زندگی به روش سوئدیها
سال ها پیش، نیکی برانتمارک، نویسنده برای گذراندن تعطیلات تابستانیاش به سواحل غربی سوئد دعوت شد. او در کتاب خود «لاگوم» مینویسد: «این سفر زمینهای عالی برای آغاز یک رابطه عاشقانه بود ه با شیوه زندگی سوئدی.
«لاگوم» به معنی «نه خیلی کم، نه خیلی زیاد» یا «درست» – و در سوئد بیانگر هنر زندگی متعادل، آرام و بدون سر و صداست. مردم سوئد از زمان خود بهره میگیرند. متوقف میشوند، نگاه میکنند، گوش میدهند و منتظر میمانند. من یاد گرفتهام که زیبایی کاهش سرعت در زندگی این است که به شما کمک می کند در لحظه باشید و از لذتهای ساده زندگی لذت ببرید. و در این وضعیت چیزی بسیار آرامشبخش و راضیکننده وجود دارد
شیرجه صبحگاهی در آب سرد
با داشتن ۱۱۰ هزار کیلومتر خط ساحلی و حدود صد هزار دریاچه، تعجب آور نیست که سوئدیها عاشق شنا هستند. اما یک نوع شنا در سوئد برجستهتر است: مورگون دوپ، یا غوطهوری صبحگاهی. سوئدیها معمولاً بین ماههای می و سپتامبر از این روش غوطهوری لذت می برند (اگرچه برخی در طول سال هم این کار را میکنند). مورگون دوپ معمولاً اولین کاری است که قبل از قهوه صبح انجام میشود. فرد لباس شنا به تن می کند و به سمت عرشه پرش به داخل آب میرود.
مدت زمانی که در آب میمانید، به دما بستگی دارد که من متوجه شدهام یک وسواس ملی است. پریدن در اب بدون یک دماسنج کوچک کامل نمیشود. برخی از افراد در مورد این که در کدام «فصل» این کار را انجام دهند، وسواس دارند. به عنوان مثال پدر و مادر همسرم، اینگر و بو، فصل بهار خود را با بالا رفتن جیوه از ۱۰ درجه سانتیگراد (۵۰ درجه فارنهایت) شروع میکنند! این درجه اینگر را به وجد می آورد. به محض برخورد با آب، کاملاً بیدار و آماده برای روز پیش رو است: «فقط تویی و فضای بزرگ آب. این یک تجربه فوقالعاده است و احساس آرامش پس از آن بر روی بدن عالیست و یک نسیم خنک بسیار آرام بر تنت میوزد.» جایی زندگی میکنید که دریا، رودخانه، نهر یا دریاچهای وجود ندارد؟ پس دوش روزانه خود را با انفجار آب سرد پایان دهید. این کار ممکن است به اندازه شنا باعث ذهن آگاهی و توانمندی نشود، اما همچنان از مزایای فیزیولوژیک آن بهرهمند خواهید شد و مطمئناً با یک لرزش فوقالعاده از خواب بیدار میشوید!
جرات رفتن به طبیعت به تنهایی
دوست سوئدی من ایوون بازگو کرد که چگونه یک بار برای یک پیادهروی پنج روزه انفرادی به یک جنگل حفاظت شده رفته است. او اعتراف کرد که باورنکردنی است که چند صدای شبانه در جنگل وجود دارد. تنها زمانی که او در این سفر احساس ناراحتی کرد، زمانی بود که مهمانی به اردوگاه آمد و ساعتها گیتار زد. او میگوید بیش از هر چیز دیگری، آزاد کردن انرژی و تقویت قدرت تجربه در جریان این پیادهروی انفرادی او را مجذوب خود کرد.راستش من هم نمی توانم خودم را در حالی تصور کنم که شبانه و به تنهایی در جنگل اردو میزنم، اما این کار باعث میشود که چند ساعتی بیرون بروم تا قدرت تنها بودن در طبیعت را احساس کنم و امیدوارم که این کار برای شما هم همین اثر را داشته باشد. در این لحظات تنهایی است که شما از خش خش برگها در با دو صدای موجهای شکسته در ساحل واقعا لذت میبرید.طلسم شکسته نشده طبیعت به شما اجازه میدهد سرعتتان را کم کنید. خاموش شوید و با افکار خود تنها باشید – چیزی که در دنیای پر سر و صدایی که امروز در آن زندگی میکنیم، نادر است.
کمد لباس کپسولی
راحت صحبت کنیم؛ کمد لباس سوئدی را میتوان به کمد کپسولی تشبیه کرد – یک کمد مینیمالیستی و بسیار کاربردی که با پاکسازی لباسهایی که نمیخواهید یا بلااستفاده ماندهاند و جایگزینی آنها با تعداد محدودی لباس دوست داشتنی و متنوع ایجاد میشود.از آنجا که کمد لباس کپسولی انتخاب لباس را آسان میکند، استرس لباس پوشیدن را از بین میبرید و وقت و انرژی کمتری را صرف خرید و لباسشویی می کنید. همچنین داشتن چنین کمدی مقرون به صرفهتر است و کسانی که آن را امتحان میکنند، میگویند باعث میشود احساس شادی بیشتری داشته باشند.
استراحت
«فیکا»ی سوئدی، فعلی به معنی استراحت برای نوشیدن یک قهوه و شاید کمی لذت بردن است. این کار میتواند یک پیشنهاد غیررسمی به یک همکار باشد که با یک پرسش ساده مطرح میشود: … میآیی ساعت ۱۰ قهوه بخوریم؟ من واقعاً دوست دارم در مورد تعطیلات / آخر هفته / یا احساساتت چیزی بشنوم.» یا ممکن است یک گروه رسما برای فیکا همدیگر را ملاقات کنند، ملاقاتی که از ماه ها قبل در تقویم برنامهریزی شده است. فیکای رسمی یا غیررسمی، یعنی صرف وقت برای خاموش کردن چند دقیقهای وجود و دادن فرصت تنفس به خود. به عنوان شخصی که وقت صرف این کار کرده و به این ایده عادت کرده است، ممکن است احساس گناه و خودخواهی داشته باشید. اما در واقع، استراحت دادن به خود هر چند وقت یکبار، یک تصمیم شخصی و کاری منطقی است .مطالعه ای توسط امیلی هانتر و سیندی وو در دانشکده بازرگانی هنکامر دانشگاه بیلور انجام شده، نشان داده افرادی که در محل کار خود به استراحت صبحگاهی می پردازند، احساس انرژی، تمرکز و انگیزه بیشتری دارند و علائمی مانند سردرد و کمردرد را گزارش نمیکنند، هرچند که این اثرات مثبت هر چه زمان بیشتری بین هر وقفه میگذرد کاهش می یابد. به عبارت دیگر، استراحتهای کوتاه مدت و منظم یک روش کلیدی برای دستیابی به آرامش است!
برای عادت کردن به این کار، قانون ۱۷ – ۵۲ دقیقه را امتحان کنید: یک مطالعه اخیر نشان داده که افراد با بازده ۵۲ دقیقه کار می کنند و سپس ۱۷ دقیقه استراحت میکنند. البته همه مشاغل اجازه چنین کاری را نمیدهند، اما ارزش آن را دارد که در مورد آن فکر کنید و آن را در ذهن داشته باشید!
هنر گوش دادن
اگر با یک سوئدی مکالمه کنید، متوجه خواهید شد که آنها به ندرت حرف دیگران را قطع می کنند. صدایشان در مکالمه بسیار پایین است (مگر در مواردی که عجلهای وجود داشته باشد) و مکث در مکالمه کاملاً قابل قبول است. از نظر مردم خیلی از نقاط ذنیا، این کار میتواند بسیار سخت باشد و فرد حس میکند بی دست و پاست. از نظر فرهنگی، ما چنان نگران جواب دادن در مکالمه هستیم که قبل از اینکه افراد حرف خود را کامل کنند، دائماً در حرف هم میپریم. سوئدیها هم سختشان است ساکت بمانند اما به جای اینکه ناامیدانه جای خالی بین گفتوگوها را با انبوهی از کلمات پر کنند، صداهایی مانند نفس کشیدن شدید یا حتی آوازی با صدای «هومم» از خود خارج میکنند. این کار به آنها زمان میدهد تا در مورد موضوع مهمی که میتوانند در آن سهیم باشند، تأمل کنند. این نوع گفتمان در یک مهمانی که در آن گفتوگوهای کوچک زیاد است خیلی خوب جواب نمیدهد، اما معنای بیشتری به مکالمه میبخشد و باعث شکلگیری مکالمه عادلانهتر و برابرتری میشود که در آن همه و نه فقط پر سر و صداترین فرد اتاق، فرصتی برای حرف زدن دارند.دفعه بعدی که در موقعیت اجتماعی مثل مهمانی قرار گرفتید یا در حال لذت بردن از ساعت استراحت در محل کار هستید، این چالش را انجام دهید: به خود امکان کمتر حرف زدن بدهید. واقعاً به حرفهای دیگران گوش فرا دهید و در صحبتهای آنها تأمل کنید. پس از پایان صحبت کسی، قبل از دادن پاسخ معنیدار، زمانی را به تأمل و تفکر (در صورت نیاز) اختصاص دهید. به محض اینکه به ریتم حرف زدنتان را کندتر کنید، خواهید دید که صحبت کردن بدون ترس از قطع شدن، بسیار آرامشبخشتر است و ممکن است چیزهای جذاب و جدیدی درباره شخصی که با او صحبت میکنید بیاموزید!
مهربانی تصادفی
انتشار کمی شادی، نیازی به حرکات بزرگ ندارد. بعضی اوقات عادیترین اعمال، معنای بزرگی میبخشند و همه در مقابلش لبخند می زنند.هنگامی که دختر دومم به دنیا آمد، یک دوست سوئدی با یک وعده غذای خانگی در منزل حاضر شد و اصرار داشت که نمیماند تا مزاحمتی ایجاد نکند. یکی دیگر از دوستان همکار، وقتی پایم زخمی شده بود – هر روز هفته – برایم یک فنجان چای درست کرد! این کارهای ساده و متفکرانه در سختترین روزها روحیهام را بالا برد.مطمئن هستم که شما همین حالا هم فردی بسیار مراقب هستید، اما گاهی اوقات یک یادآوری ملایم برای آگاهی از حال و احساس دیگران بی فایده نیست و غالباً جلب توجه مردم با اقدامی غیرمنتظره و از روی مهربانی، میتواند بهترین حالت باشد.
در اینجا چند ایده ساده برای این نوع مهربانی برایتان آوردهام:
یادداشتی مهربانانه در کتابی که از کتابخانه گرفتهاید برای خواننده بعدی بگذارید.
تصمیم بگیرید در طول روز ده تعارف قلبی به دیگران ابراز کنید.
یک یادداشت تشکرآمیز برای خدمات عمومی مانند پلیس، آتشنشانی یا پرستار بنویسید.
نامهای دستنویس برای یکی از دوستان یا اقوام خود بنویسید که سالهاست با او ارتباط نداشته اید.
یک چتر یدکی به همراه داشته باشید و هنگام باران آن را به یکی از دوستان خود بدهید.
زمانه