زنکشیها در بهار ۱۴۰۱- «سبک زندگیاش را نمیپسندیدم، خفهاش کردم»
نسیم روشنایی – سارا، زهرا، شیوا، محترم، سرگل، صغری، بهاره و آریانا در سه ماه گذشته بهخاطر زن بودن و انتخاب سبک زندگی متفاوت کشته شدند. این زنان را فراموش نکنیم.
در سه ماههی اخیر در ایران چندین زن به قتل رسیدهاند. تعدادی از آنان قربانی کودک همسری بودند. تمام این زنان به دست مردان خانواده یا اقوام نزدیک خود به قتل رسیدهاند. بسیاری از این مردان با ادعای عشق و علاقه و به نام «ناموس» با سر بریدن، خفهکردن، به آتش کشیدن، ضربات چکش، چاقو و شلیک کردن، جان این دختران یا زنان جوان را گرفتهاند.
قانون آنطور که باید و شاید برای چنین قتلهایی موانعی ایجاد نکرده است. حاکمیت با رویکردی آزادیستیز و حقستیز در قبال زنان با تصویب قوانین زنستیز دیگری، شمشیر را از رو بسته است.
سارا شادیفر
۱۱ فروردین – «سارا شادیفر» مادر دو کودک ۱۳ و ۶ ساله توسط برادرش به قتل رسید. جسد سارا ۱۱ فروردین در آمل روستای حسین آباد کشف شد. برادر سارا پس از بازداشت در بازجویی به پلیس گفت:
«سبک زندگیاش را نمیپسندیدم، عصبانی شدم و او را خفه کردم.»
به نقل از یک منبع آگاه، سارا شادیفر ۳۳ ساله، مادر دو فرزند بود و بهطور مستقل در خانه خودش زندگی میکرد و قصد داشت پس از تبدیل پس اندازش به دلار از ایران خارج شود اما در روزی که همراه برادرش برای تبدیل پول به صرافی رفته بود توسط برادرش با شالی که به گردن داشت، خفه شد.
برادر سارا در اعترافات خود گفته است که زمانی که خواهرش برای خرید از ماشین پیاده شده، برخی پیامهایی که برای خواهرش رسیده را خوانده و به دلیل سبک زندگی او در لحظه عصبانیت او را خفه کرده و ساعتی بعد او را در روستای حسین آباد دفن کرده و به آمل بازگشته است.
دوستان سارا میگویند پدر و مادر سارا از هم جدا شده بودند و بهطور کلی خانواده با هم روابط خوبی نداشتند.
برادر سارا پیشتر هم توسط پدر سارا برای قتل او تحریک شده بود و برخی منابع تأیید میکنند که برادر سارا پس از اقدام به قتل با پدرش تماس میگیرد و با مشورت او جسد سارا را در جایی دور از محل حادثه دفن میکند.
این منبع مطلع در ادامه افزود؛ برادر سارا در بازپرسیها نقش پدرش را مطرح نکرده تا پای او به ماجرای قتل ناموسی کشیده نشود.
در قتل سارا میتوان همدستی مردانه پدر و پسر را دید. مردانی که بهجای حمایت سارا بهخاطر سبک زندگی متفاوتش آگاهانه او را کشتند و میدانستند که عواقب قانونی چندانی نیز ندارد.
زهرا زینالپور
۲۶ فروردین – «زهرا زینالپور»، قربانی کودک همسری و متولد ۱۳۸۰ که اهل شهرستان «شوط» در استان آذربایجان غربی بود روز جمعه ۲۶ فروردینماه توسط همسرش به آتش کشیده شد. به نقل از کمپین توقف قتلهای ناموسی، زهرا بر اثر شدت جراحات وارده روز شنبه سوم اردیبهشت چشم بر جهان فرو بست. یک منبع آگاه درباره قتل زهرا زینالپور توسط همسرش گفت:
« زهرا در ۱۴ یا ۱۵ سالگی ازدواج کرد و حالا مادر یک کودک سه ساله است. همسرش در تمام این سالها به او خیانت میکرد. مقابل چشم این زن، زنان دیگری را برای رابطه جنسی به منزلشان میآورد و هر وقت مورد اعتراض او قرار میگرفت زهرا را مورد خشونت قرار میداد. آخرین بار این خشونت به بدترین شکل رخ داد و جان زهرا را گرفت.»
این منبع آگاه در مورد جزییات وقوع قتل میگوید:
«روز جمعه ۲۶ فروردینماه زهرا دوباره به بیاخلاقیها و رفتارهای ناپسند همسرش اعتراض کرد و به او گفت، همه چیز را به خانوادهاش خواهد گفت. میخواست به پدرش زنگ بزند. همسرش در یک لحظه یک ظرف بیست لیتری بنزین را روی خانه و زهرا خالی کرد و کبریت کشید. بخاری هم روشن بود و همه جا آتش گرفت و زهرا به شدت دچار سوختگی شد.»
بنابر اطلاعات دریافتی قاتل بعد از انتقال او به بیمارستان متواری شده و تا لحظه تنظیم این گزارش دستگیر نشده است.
به گفته این فرد آگاه خبرهای مرتبط با قتلهای ناموسی در شهرستان شوط عموما رسانهای نمیشوند. او در ادامه گفت:
«مردم همدستی عجیبی برای پنهانکردن این اتفاقها دارند. خیلیهایشان میگویند آبروی شهر میرود. آبروی شهر از جان انسانها ارزشمندتر است.»
شیوا
اول اردیبهشت – مردی ۲۱ ساله در یاسوج نامزد ۱۶ ساله خود را بهدلیل منصرف شدنش از ازدواج با شلیک گلوله به قتل رساند. او پس از قتل، خودکشی کرد. به گزارش وبسایت رکنا، حدود ساعت۱۱ شب ۱ اردیبهشت ۱۴۰۱، یک مرد ۲۱ ساله در یاسوج نامزد ۱۶ ساله خود را به قتل رسانده و سپس خودکشی کرد. در این گزارش آمده است، «شیوا» و «موسی» دختر خاله و پسرخاله بودند. مدتی قبل خانواده موسی ۲۱ ساله به خواستگاری شیوا رفتند و مراسم نامزدی برگزار شد. دایی موسی و شیوا درباره این واقعه گفت:
«مدتی قبل جشن نامزدی آنها برگزار شد اما چند وقت قبل شیوا می گفت آمادگی شروع زندگی ندارد. موسی از این تصمیم شیوا عصبانی بود و ما مراقب بودیم که تصمیم خطرناکی نگیرد. موسی میگفت من خانه اجاره کردهام و دلیلی ندارد شروع زندگیمان را عقب بیندازیم. بهخاطر همین موضوع هم بود که بین آنها اختلاف و بگو مگو رخ داده بود. تا اینکه شب پنجشنبه موسی با اسلحهای که از قبل تهیه کرده بود به خانه شیوا رفت، ابتدا به شیوا و سپس با شلیک به خود به زندگیاش پایان داد.»
محترم ویسی
۱۱ اردیبهشت – زنی ۳۸ ساله به نام «محترم ویسی» در کرمانشاه به دست پسرش و به بهانه حفظ «ناموس» بهطرز فجیعی به قتل رسید.
بر اساس گزارش ههنگاو، محترم ویسی شامگاه یکشنبه ۱۱ اردیبهشتماه در محله جلالیه توسط پسرش «امید مرادی» با اتومبیل (نیسان) زیر گرفته شده و برای اینکه مطمئن شود مادرش کشته شده چند بار از روی بدنش رد میشود. شب وقوع قتل همسر و پسر محترم ویسی با او که در آستانه طلاق بوده بهدلیل داشتن رابطه احتمالی با فرد دیگری، گلاویز شده و محترم با پای برهنه خانه را ترک کرده و پسرش پس از تعقیبش، او با اتومبیل زیر گرفته است. «امید مرادی» پسر محترم ویسی در این رابطه توسط نیروهای انتظامی بازداشت شده است.
سرگل اکبری
۱۸ خرداد – «سرگل اکبری»، ۴۲ ساله، مادر سه فرزند و ساکن محله حسن آباد سنندج به دلیل آنچه “اختلاف خانوادگی” عنوان شده توسط همسرش با نام «عرفان رشیدی» با ضربات چکش پسرش به قتل رسید. سرگل اکبری که بر اثر ضربات چکش زخمی شده بود ، پس از انتقال به بیمارستان کوثری در شهر سنندج (سنه) بر اثر شدت جراحات وارده جان باخت.
یک منبع مطلع در گفتوگو با جمعیت حقوق بشر کردستان گفته است:
« سرگل اکبری مادر سه فرزند با اسامی کیژان ۱۵ ساله، مژگان ۱۰ ساله و اشکان ۲۲ ساله» بود. عرفان رشیدی معتاد به مواد مخدر بوده و بعد از درگیری با همسرش به مژگان ۱۰ ساله نیز حمله ور شده و دست مژگان را از دو قسمت شکسته است.»
عرفان رشیدی (قاتل) روز پنج شنبە ۱۹ خرداد توسط نیروهای ادارە آگاهی سنندج بازداشت شده است. بنا بر گزارش یکی از منابع معتبر به کمپین توقف قتلهای ناموسی عرفان رشیدی به مواد مخدر اعتیاد داشت، پس از عربدهکشی در کوچه و منزل قصد بیرون بردن وسیلههای خانه را داشته که سرگل اجازه نداده. پیش از این سرگل تقاضای طلاق کرده بود. پیشتر نیز پرونده شکایت از ضرب و شتم از سوی شوهرش را در پزشکی قانونی ثبت کرده بود.
صغری مرداسی
۱۸ خرداد – بر اساس گزارش یکی از فعالان حقوق زنان در خوزستان به کمپین توقف قتلهای ناموسی” عصر چهارشنبه ۱۸ خرداد در گتوند بخش عقیلی روستای کایدان، حسین بهداروند ، سر «صغری مرداسی» همسر برادر خود را به نام «صغری مرداسی» بریده و برادر خود را به نام «مسلم بهداروند» به ضرب چاقو بهشدت مجروح کرده است.
به گفته نزدیکان او، حسین تازه از زندان آزاد شده بود .حسین حتی این زوج را چند روزی در خانه زندانی کرده بود. افراد محلی گفتهاند شورای روستا از زندانی کردن این زوج قبل از این اتفاق آگاه بوده اما سکوت کرده است. صغری مرداسی ۳۸ ساله دارای دو دختر راهنمایی و دبستانی بوده. قاتل پسرخاله صغری بود.
حسین بهداروند پس از ارتکاب جنایت متواری شده و پلیس در تعقیب اوست. منبع خبر میگوید: «من این خبر را میفرستم تا صدای زنان اینجا شنیده شود.»
بهاره
دوم تیر- عصر روز پنج شنبه مرد جوانی وارد کلانتری شفای مشهد شد و از قتل همسر خود ۳۴ ساله خود «بهاره» در منزل مسکونی پرده برداشت. او به افسران دایره تجسس گفت: «چند ساعت قبل همسرم را به خاطر اختلافاتی که با یکدیگر داشتیم هدف ضربات چاقو قرار دادم و به قتل رساندم.»
تحقیقات میدانی مقام قضائی بیانگر آن بود که زن جوان در حالی هدف اصابت بیش از ۲۰ ضربه کارد قرار گرفته و گلوی او نیز به طرز فجیعی بریده شده بود. زمانیکه کارآگاهها به خانه رسیدند جسد زن در سال پذیرایی قرار داشت. خون زیادی روی قالی منزل ریخته بود و عکس خانوادگی این زوج به همراه پسر کوچکشان روی دیوار خودنمایی میکرد. بررسیهای اولیه حاکی از آن بود که «بهاره» حدود سه ساعت قبل هدف ضربات بیرحمانه کارد قرار گرفته و به قتل رسیده است.
در همین حال برادر متهم که قاتل را قانع کرده بود تا خود را به پلیس تسلیم کند درباره این ماجرا به مقام قضائی گفت:
«حدود ساعت ۱۶:۴۰ بود که برادرم (حمید) با من تماس گرفت و گفت «بیا با تو کار دارم». وقتی نزد او رسیدم ناگهان مقداری آب به صورتم پاشید و گفت من «بهاره» را کشتهام! خیلی تعجب کرده بودم به همین دلیل آرام آرام تا سر چهارراه رفتیم و بعد از آنکه یک بطری آب معدنی خریدم او را ترغیب کردم که خود را به کلانتری معرفی کند. برادرم با همسرش از مدتی قبل اختلاف داشت و بهتازگی هم آجیل فروشی را به نام همسرش ثبت کرده بود.»
حمید (متهم به قتل) در برابر مقام قضائی ایستاد و درباره چگونگی وقوع این جنایت گفت:
«من و همسرم اختلاف دیرینه داشتیم. خانواده او خیلی در زندگی من دخالت میکردند این در حالی بود که شرایط اقتصادی خوبی نداشتیم و من مجبور شدم خودروام را نیز بفروشم.»
متهم این پرونده جنایی پس از تفهیم اتهام از سوی قاضی ویژه قتل عمد مشهد ادامه داد:
«همه اختلافات ما به خاطر مغازهای بود که مدتی قبل خریدم و همسرم اصرار داشت که سند آن را به نام او ثبت کنم. به همین علت همواره مرا تهدید به طلاق میکرد، اما من همسرم را دوست داشتم به گونهای که نمیتوانستم حتی یک روز دوری یا قهر او را تحمل کنم.»
قاتل ادامه داد:
«از چند روز قبل که همسرم مرا خیلی اذیت میکرد به او گفته بودم که تو را میکشم و قانون هم مرا قصاص میکند اما هیچ برنامهریزی خاصی برای این جنایت نداشتم. بعدازظهر پنجشنبه وقتی همسرم از سرکار به خانه آمد و ناهار را خورد کنار سفره دراز کشید. پسر شش سالهام نیز در خانه مادرزنم بود و من و بهاره تنها بودیم. در یک لحظه گلویش را فشار دادم اما چون سروصدا میکرد با چاقویی که در کنار سفره قرار داشت ضربات متعددی به گلویش زدم و دیگر نفهمیدم چند ضربه هم به نقاط مختلف پیکرش وارد کردهام.»
آریانا لشگری
۶ تیر – بر اساس گزارشهای رسانههای ایران روز دوشنبه شش تیرماه، یک دختر ۱۶ ساله به نام «آریانا لشگری»که از خانه قهر کرده و به منزل مادربزرگش رفته بود به دست پدرش به قتل رسید. پدرش به قلب او با تفنگ شلیک کرده بود. قتل این دختر نوجوان در شهرستان ممسنی نورآباد فارس روی داده است.
طبق گزارشها، پدر آریانا با اطلاع از اینکه دخترش از خانه خارج شده و با برداشتن اسلحه شکاری به خانه مادرش رفته و پس از بحث و جدل با دخترش، در نهایت او را با شلیک یک گلوله به قفسه سینهاش به قتل رسانده است. پس از بازداشت این مرد ۴۳ ساله، او ضمن اعتراف به جرم خود گفته است:
«من قصد کشتن دخترم را نداشتم؛ آریانا فرزند بزرگ من بود و یک دختر ۱۲ ساله دیگر هم داریم اما مدتی بود که با دختر بزرگم بر سر موضوعی اختلاف پیدا کرده بودیم. آن روز بر سر همین اختلافات آریانا به خانه مادرم رفت و من هم به یکباره نتوانستم عصبانیتم را کنترل کنم و با اسلحه شکاری خودم به آنجا رفتم تا او را بترسانم. واقعاً قصدم کشتن دخترم نبود اما بی اختیار شلیک کردم و مرتکب قتل دخترم شدم.»
طبق برخی از گزارشها صبح دوشنبه محمدکاظم لشکری، پدر آریانا او را در پارک با جوانی دیده و شب از سر عصبانیت و خشم او را با شلیک گلوله کشته است. تحقیقات درباره این قتل ادامه دارد.
ایران و زنکشی
شمار زنانی که در ایران به نام «قتل خانوادگی» یا «قتل ناموسی» کشته میشوند بسیار بالاست. این قتلها در رسانهها و افکار عمومی از سوی مسئولان و قانونگذاران ناچیز جلوه داده میشوند. یا اگر در رسانهها بازتاب پیدا میکنند روایت را جنایی جلوه میدهند تا مسئله جنسیت و جایگاه نازل شهروند درجه دو بودن زنان از نگاه قانونگذار و عرف مردسالار پنهان گردد.
همزمان ایران یکی از چهار کشوری است که به کنوانسیون سازمان ملل برای رفع هر گونه تبعیض علیه زنان ملحق نشدهاند. لایحه خشونت علیه زنان نیز که از بیش از ۱۰ سال پیش در مجلسهای گوناگون طرح شده، هنوز به سرانجامی نرسیده است.
بهطور کلی میتوان سه شاخص و ارزش اصلی برای جوامعی که در آنها قتلهای ناموسی رایج است برشمرد: مردانگی، آبرو و نوموس (قانون). قوانین مکتوب یا عرفیای در این جوامع حاکم است که وظیفه خطیر حفظ آبرو و شرافت جمع را بر عهده مردان گذاشته است. زنان تهدیدی بالقوه برای هر سه ضلع این مثلث محسوب میشوند. هم میتوانند اقتدار مردانه را زیر سؤال ببرند، هم آبروی جامعه را به باد بدهند و هم نوموس( قانون) را به چالش بکشند.
همزمان مساله زنکشی و به صورت کلی خشونت جنسیتی در ایران بهاندازه کافی جرمانگاری نشده است و قوانین جمهوری اسلامی برای مردانی که جان دختر، زن، یا خواهر خود را میگیرند، مجازاتی بسیار کم پیشبینی کردهاند.
به موجب ماده ۱۷۹ قانون مجازات عمومی ،مصوب ۱۳۰۴ و اصلاحات بعدی:
«هرگاه شوهری زن خود را با مرد اجنبی در یک فراش یا در حالی که به منزله وجود در یک فراش است مشاهده کند و مرتکب قتل یا جرح یا ضرب یکی از آنها یا هر دو شود معاف از مجازات است. هر گاه کسی به طریق مزبور دختر یا خواهر خود را با مرد اجنبی ببیند در حقیقت هم علاقه زوجیت بین آنها نباشد و مرتکب قتل شود از یک ماه تا ششماه به حبس تأدیبی محکوم خواهد شد و اگر در مورد قسمت اخیر این ماده مرتکب جرح یا ضرب شود به حبس تأدیبی از هشت روز تا دو ماه محکوم میشود.»
پس از انقلاب اسلامی قانونگذار در ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی (باب تعزیرات) دامنه ماده فوق را محدود و شرایط سختتری (چه از نظر ماهیتی و چه از نظر اثباتی) را مقرر کرد. به موجب این ماده:
«هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکرَه باشد، فقط مرد را میتواند به قتل برساند. حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است.»
زنانی که در سه ماه اخیر به قتل رسیدند یا بهعلت سبک زندگی متفاوتی بوده که برگزیده بودند یا انتخابهایشان با خواسته مردانی که آنان را به قتل رساندهاند یکسان نبوده است. تنها مورد قتل صغری مرداسی است که قاتل پسرخاله اوست و گویا قصد داشته او هم همسرش را به قتل برساند اما زن بودن صغری سبب شده که پسرخالهاش سر او را ببرد اما همسرش را زخمی کرده و به کما رفته است.
برای اینکه در ایران زنان بهخاطر زن بودن کشته نشوند، پیش از همه قانون کودک همسری باید برچیده شود. همزمان قانونی جامع و دربرگیرنده لازم است که زنان را در مقابل خشونت حمایت و از خشونتهای فجیع جلوگیری کند. تصویب لایحه منع خشونت علیه زنان نخستین قدمی بود که باید دوباره در این راستا برداشته شود.
Radiozamaneh