بعنوان مهمان دعوت بعمل آمده بود شیطنت برنامه گذاران با پرسش هایشان خود را نشان می داد، در اغلب این برنامه ها از چپ های پشیمان، ملی گرایان چپ ستیز، ملی مذهبی های سرگردان، دلدادگان رژیم پیشین بعنوان روزنامه نگار و کارشناس و… استفاده کردند که گفتارشان قابل تامل، گاهی انحرافی و پر از دروغپردازی تا درجه توهم بود اغلب آنان به جای واقعیت ها به بزرگنمایی چپ پرداختند تا هم پرده استتار روی عملکرد رژیم گذشته پهن کنند و هم رژیم کنونی را محصول عملکرد های نیروی چپ در آن مقطع نشان دهند.هیچکدام از شرکت کنندگان به آن اشاره نکردند که فرماسیون های اجتماعی آینده در بستر فرماسیون کنونی شکل می گیرد و با تحول و دگرگونی قدرت سیاسی و اجتماعی را در دست می گیرد. جمهوری اسلامی بویژه روحانیت در آن، محصول شرایطی است که رژیم پیشین ساخته و پرداخته بود. شبکه روحانیت به منابع عظیم مادی از بازار و شبکه عظیم فکری در حوزه های علمیه دسترسی داشت. در این میان موتلفه، حجتیه، حزب ملل اسلامی، فدائیان اسلام و دهها شبکه دیگر در پیوند باهم عمل می کردند، نوار های پر از ابتذال خمینی در دهه 40 که تنها برای شستشوی مغزی جوانان تهیه می شد در پیرامون شهر های بزرگ و روستا ها بصورت مجانی پخش می شد، قدرت فدائیان اسلام بقدری گسترده و زیاد بود که نامه تهدید آمیز به « مصدق » می نوشتند، بنابرین نیرو های چپ راهنمای اسلامگرایان در قبضه کردن قدرت زیر عناوین مبارزه با امپریالیسم نبودند، آنها برنامه خود را از سال ها پیش داشتند که گاهی با خدعه و گاهی دیگر با کاربرد زور به پیش می بردند و در سال های نخست انقلاب 1357 هم به همان روش ادامه دادند.
در همه این برنامه های رادیویی و تلویزیونی سخن از تعداد کثیر گروه های چپ به میان می آمد ولی در نهایت به فدائیان اکثریت و یا حزب توده ایران می رسید که گویا این دو گروه سیاسی در شکل گیری جمهوری اسلامی موثر بودند، هدف مشخص است که می خواهند با اینگونه دروغپردازی ها مردم بویژه جوانان را که با واقعیت های تاریخی آن زمان آشنایی و آگاهی کافی ندارند نسبت به چپ بدبین سازند و پایگاه اجتماعی آنها را متزلزل کنند. حزب توده ایران با امکانات محدود خود در مدت کوتاهی با انتشارات خود پایگاه اجتماعی خود را گسترش داد، هدف حزب سازماندهی در مراکز کارگری و صنعتی بود که بتواند سندیکا های کارگری را متشکل سازد ولی جمهوری اسلامی و روحانیت بیکار ننشسته و ناظر به این کارها و فعالیت ها بودند، در اولین فرصت شوراهای اسلامی را در کارخانه و دانشگاه علم کردند تا مانع از سازماندهی کارگران و زحمتکشان شوند و همچنین شبکه عظیم جاسوسی خود را در این مدت برپا کردند. هنگامی که خود را مقتدر از نظر مالی و قدرت سرکوب دیدند، به حمله پرداختند.خمینی ویرانه ای با اتقلاب بدست نگرفت، بانک مرکزی پر از پول و پترودلار، صنایع نفت در فعالیت و وزارت خانه ها بکار و فعالیت خود ادامه دادند یعنی خمینی روی گنجی نشست که تصورش را هم نمی کرد، نیرو های چپ ( حزب و فدائیان ) چه امکاناتی داشتند؟ هیچ، کادر های حزبی که تعدادشان هم اندک بود با حداقل زندگی روزگار می گذراندند، بنابرین نیرو های چپ آگاهی کافی هم از خمینی، هم از روحانیت و هم از ارتجاع داشتند ولی بر این باور بودند که خواسته های جامعه گذر از ارتجاع و روحانیت مرتجع است که آن را در تظاهرات خود پیش از انقلاب نشان داده اند.سخن در این موارد بسیار است که به این نوشته نمی گنجد ولی یاد سخنان موسوی اردبیلی در نماز جمعه افتادم که گفت پرونده حزب توده را ام آی 6 انگلیس در پا کستان به ما داد که نشانگر همکاری شدید روحانیت با کشور های دیگر بویژه انگلیس در سرکوب نیرو های چپ بوده است.
ستیز با چپ در ایران تازگی ندارد، هرچند ادبیات سیاسی ایران مدیون و بدهکار چپ است ولی دشمنی و خصومت با چپ همچنان ادامه خواهد داشت، ولی پرسش این است که چه شده است در 42 مین سال انقلاب این قدر روی عملکرد چپ متمرکز شده اند؟ آنچه به نظر می رسد اینکه رژیم کنونی به پایان خود نزدیک می شود، دیگر رژیم قادر به ادامه حیات خود نیست زیرا هیچگونه پایگاهی در بین مردم بویژه جوانان ندارد، تورم، بیکاری، رکود، فقر، کاهش ارزش پول ملی، فرار سرمایه و نخبه از کشور و هزاران معضل اجتماعی و سیاسی دیگر رژیم را به گوشه رینگ رانده است که ممکن است با هر اتفاقی سقوط کند، دلدادگان رژیم گذشته در آرزوی بازسازی آن هستند که از هم اکنون نیرو های چپ را مانع بزرگی می دانند، در این میان ملی گرا ها ، ملی مذهبی ها و دیگران هم با چپ عقده گشایی می کنند و گرنه این همه حمله ناروا و دروغپردازی های گاهی شگفت انگیر در شرایط کنونی چه ضرورتی دارد؟ ولی بگذارید جامعه خود تصمیم بگیرد و قضاوت کند….