روح الله مرادی قشقایی: ترک در فرهنگ عامه فارس
یکی از موضوعات مورد اعتراض فعالان آزربایجان در دهه های گذشته به برنامه های صدا و سیما این بود که چرا همیشه در برنامه ها «کاراکتر و شخصیتی که مورد لودگی یا تمسخر قرار میگیرد تورک است و از زبان تورکی استفاده میشود یا اینکه تمام کاراکترهای ضعیف و دهاتی و بی فرهنگ و ساده و … همیشه تورک هستند ». چون هر سال به دفعات در برنامه های صدا و سیما شاهد تمسخر تورکان یا توهین به تورکان بوده ایم اما هر بار یا با یک عذرخواهی اجباری سروته مساله را به هم آورده اند یا در جایگاه طلبکار نشسته و با وقاحت معترضان یعنی خود تورک ها را سرزنش و شماتت مینمودند که ظرفیت و جنبه کمی دارند و زبان طنز را نمیفهمند!
فعالان آزربایجان اما همواره به درستی میگفتند این یک توهین و تحقیر سیستماتیک است و کاملا سازماندهی شده کاراکتر تورک مورد تمسخر قرار میگیرد.
اگر به نوشته های پاورقی این کتاب خوب دقت نمایید درستی این مساله را درخواهید یافت. چنین نوشته شده است؛ «در اجرای فارسی نمایش بازیگر میتواند به جای لهجه ی بلژیکی به لهجه ی تورکی صحبت کند چرا که بلژیکی ها نزد فرانسوی ها همانند تورک ها در فرهنگ عامه ایرانی در نظر گرفته میشوند که غالبا سوژه جوک و ماجراهای خنده دار هستند»
اینجا نویسنده با وقاحت و بی شرمی به عوامل نمایشنامه میگوید به جای لهجه ی بلژیکی از لهجه ی تورکی استفاده کنید چون در فرهنگ ما هم تورکها سوژه جوک هستند!
در اینجا منظور نویسنده از فرهنگ عامه ایرانی همان فرهنگ فارس ها است. چون خود تورکها که قطعا خودشان را مسخره نمیکنند !
این یعنی همان اصل فارسی دانستن و پنداشتن کل ایران. یعنی قالب کردن هویت فارس به عنوام هویت ملی ایرانی. وقتی نویسنده میگوید در فرهنگ عامه ایرانی تورک مورد تمسخر است یعنی به وضوح و شفافیت میگوید تورک ها ایرانی نیستند و بخشی از این فرهنگ عامه محسوب نمیشوند.
به بیان دیگر اینکه «در فرهنگ فارس که صد سال است تلاش میشود مساوی با فرهنگ ایران جازده شده و هویت فارس را برابر با هویت ملی ایران جلوه دهند تمسخر تورک و استهزای آن امری عادی و روزمره است یعنی نژادپرستی بخشی از فرهنگ عامه فارس است» .
این نخستین کتاب یا نخستین نویسنده فارس نیست که به صورت رسمی و عمومی تمسخر و استهزا تورک را بخشی از فرهنگ عامه فارس دانسته و با وقاحت و بی شرمی این نژادپرستی بی شرمانه را جار زده و با افتخار از آن حرف میزنند.
قبلا نیز ابوالحسن نجفی نویسنده و مترجم مشهور ایرانی که عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز هست در کتابی که با عنوان «فرهنگ عامیانه فارسی» منتشر نموده چنین خبطی را نموده و نوشته است؛
در فرهنگ عامه فارس ؛
تُرک؛ کنایه از کسی که زبان نفهم است !
https://www.facebook.com/100002941474570/posts/pfbid0KgEJ3nMN69oYdRrphyaun6QKcMZpGxzBuyCEVo78ysFvTXi5y46ZLTi7c1DDbSKcl/?d=n
@tvaznews
و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مملکت نیز بی هیچ منعی مجوز چاپ و انتشار به این کتاب نیز داده بود.
اینان افراد عادی و معمولی کوچه و بازار فارس نیستند بلکه نویسندگان و نخبگان فارس هستند یعنی طیف بافرهنگ جامعه فارس هستند که چنین بی شرمانه نژادپرستی را جار زده و هویت یک ملت چند صد میلیونی را که بیش از سی میلیون نفر آن هموطن خودشان هستند مورد تمسخر و استهزا قرار میدهند. اینان سردمداران و پیشروان فرهنگ و زبان فارسی هستند که چنین گستاخانه تورک را در فرهنگ و زبان فارسی مترادف و مساوی با حماقت و نفهمی و کودنی قرار میدهند.
حال پرسش من از امضا کنندگان بیانیه پاسداشت زبان فارسی این است؛
چه پاسخی برای این موارد دارند؟
آیا واقف بر این نکته بودند که در زبان فارسی که برای پاسداشت آن امضا میزنند زبان وهویت آنان کودن و احمق و «خر» معنا شده است؟
آیا کتابهای نویسندگان سرشناس فارس از جمله ابوالحسن نجفی را خوانده و میدانستند فرهنگ عامه فارس تورک را مساوی با نفهمی و حماقت ذکر کرده است؟
آیا صدها مورد توهین و تمسخر تورک در برنامه های رسانه ملی را ندیده بودند؟ آیا نمیدانستند واقعا در فرهنگ عامه ایران( یعنی همان فارس) تورک سوژه جوک وخنده است؟
اگر نمیدانستند که وای بر ما که هنرمندان و نویسندگان و ادیبان قشقایی چنین از همه جا و همه چیز بی خبرند !
اگر هم میدانستند و امضا زده اند نیز حرف دیگری برای گفتن نیست. تاریخ فراموش نخواهد نمود. همانطور که انفاقات دهه سی و دو دسته شدن قشقایی ها بعد از وقایع کودتای ۲۸ مرداد را فراموش ننمود!
روح الله مرادی قشقایی – سوئیس